گنجور

فصل - اموال حلال و حرام و مشتبه و درجات آنها

بدان که اموال بر سه قسم است: حلال واضح و حرام واضح و مال مشتبه و از برای هر یک از اینها درجات بسیار است، زیرا که مال حرام اگر چه همه آن خبیث است و لیکن بعضی از بعضی خبیث تر است چنانکه حرمت مالی که کسی به معامله فاسده بگیرد با وجود تراضی از یکدیگر، مثل حرمت مال یتیمی که به قهر و عدوان گرفته شود، نیست.

و همچنین مال حلال، اگر چه همه آن خوب است و پاک، و لیکن بعضی از بعضی پاکتر است و همه مال مشتبه، مکروه است، ولیکن کراهت بعضی از بعضی دیگر شدیدتر است پس همچنان که طبیت می گوید: حلوا گرم است، و لیکن بعضی در درجه اول گرم است، و بعضی در درجه دوم، و بعضی سوم، و بعضی چهارم همچنین است درجات حلال در صفا و پاکی.

و درجات شبهه در کراهت، و اموال حرام، از سه قسم بیرون نیست:

اول آنکه ذات آن حرام است، مثل سگ و خوک و خاک و امثال اینها.

دوم آنکه به جهت صفتی که عارض آن شده حرام شده است، چون طعامی که به زهر مخلوط شده باشد.

سوم آنکه به جهت نقص و خللی که در گرفتن و دادن مال هم رسیده و از برای این، اقسام بسیار است، مثل اموالی که گرفته می شود به ظلم و عدوان و غصب و دزدی و خیانت در امانت و مکر و حیله و تلبیس و رشوه و کم فروشی و ربا، و غیر اینها از آنچه در کتب فقه مذکور است و در خصوص هر یک ذم شدید رسیده و این علم مقام بیان تفصیل آنها نیست و چون بسیار اشتباه می شود درمیان رشوه و هدیه، در این مقام اشاره به بیان آنها می کنیم.

فرق بین هدیه و رشوه.

پس می گوییم بدان که چیزی که به این اسم و رسم کسی به دیگری می دهد چند صورت است:

اول: آنکه کسی چیزی از برای بعضی برادران دینی خود بفرستد به قصد اظهار دوستی و محبت، و تاکید قواعد انس و صحت و هیچ غرض دیگر نداشته باشد و شکی نیست که این هدیه است و حلال است، خواه با آن قصد ثواب اخروی نیز داشته باشد یا نه.

دوم آنکه مقصود او از فرستادن چیزی طمع مالی باشد، مثل اینکه فقیری هدیه از برای غنی، یا غنی از برای غنی دیگر بفرستد به جهت طمع عوض بیشتر، یا مساوی و این نیز نوعی از هدیه است و در حقیقت هبه ای است به شرط عوض و هرگاه آنچه طمع و منظور او بوده به جا آورد حلال است همچنان که مقتضای ادله و مفاد بعضی از اخبار است بلکه از بعضی اخبار مستفاد می شود که اگر طمع او را هم به جا نیاورد حلال خواهد بود.

همچنان که مروی است که اسحق بن عمار به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که «مرد فقیری هدیه به جهت من می فرستد و مقصودش آن است که من عوض به او بدهم، من هدیه او را می گیرم و چیزی به او نمی دهم، آیا از برای من حلال است؟ فرمود: بلی حلال است، و لیکن مگذار که عطا نکنی به او» و احوط، اجتناب است از قبول آن در صورت ندادن عوضی که در نظر دارد و هرگاه عوضی را که می خواهد از مال آن شخص نباشد بلکه از اموالی باشد که مردم به او داده باشند، که به مصرف فقرا رساند، از قبیل زکوه و خمس و امثال اینها و سایر وجوه بر، ظاهر کلام بعضی آن است که اگر آن شخصی که هدیه فرستاده است به طمع گرفتن آن، از اهل استحقاق باشد و اگر این هدیه را هم نمی فرستاد باز به او می داد، در این صورت گرفتن آن حلال است ولی احتیاط، اجتناب از قبول آن است مطلقا.

سوم: آنکه مقصود او از فرستادن، این باشد که آن شخص در کار معینی اعانت او کند پس اگر آن کار، حرام یا واجب باشد، آن هدیه نیست، بلکه رشوه است و گرفتن آن حرام است و اگر آن عمل، مباح باشد قبول هدیه آن ضرر ندارد.

