گنجور

فصل اول - قوای چهارگانه و تبعیت سایر قوا از آنها

در سبب انحراف اخلاق از جاده پسندیده و حصول اخلاق ذمیمه و بیان قوای نفس انسانی و در آن چند فصل است:

فصل اول - قوای چهارگانه و تبعیت سایر قوا از آنها.

بدان که همچنان که گذشت تن، مملکتی است که خداوند عالم آن را به اقطاع روح مجرد مقرر فرموده، و از برای روح در این مملکت، از اعضاء و جوارح و حواس و قوای ظاهریه و باطنیه، لشکر و خدم بسیار قرار داده، که بعد از این شمه ای از آنها مذکور خواهد شد، و «ما یعلم جنود ربک إلا هو» و هر یک را خدمتی معین و شغلی مقرر تعیین داده، و از میان ایشان قوای اربع که «عقل»، «شهوت»، «غضب» و «وهم» باشد، حکم کارفرمایان و سران لشکر و عمال مملکت را دارند، و سایر قوا، زیردستان و فرمان برانند و شأن «عقل»، ادراک حقایق امور، و تمیز میان خیرات و شرور، و امر به افعال جمیله و نهی از صفات ذمیمه است و فایده ایجاد «قوه شهویه» بقای بدن است، که آلت تحصیل کمال نفس است، زیرا که زیست بدن چند روزی در این دنیا، موقوف است به تناول غذا، شراب، تناکح و تناسل و احتیاج آنها به قوه شهویه روشن و ظاهر است و ثمره «قوه وهمیه» فهمیدن امور جزئیه است، و دانستن دقایق اموری که به وسیله آنها به مقاصد صحیحه می رسند و شغل «قوه غضبیه» آن است که دفع مضرتهای خارجیه را از بدن نموده، و نیز اگر قوه شهویه یا وهمیه اراده سرکشی و خودسری کرده، و قدم از جاده اطاعت عقل بیرون نهند، ایشان را مقهور نموده، و به راه راست آورد، و در تحت اقتدار و تسلط عقل باز دارد.

و بدان که هیچ یک از قوای ظاهریه و باطنیه را به غیر از این چهار قهرمان، در هیچ وقتی خیال فرمانروایی و اندیشه سروری نیست، بلکه هر یک محکوم حکم حاکم خطه بدن‌اند.

اما این چهار سرهنگ: یکی از آنها که عقل است، وزیر پادشاه است که روح باشد، و هماره در تدبیر آن است که روح از مقتضای صوا بدید او تجاوز ننموده، و انقیاد او امر و نواهی آن را نماید، تا به حسن کفایت و تدبیر آن، امر مملکت را منسق و مضبوط کند و پادشاه را تهیه اسباب سفر عالم قرب، سهل و آسان باشد.

و دوم که شهوت است، مانند عامل خراج است، و طماع، دورغ زن، فضول و تخلیط گر است، و هر چه وزیر که عقل است گوید، شهوت، هوای مخالف آن کند، و همیشه طالب آن است که راه روح را زده و او را محکوم حکم خود نماید و مانند بهایم و چهارپایان غرق لجه شهوات نموده، و به هر چه او را امر نماید از مشتهیات «اکل»، «شرب»، «جماع»، «مرکب»، «لباس»، «مسکن» و امثال آن، روح بدون آنکه در ارتکاب آن با وزیر مشورت نموده و صواب و فساد آن را فهمیده باشد، متابعت نماید.

و سوم که غضب است، به شحنگی آن شهر منصوب است، و تند و تیز و بی باک و شریر است، همه کشتن و بستن و زدن و شکستن و ظلم و ایذاء و عداوت و بغض را طالب است و در صدد آن است که پادشاه را که روح است فریب دهد، تا به آنچه او اشاره نماید، عمل کند، و فرمان عقل را اطاعت ننماید، و او را چون سباع درنده، همه شغل، دریدن و ایذاء بوده باشد.

و چهارم که وهم است، شغل آن مکر، خدعه، تلبیس، خیانت و فتنه است، و می خواهد که سلطان مملکت بدن، مطیع و منقاد او شود تا به هر چه فرمان دهد از فریفتن و شیطنت و افساد و مکر، اطاعت نموده تجاوز نکند.

و به سبب اختلاف هواهای این قوای اربع، و تفاوت آرای این چهار سرهنگ است که پیوسته مملکت بدن میدان محاربه آنها و معرکه تنازع ایشان است گاهی در آنجا آثار فرشتگان و اعمال قدسیان ظاهر می شود، و زمانی که افعال بهایم و چهارپایان از آن هویدا می گردد، و ساعتی مشغول سباع و درندگان است، و لحظه ای مظهر آثار شیطان می شود و همیشه چنین است تا اینکه غلبه کلیه از برای یکی از این قوا حاصل شود، و دیگران مقهور حکم او گردند در این هنگام پیوسته آثار آن یک از نفس سر می زند و صاحب آن داخل در عالم آن می شود.

پس اگر سلطنت از برای قهرمان عقل باشد، در مملکت نفس آثار ملائکه ظاهر می گردد، و احوال مملکت انتظام به هم می رساند، و صاحب آن داخل در صنف فرشتگان می شود، و همیشه چنین است و اگر غلبه از برای دیگران باشد، آثار آنها در آنجا پیدا می شود و مملکت خراب و ویران گشته، و امر معاش و معاد اختلال به هم می رساند، و صاحب آن داخل در حزب بهایم یا سباع یا شیاطین می شود، «نعوذ بالله من ذلک».

