گنجور

اقسام احتیاج ها

و بدان که احتیاج آدمی بر چند نوع است: یکی آنکه به حد اضطرار رسیده باشد، مثل گرسنه که مشرف بر هلاکت است و برهنه که ساتر عورت ندارد و از سرما و گرما خوف تلف دارد.

دوم آنکه به این حد نرسیده است اما بسیار احتیاج به آن دارد، چون احتیاج به لباس گرم کننده در زمستان از برای کسی که از سرما تعب کشد، و آن به حد ضرورت نرسیده باشد و مثل احتیاج به کرایه چارپائی از برای کسی که به مشقت، پیاده خود را به منزل برساند.

سوم آنکه احتیاج جزئی به آن دارد و چندان اهتمامی به شأن آن نیست، مثل آنکه نان داشته باشد و لیکن نان خورش نداشته باشد.

و ظاهر آن است که در هر سه صورت، سوال جایز باشد و حرام نباشد، و لیکن در صورت اول، سوال راجح است و در دوم مباح است و در سوم مکروه است به شرطی که با شکوه خدا و مذلت خود و اذیت دیگری نباشد و بهتر آن است که اظهار احتیاج خود را به کنایه و تعریض کند نه تصریح و به یکی از دوستان و اصدقاء خود اظهار کند، یا به کسی که به جود و سخاوت مشهور باشد بلکه اولی آن است که از یک نفر معین خواهش نکند و اگر از فرد معین طلب کند در نزد مردم از او چیزی نطلبد، و تصریح هم نکند به خواهش بلکه نوعی بگوید که اگر او نخواهد بدهد بتواند عذر بیاورد، که نفهمیدم و اگر غیر از این کند و آن شخص از حیا و خجالت، یا از بیم ملامت، چیزی به او بدهد، آن چیز حرام خواهد بود.

و آنچه مذکور شد در صورتی است که در همان وقت احتیاج به آن داشته باشد و اما سوال کردن چیزی که بالفعل احتیاج به آن ندارد و بعد از این محتاج خواهد بود، پس اگر تا سال، به آن احتیاج نداشته باشد و بعد از سال به آن محتاج باشد، شکی در حرمت آن سوال نیست و اگر در عرض سال محتاج باشد، ظاهر آن است که سوال مباح باشد و لیکن اگر بداند که در وقت احتیاج هم متمکن از سوال خواهد بود بهتر آن است که بالفعل سوال نکند و تأخیر بیندازد تا وقت حاجت.

و بعضی در این صورت، پیش از زمان حاجت، حرام دانسته اند و هر چه زمان حاجت دورتر، کراهت سوال اشد است و هر بنده ای باید مجتهد نفس خود باشد و وقت عمل و احتیاج را ملاحظه کند و وثوق به خدا را از دست ندهد.

پس ای جان برادر به عبث خود را از اوج عزت و مرتبه توکل و اعتماد بر خدا، به حضیض ذلت و خوف و اضطراب نینداز و گوش به تهدیدات شیطان لعین نکن «الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء» یعنی «شیطان شما را به فقر می ترساند و امر به اعمال فاحشه می نماید» و مطمئن به وعده پروردگار خود باش و «والله یعدکم مغفره منه و فضلا» یعنی «و خدا وعده آمرزش و فضل به شما می دهد» و هان، هان! تا توانی پیش مانند خودت دست دراز نکنی و در نزد لئیمان روزگار، به جهت لقمه نانی آبروی خود را نریزی.

آری: کسی که لذت آبرو را نیافته و شکم پروری را عادت خود نموده، و بر در این و آن می دود که شکم پلید خود را پرورد و اگر قناعت کند چرا باید به دست مردم نظر افکند؟ و نان خشک و پیاز خود، هزار مرتبه از بره بریان دیگران بهتر است.