چهارم: آنکه غرض او از فرستادن، تحصیل دوستی و محبت باشد، ولیکن در دوستی و محبت او منظور این باشد که به واسطه جاه و مرتبه او متوصل به بعضی از مطالب خود شود، و اگر این جاه و مرتبه از برای او نمی بود آن را نمی فرستاد پس اگر غرض آن شخص توصل به مطالب غیرمشروعه باشد، شکی در رشوه بودن آنچه فرستاده، و حرمت آن نیست و اگر توصل به مطلب مشروع باشد، یا غرض او معلوم نباشد، ظاهر آن است که حرام نباشد اگر چه قبول آن مطلقا خالی از کراهت نیست، زیرا که هدیه ای است مشابه رشوه.

مروی است که «حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم والی ای فرستادند که زکوه قبیله «ازد» را جمع نماید، چون مراجعت نمود بعضی از آنچه آورده بود خود نگاهداشت و گفت: این هدیه ای است که به من داده اند حضرت فرمود که اگر راست می گوئی چرا در خانه پدرت و خانه مادرت ننشستی تا هدیه ای از برای تو بیاورند؟ پس فرمود: چرا من هرگاه یکی از شما را به عملی نصب می کنم گوئید این از شما و این هدیه من است، چرا در خانه مادرش نمی نشیند تا هدیه از برایش بیاورند؟» و بنابراین، سزاوار هر قاضی و والی و حاکمی، و غیر اینها از عمال سلاطین آن است که فرض کند خود را بی منصب و شغل، معزول از هر کار و بار، در خانه مادرش نشسته است آنچه به او در آن وقت عطا می کند حال هم اگر بفرستند بگیرد و آنچه را که نمی فرستند از آن اجتناب کند.