جوینی که از سعی بازو خورم
به از میوه بر خوان اهل کرم
چو دلتنگ خفت آن فرومایه دوش
که بر سفره دیگران داشت گوش
فصل - فرق بین فقیر و گدا و مذمت تکدی: چون فضیلت فقر را دانستی و فایده آن را شناختی، هان تا اشتباه نکنی و هر گدا را فقیر ندانی، گدا کسی دیگر و فقیر کسی دیگر است گدا آن است که دنیا از او دست برداشته، و فقیر آن است که او دست از دنیا برداشته است و از برای فقیر، شرایطی است که چنانچه فقیر به آنها متصف باشد فضیلت فقر از برای او خواهد بود.صفت سوم - حرص و مفاسد آن: صفت سیم حرص است و آن صفتی است نفسانیه، که آدمی را وامی دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه احتیاج به آن دارد و این صفت، یکی از شعب حب دنیا، و از جمله صفات مهلکه، و اخلاق مضله است بلکه این صفت خبیثه، بیابانی است کران ناپیدا که از هر طرف روی به جایی نرسی و وادئی است بی انتها، که هر چند در آن فرو روی عمق آن را نیابی بیچاره ای که بر آن گرفتار شد گمراه و هلاک شد و مسکینی که به این وادی افتاد دیگر روی خلاصی ندید، زیرا که حریص، هرگز حرص او به جائی منتهی نمی شود و به حدی نمی ایستد اگر بیشتر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل باقی است و هر چه به دست او آید باز می طلبد و آن بیچاره مریض است و نمی فهمد و احمق است و نمی داند چگونه چنین نباشد و حال آنکه می بینیم حریصی را که هشتاد سال عمر کرده است و فرزندی ندارد و این قدر از اموال و املاک و خانه و مستغلات دارد که اگر به فراغت بگذراند صد سال دیگر او را کفایت می کند، و خود یقین دارد که بیست سال دیگر عمر او نیست، باز در صدد زیاد کردن مال است و تأمل نمی کند که فایده آن چیست؟ و چه ثمر دارد؟ اگر از برای خرج است، آنچه دارد گاهی است که منافع آن وفا به خرج مده العمر او می کند و اگر از برای احتیاط است، اگر آنچه دارد احتمال تلف می رود هر چه تحصیل کند چنین خواهد بود پس اگر این مرض، یا حمق نیست پس چه بلاست؟ و هر که به این مرض مبتلا شد خلاصی از آن مرض نهایت اشکال دارد.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و بدان که احتیاج آدمی بر چند نوع است: یکی آنکه به حد اضطرار رسیده باشد، مثل گرسنه که مشرف بر هلاکت است و برهنه که ساتر عورت ندارد و از سرما و گرما خوف تلف دارد.
هوش مصنوعی: آدمی نیازهای متفاوتی دارد که برخی از آن‌ها در شرایط ناچاری و اضطرار به وجود می‌آیند. به عنوان مثال، فردی که بسیار گرسنه است و در معرض خطر مرگ قرار دارد، یا کسی که لباس کافی برای پوشاندن خود ندارد و از سرما یا گرما در خطر از بین رفتن است.
دوم آنکه به این حد نرسیده است اما بسیار احتیاج به آن دارد، چون احتیاج به لباس گرم کننده در زمستان از برای کسی که از سرما تعب کشد، و آن به حد ضرورت نرسیده باشد و مثل احتیاج به کرایه چارپائی از برای کسی که به مشقت، پیاده خود را به منزل برساند.
هوش مصنوعی: دوم اینکه هنوز به این وضعیت نرسیده، اما به شدت به آن نیاز دارد، مانند کسی که در زمستان به لباس گرم احتیاج دارد و از سرما رنج می‌برد، در حالی که آن نیاز به اندازه‌ای ضروری نیست. این مشابه به نیاز کسی است که برای رسیدن به منزل، به کرایه‌ای برای سوار شدن نیاز دارد و در حال حاضر با زحمت پیاده می‌رود.
سوم آنکه احتیاج جزئی به آن دارد و چندان اهتمامی به شأن آن نیست، مثل آنکه نان داشته باشد و لیکن نان خورش نداشته باشد.
هوش مصنوعی: سوم اینکه نیاز جزئی به آن وجود دارد و چندان توجهی به مقام و جایگاه آن نمی‌شود، مانند کسی که نان دارد اما غذای دیگری ندارد که با آن بخورد.
و ظاهر آن است که در هر سه صورت، سوال جایز باشد و حرام نباشد، و لیکن در صورت اول، سوال راجح است و در دوم مباح است و در سوم مکروه است به شرطی که با شکوه خدا و مذلت خود و اذیت دیگری نباشد و بهتر آن است که اظهار احتیاج خود را به کنایه و تعریض کند نه تصریح و به یکی از دوستان و اصدقاء خود اظهار کند، یا به کسی که به جود و سخاوت مشهور باشد بلکه اولی آن است که از یک نفر معین خواهش نکند و اگر از فرد معین طلب کند در نزد مردم از او چیزی نطلبد، و تصریح هم نکند به خواهش بلکه نوعی بگوید که اگر او نخواهد بدهد بتواند عذر بیاورد، که نفهمیدم و اگر غیر از این کند و آن شخص از حیا و خجالت، یا از بیم ملامت، چیزی به او بدهد، آن چیز حرام خواهد بود.