خوردن مال حرام: صفت ششم: مال حرام خوردن و از آن اجتناب نکردن است و آن از نتایج حب دنیا و حرص بر آن است و از اشد مهلکات، و اعظم موانع وصول به سعادات است بیشتر کسانی که به هلاکت رسیده اند سببش آن بوده و اکثر مردم که از فیوضات و سعادات محروم مانده اند به واسطه آن شدی سدی از این محکم تر در راه توفیق نیست و پرده ای از این مانع تر بر چهره تایید نه و کسی که تأمل کند می داند که خوردن حرام، اعظم حجابی است بندگان را از وصول به درجه ابرار و قوی تر مانعی است از اتصال به عالم انوار سراچه عالم را از آن تیرگی و ظلمت و خباثت و غفلت حاصل، و نفس انسانی به واسطه آن به اسفل درکات هلاکت و ضلالت واصل می گردد «و هو الذی انساها عهود الحمی و هو الذی أهواها فی مهاوی الضلاله و الردی» یعنی «عهد پروردگار به واسطه آن فراموش، و در چاههای گمراهی و سرگردانی با شیاطین به سبب آن هم آغوش».فصل - فضیلت اجتناب از مال حرام: ضد عدم اجتناب از مال حرام، اجتناب و احتراز از آن است و آن یکی معنی ورع است و معنی دیگر آن، نگاه داشتن خود است از مطلق معاصی و منع نفس، از هر چه سزاوار نیست و تقوی نیز با ورع، یک معنی دارد و آن نیز بر دو معنی اطلاق می شود.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان که اموال بر سه قسم است: حلال واضح و حرام واضح و مال مشتبه و از برای هر یک از اینها درجات بسیار است، زیرا که مال حرام اگر چه همه آن خبیث است و لیکن بعضی از بعضی خبیث تر است چنانکه حرمت مالی که کسی به معامله فاسده بگیرد با وجود تراضی از یکدیگر، مثل حرمت مال یتیمی که به قهر و عدوان گرفته شود، نیست.
هوش مصنوعی: اموال به سه دسته تقسیم می‌شوند: kategoria واضح و مشخص، حرام و واضح، و مال مشکوک. هرکدام از این دسته‌ها درجات مختلفی دارند. به این معنا که در بین اموال حرام، برخی از لحاظ خُبث و ناپاکی شدیدتر از بقیه هستند. به عنوان مثال، حرمت مالی که از طریق یک معامله نادرست به دست آمده، با وجود رضایت طرفین، با حرمت مالی که از یتیمی به زور و عدم رضایت گرفته شده، قابل مقایسه نیست.
و همچنین مال حلال، اگر چه همه آن خوب است و پاک، و لیکن بعضی از بعضی پاکتر است و همه مال مشتبه، مکروه است، ولیکن کراهت بعضی از بعضی دیگر شدیدتر است پس همچنان که طبیت می گوید: حلوا گرم است، و لیکن بعضی در درجه اول گرم است، و بعضی در درجه دوم، و بعضی سوم، و بعضی چهارم همچنین است درجات حلال در صفا و پاکی.
هوش مصنوعی: مال حلال به طور کلی خوب و پاک است، ولی برخی از انواع آن از بقیه پاک‌تر هستند. در میان انواع مال‌ها، برخی کمتر پسندیده و مکروه‌اند، اما در این بین، شدت کراهت بعضی از آن‌ها بیشتر است. به نوعی که در علم طب نیز می‌گویند حلوا داری حرارت است، اما بعضی از انواع آن در درجه اول حرارت دارند و بقیه به ترتیب در درجات بعدی قرار می‌گیرند. این موضوع را می‌توان به درجات حلال در پاکی و صفا تعمیم داد.
و درجات شبهه در کراهت، و اموال حرام، از سه قسم بیرون نیست:
هوش مصنوعی: درخواست شما به بررسی و توضیح در مورد درجات شبهه در کراهت و اموال حرام می‌پردازد که به طور کلی به سه دسته تقسیم می‌شوند.
اول آنکه ذات آن حرام است، مثل سگ و خوک و خاک و امثال اینها.
هوش مصنوعی: نخستین نکته این است که ذات آن چیزها حرام است، مانند سگ، خوک، خاک و نمونه‌های دیگری از این قبیل.
دوم آنکه به جهت صفتی که عارض آن شده حرام شده است، چون طعامی که به زهر مخلوط شده باشد.
هوش مصنوعی: دلیل دوم این است که به دلیل خاصیتی که به آن چیز اضافه شده، مصرف آن ممنوع شده است، مانند غذایی که با زهر ترکیب شده باشد.
سوم آنکه به جهت نقص و خللی که در گرفتن و دادن مال هم رسیده و از برای این، اقسام بسیار است، مثل اموالی که گرفته می شود به ظلم و عدوان و غصب و دزدی و خیانت در امانت و مکر و حیله و تلبیس و رشوه و کم فروشی و ربا، و غیر اینها از آنچه در کتب فقه مذکور است و در خصوص هر یک ذم شدید رسیده و این علم مقام بیان تفصیل آنها نیست و چون بسیار اشتباه می شود درمیان رشوه و هدیه، در این مقام اشاره به بیان آنها می کنیم.
هوش مصنوعی: نکته سوم این است که در موضوع دریافت و پرداخت اموال، نقص‌ها و مشکلات زیادی وجود دارد. انواع مختلفی از این مشکلات عبارتند از: اموالی که به طور ناروا و غیرقانونی به دست می‌آید، مانند ظلم، غصب، دزدی، خیانت در امانت، فریب، رشوه، کم‌فروشی و ربا و موارد دیگری که در کتاب‌های فقهی ذکر شده است. درباره هر یک از این موارد نیز نکات منفی زیادی مطرح شده است. اینجا جای تفصیل در مورد این مسائل نیست، اما از آنجا که ممکن است بین رشوه و هدیه اشتباهاتی پیش بیاید، می‌خواهیم به توضیح آنها بپردازیم.
فرق بین هدیه و رشوه.
هوش مصنوعی: هدیه و رشوه دو مفهوم متفاوت هستند. هدیه معمولاً بدون انتظار چیزی در ازای آن داده می‌شود و بیشتر به خاطر محبت یا قدردانی است. اما رشوه به معنای ارائه پول یا چیزی با ارزش به منظور تأثیرگذاری بر رفتار یا تصمیم‌گیری فردی دیگر است و جنبه‌ای ناپسند و غیرقانونی دارد. در واقع، هدیه به نوعی نشان‌دهنده حسن نیت است، در حالی که رشوه اغلب به عنوان اقدامی غیراخلاقی و غیر قانونی تلقی می‌شود.
پس می گوییم بدان که چیزی که به این اسم و رسم کسی به دیگری می دهد چند صورت است:
هوش مصنوعی: بنابراین بیان می‌کنیم که واژه‌ای که فردی به دیگری نسبت می‌دهد، می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد:
اول: آنکه کسی چیزی از برای بعضی برادران دینی خود بفرستد به قصد اظهار دوستی و محبت، و تاکید قواعد انس و صحت و هیچ غرض دیگر نداشته باشد و شکی نیست که این هدیه است و حلال است، خواه با آن قصد ثواب اخروی نیز داشته باشد یا نه.
هوش مصنوعی: نخست اینکه اگر فردی چیزی برای برخی از برادران دینی خود ارسال کند به منظور نشان دادن دوستی و محبت، بدون آنکه انگیزه دیگری داشته باشد، این عمل قطعا هدیه محسوب می‌شود و حلال است، چه بخواهد از این کار پاداش آخرتی بگیرد یا نه.
دوم آنکه مقصود او از فرستادن چیزی طمع مالی باشد، مثل اینکه فقیری هدیه از برای غنی، یا غنی از برای غنی دیگر بفرستد به جهت طمع عوض بیشتر، یا مساوی و این نیز نوعی از هدیه است و در حقیقت هبه ای است به شرط عوض و هرگاه آنچه طمع و منظور او بوده به جا آورد حلال است همچنان که مقتضای ادله و مفاد بعضی از اخبار است بلکه از بعضی اخبار مستفاد می شود که اگر طمع او را هم به جا نیاورد حلال خواهد بود.
هوش مصنوعی: دوم اینکه اگر کسی بخواهد چیزی را به دیگری هدیه دهد به دلیل امید به کسب مالی، مثل اینکه یک فرد فقیر هدیه‌ای برای فرد ثروتمند بفرستد یا یک فرد ثروتمند به فرد دیگری از ثروتمندان هدیه‌ای دهد به امید دریافت عوض بیشتر یا برابر، این هم نوعی هدیه به حساب می‌آید و در واقع یک بخشش مشروط به دریافت عوض است. اگر کسی به هدف خود در دریافت عوض دست یابد، این عمل حلال است و براساس برخی دلایل و روایات نیز مشخص شده که حتی اگر آن هدف محقق نشود، باز هم این عمل جایز خواهد بود.
همچنان که مروی است که اسحق بن عمار به حضرت صادق علیه السلام عرض کرد که «مرد فقیری هدیه به جهت من می فرستد و مقصودش آن است که من عوض به او بدهم، من هدیه او را می گیرم و چیزی به او نمی دهم، آیا از برای من حلال است؟ فرمود: بلی حلال است، و لیکن مگذار که عطا نکنی به او» و احوط، اجتناب است از قبول آن در صورت ندادن عوضی که در نظر دارد و هرگاه عوضی را که می خواهد از مال آن شخص نباشد بلکه از اموالی باشد که مردم به او داده باشند، که به مصرف فقرا رساند، از قبیل زکوه و خمس و امثال اینها و سایر وجوه بر، ظاهر کلام بعضی آن است که اگر آن شخصی که هدیه فرستاده است به طمع گرفتن آن، از اهل استحقاق باشد و اگر این هدیه را هم نمی فرستاد باز به او می داد، در این صورت گرفتن آن حلال است ولی احتیاط، اجتناب از قبول آن است مطلقا.