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در هر سه حالت درخواست کردن جایز است و حرام نیست، اما در حالت اول، سوال کردن برتر است و در حالت دوم، جایز است و در حالت سوم، مکروه به حساب می‌آید به شرطی که همراه با شکوه به خداوند و خوار کردن خود و آزار به دیگران نباشد. بهتر است که نیاز خود را به صورت کنایه بیان کند نه به وضوح و این تقاضا را از یکی از دوستان یا کسانی که معروف به بخشش هستند بخواهد. همچنین بهتر است از یک فرد مشخص چیزی نخواهد و اگر درخواستش از یک شخص مشخص باشد، از او به‌طور علنی چیز نخواهد و درخواستش را به صورت غیرمستقیم مطرح کند تا چنانچه آن شخص نخواست، بتواند عذر بیاورد که متوجه نشده است. اگر غیر از این عمل کند و آن فرد به خاطر حیا یا ترس از ملامت به او چیزی بدهد، آن چیز حرام خواهد بود.
و آنچه مذکور شد در صورتی است که در همان وقت احتیاج به آن داشته باشد و اما سوال کردن چیزی که بالفعل احتیاج به آن ندارد و بعد از این محتاج خواهد بود، پس اگر تا سال، به آن احتیاج نداشته باشد و بعد از سال به آن محتاج باشد، شکی در حرمت آن سوال نیست و اگر در عرض سال محتاج باشد، ظاهر آن است که سوال مباح باشد و لیکن اگر بداند که در وقت احتیاج هم متمکن از سوال خواهد بود بهتر آن است که بالفعل سوال نکند و تأخیر بیندازد تا وقت حاجت.
هوش مصنوعی: اگر شخص در همان زمان به چیزی احتیاج داشته باشد، می‌تواند درباره‌اش سوال کند. اما اگر فعلاً نیازی به آن نداشته و ممکن است بعدها به آن احتیاج پیدا کند، اگر در طول یک سال به آن احتیاج نداشته باشد و سپس به آن نیاز پیدا کند، سوال درباره‌اش حرام است. اما اگر در این مدت به آن نیاز پیدا کند، سوال کردن در این مورد معمولاً جایز است. با این حال، اگر بداند که در زمان نیاز نیز قادر به سوال کردن خواهد بود، بهتر است آن را به تأخیر بیندازد و در زمان نیاز واقعی سوال کند.
و بعضی در این صورت، پیش از زمان حاجت، حرام دانسته اند و هر چه زمان حاجت دورتر، کراهت سوال اشد است و هر بنده ای باید مجتهد نفس خود باشد و وقت عمل و احتیاج را ملاحظه کند و وثوق به خدا را از دست ندهد.
هوش مصنوعی: برخی افراد در این شرایط، درخواست کردن قبل از زمان نیاز را ناپسند می‌دانند و هر چه زمان نیاز دورتر باشد، ناپسندی سوال بیشتر می‌شود. هر فرد باید نسبت به نیازهای خود آگاه باشد و زمان عمل و احتیاج را در نظر بگیرد و اعتماد به خدا را فراموش نکند.
پس ای جان برادر به عبث خود را از اوج عزت و مرتبه توکل و اعتماد بر خدا، به حضیض ذلت و خوف و اضطراب نینداز و گوش به تهدیدات شیطان لعین نکن «الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء» یعنی «شیطان شما را به فقر می ترساند و امر به اعمال فاحشه می نماید» و مطمئن به وعده پروردگار خود باش و «والله یعدکم مغفره منه و فضلا» یعنی «و خدا وعده آمرزش و فضل به شما می دهد» و هان، هان! تا توانی پیش مانند خودت دست دراز نکنی و در نزد لئیمان روزگار، به جهت لقمه نانی آبروی خود را نریزی.
هوش مصنوعی: پس برادر عزیز، خودت را از مقام بلند عزت و توکل بر خدا پایین نیاور و به تهدیدات شیطان توجه نکن. شیطان شما را به فقر می‌ترساند و شما را به کارهای زشت دعوت می‌کند. به وعده‌های خداوند اعتماد کن؛ او وعده آمرزش و رحمت به شما داده است. سعی کن تا جایی که می‌توانی با افرادی که ارزششان پایین است، ارتباط برقرار نکن و به خاطر یک لقمه نان، آبروی خود را زیر سوال نبر.
آری: کسی که لذت آبرو را نیافته و شکم پروری را عادت خود نموده، و بر در این و آن می دود که شکم پلید خود را پرورد و اگر قناعت کند چرا باید به دست مردم نظر افکند؟ و نان خشک و پیاز خود، هزار مرتبه از بره بریان دیگران بهتر است.
هوش مصنوعی: بله، کسی که نتوانسته از عزت نفس لذت ببرد و به پر کردن شکم خود عادت کرده است، همواره در اینجا و آنجا می‌دود تا شکم خود را سیر کند. اگر او به قناعت راضی شود، چرا باید به دیگران نگاه کند؟ چرا که نان خشک و پیاز خود او، هزاران بار از گوشت بریان دیگران بهتر است.
جوینی که از سعی بازو خورم
به از میوه بر خوان اهل کرم
هوش مصنوعی: هرچه از تلاش و کوشش به دست آورم برایم ارزشمندتر از میوه‌هایی است که بر سفره بخشندگان قرار دارد.
چو دلتنگ خفت آن فرومایه دوش
که بر سفره دیگران داشت گوش
هوش مصنوعی: وقتی که انسان افسرده و ناراحت خوابش ببرد، در خواب به یاد دیگری می‌افتد که در زندگی‌اش از نعمت‌های دیگران بهره‌مند بوده است.