هوش مصنوعی: اسحق بن عمار از امام صادق علیه السلام می‌پرسد که فردی فقیر برای او هدیه‌ای فرستاده و می‌خواهد عوضی از او بگیرد. او می‌تواند این هدیه را قبول کند بدون اینکه عوضی بدهد، اما امام تاکید می‌کند که بهتر است او چیزی به هدیه‌دهنده ندهد. همچنین احتیاط این است که از قبول هدیه در صورتی که چیزی در ازایش ندهد، خودداری کند. اگر هدیه‌دهنده از کسانی باشد که مستحق کمک هستند و اگر هدیه را هم نمی‌فرستاد، باز هم به او کمک می‌شد، در این صورت قبول هدیه درست است، اما بهتر است به طور کلی از قبول آن خودداری شود.
سوم: آنکه مقصود او از فرستادن، این باشد که آن شخص در کار معینی اعانت او کند پس اگر آن کار، حرام یا واجب باشد، آن هدیه نیست، بلکه رشوه است و گرفتن آن حرام است و اگر آن عمل، مباح باشد قبول هدیه آن ضرر ندارد.
هوش مصنوعی: سوم: اگر هدف شخص از ارسال آن چیزی این باشد که دیگران را در یک کار خاص یاری کند، در صورتی که آن کار حرام یا واجب باشد، آنچه داده می‌شود هدیه نیست، بلکه رشوه به حساب می‌آید و دریافت آن ممنوع است. اما اگر آن کار مجاز باشد، پذیرفتن هدیه ایرادی نخواهد داشت.
چهارم: آنکه غرض او از فرستادن، تحصیل دوستی و محبت باشد، ولیکن در دوستی و محبت او منظور این باشد که به واسطه جاه و مرتبه او متوصل به بعضی از مطالب خود شود، و اگر این جاه و مرتبه از برای او نمی بود آن را نمی فرستاد پس اگر غرض آن شخص توصل به مطالب غیرمشروعه باشد، شکی در رشوه بودن آنچه فرستاده، و حرمت آن نیست و اگر توصل به مطلب مشروع باشد، یا غرض او معلوم نباشد، ظاهر آن است که حرام نباشد اگر چه قبول آن مطلقا خالی از کراهت نیست، زیرا که هدیه ای است مشابه رشوه.
هوش مصنوعی: چهارم: اگر کسی بخواهد با فرستادن هدیه‌ای دوستی و محبت به‌دست آورد، اما هدفش این باشد که به‌وسیله مقام و جایگاهی که دارد، به برخی از خواسته‌های خود برسد، در این صورت اگر آن مقام و جایگاه از آن شخص نبود، هرگز هدیه را نمی‌فرستاد. بنابراین، اگر هدف او رسیدن به خواسته‌های غیرمجاز باشد، جای هیچ شکی نیست که چیزی که فرستاده، رشوه بوده و حرام است. اگر هدفش رسیدن به خواسته‌هایی مشروع باشد یا هدف او مشخص نباشد، احتمالاً حرام نیست، هرچند پذیرفتن آن به‌طور کلی از نظر اخلاقی مطلوب نیست؛ زیرا این هدیه شباهتی به رشوه دارد.
مروی است که «حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم والی ای فرستادند که زکوه قبیله «ازد» را جمع نماید، چون مراجعت نمود بعضی از آنچه آورده بود خود نگاهداشت و گفت: این هدیه ای است که به من داده اند حضرت فرمود که اگر راست می گوئی چرا در خانه پدرت و خانه مادرت ننشستی تا هدیه ای از برای تو بیاورند؟ پس فرمود: چرا من هرگاه یکی از شما را به عملی نصب می کنم گوئید این از شما و این هدیه من است، چرا در خانه مادرش نمی نشیند تا هدیه از برایش بیاورند؟» و بنابراین، سزاوار هر قاضی و والی و حاکمی، و غیر اینها از عمال سلاطین آن است که فرض کند خود را بی منصب و شغل، معزول از هر کار و بار، در خانه مادرش نشسته است آنچه به او در آن وقت عطا می کند حال هم اگر بفرستند بگیرد و آنچه را که نمی فرستند از آن اجتناب کند.
هوش مصنوعی: در روایتی آمده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم والی‌ای را برای جمع‌آوری زکات قبیله «ازد» فرستادند. وقتی که والی به خانه برگشت، بخشی از زکاتی که جمع‌آوری کرده بود را برای خود نگه داشت و گفت که این هدیه‌ای است که به او داده‌اند. پیامبر به او فرمود: اگر راست می‌گویی، چرا در خانه پدر و مادرت ننشسته‌ای تا برایت هدیه‌ای بیاورند؟ او سپس تأکید کرد که هرگاه یکی از شما را برای کاری منصوب می‌کنم، نباید بگوید که این هدیه من است؛ بلکه باید مثل کسی باشد که در خانه مادرش نشسته و هر چیزی که به او می‌رسد، به عنوان هدیه دریافت کند. بر همین اساس، برای هر قاضی، والی و حاکمی شایسته است که خود را بدون منصب و در حالتی بی‌کار تصور کند و آنچه را که دریافت می‌کند، از این منظر در نظر بگیرد و از گرفتن آنچه به او نمی‌رسد، خودداری کند.