و مخفی نماند که منشأ نزاع و سبب جدال در مملکت نفس، قوه عاقله است، زیرا که آن، مانع سایر قوا می شود از اینکه آثار خود را به ظهور رسانند، و نمی گذارد که نفس را مطیع و منقاد خود سازند، چون که اعمال و افعال آنها خلاف صوابدید عقل و مخالف متقضای آن است.

اما آن سه قوه دیگر را با یکدیگر نزاعی نیست، از این جهت که هیچ یک به خودی خود منکر فعل دیگری نیستند، و ممانعت از اعمال دیگری نمی نمایند مگر به اشاره عقل تواند شد که بالذات یا به جهت بعضی عوارض خارجیه، بعضی از این قوا را ضعفی، و بعضی را غلبه و قوتی باشد، و لیکن این نه به جهت معاندتی است که فیما بین ایشان باشد، بلکه به این سبب است که در نفوس سایر حیوانات که از قوه عاقله خالی‌اند منازعه نیست، اگر چه مختلف‌اند در قوه ای که در آنها غلبه و تسلط دارد همچنان که غلبه در جند شیاطین از برای قوه واهمه است، و در خیل سباع از برای قوه غضبیه است، و در حزب بهایم از برای شهویه و همچنین در نفوس ملائکه نیز منازعه نیست و مجادله راه ندارد، زیرا که قوه ایشان منحصر است در عاقله، و از آن سه قوه دیگر خالی هستند، پس ممانعت و تدافع در آنها نیست.

و از اینجا روشن می شود که جامع همه عوالم و محل جمیع آثار، انسان است که از میان جمیع مخلوقات، مخصوص شده است به قوای متخالفه و صفات متقابله، و از این جهت است که مظهریت اسماء متقابله الهیه به او اختصاص دارد و مرتبه قابلیت «خلاف ربانیه» به او تعلق گرفته، و عمارت عالم صورت و معنی در خور اوست و خلعت سلطنت اقلیم غیب و شهود برازنده قامت او و طایفه ملائکه اگر چه مخصوص اند به رتبه روحانیت و مبتهج و مسرورند به لذات عقلیه و انوار علمیه، و لیکن در عالم جسمانیت که یکی از عوالم پروردگار است ایشان را تسلطی نیست و اجسام فلکیه اگر چه بنابر قواعد حکماء صاحب نفوس مجرده هستند، اما آنها را از اوصاف متضاده و طبایع مختلفه خبری نیست، منازل هولناک و راههای خطرناکی طی نکرده اند، و سنگلاخهای نزاع و جدال قوا را از پیش برنداشته اند، و بار گران تقلب در اطوار نقص و کمال را بر دوش نکشیده اند، و زهر جانگزای انقلاب صفات و احوال را نچشیده اند، و بر خلاف انسان اند که چون به مرتبه کمال رسد احاطه به جمیع مراتب نموده، و سیر در طورهای مختلفه، کرده و عالم جماد و نبات و حیوان و ملائکه را درنوردیده، و مرتبه مشاهده وحدت برسد.

پس انسان نسخه ای است جامع ملک و ملکوت، و معجونی است مرکب از عالم امر و خلق.

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید که «حق سبحانه و تعالی مخصوص گردانید ملائکه را به عقل، و ایشان را بهره ای از شهوت و غضب نداد و مخصوص ساخت حیوانات را به شهوت و غضب، و آنها را از عقل بی نصیب کرد و مشرف گردانید انسان را به همه این ها، پس اگر شهوت و غضب را مطیع و منقاد عقل گرداند افضل از ملائکه خواهد بود، زیرا که خود را به این مرتبه رسانیده و با وجود منازع، و ملائکه را منازع و مزاحمی نیست» و از این معلوم می شود که اگر مطیع شهوت و غضب شود پست تر از حیوانات خواهد بود، زیرا که اطاعت آنها را نموده با وجود معین و یاوری مثل عقل، و سایر حیوانات را معینی نیست.

اطلاعات

منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سبب انحراف اخلاق از جاده پسندیده و حصول اخلاق ذمیمه و بیان قوای نفس انسانی و در آن چند فصل است:
هوش مصنوعی: در خصوص علل انحراف اخلاق از مسیر درست و پیدایش اخلاق ناپسند، و همچنین بررسی قابلیت‌های نفس انسانی، چندین بخش وجود دارد.
فصل اول - قوای چهارگانه و تبعیت سایر قوا از آنها.
هوش مصنوعی: فصل اول - چهار نیروی اصلی و وابستگی سایر نیروها به این نیروی اصلی.
بدان که همچنان که گذشت تن، مملکتی است که خداوند عالم آن را به اقطاع روح مجرد مقرر فرموده، و از برای روح در این مملکت، از اعضاء و جوارح و حواس و قوای ظاهریه و باطنیه، لشکر و خدم بسیار قرار داده، که بعد از این شمه ای از آنها مذکور خواهد شد، و «ما یعلم جنود ربک إلا هو» و هر یک را خدمتی معین و شغلی مقرر تعیین داده، و از میان ایشان قوای اربع که «عقل»، «شهوت»، «غضب» و «وهم» باشد، حکم کارفرمایان و سران لشکر و عمال مملکت را دارند، و سایر قوا، زیردستان و فرمان برانند و شأن «عقل»، ادراک حقایق امور، و تمیز میان خیرات و شرور، و امر به افعال جمیله و نهی از صفات ذمیمه است و فایده ایجاد «قوه شهویه» بقای بدن است، که آلت تحصیل کمال نفس است، زیرا که زیست بدن چند روزی در این دنیا، موقوف است به تناول غذا، شراب، تناکح و تناسل و احتیاج آنها به قوه شهویه روشن و ظاهر است و ثمره «قوه وهمیه» فهمیدن امور جزئیه است، و دانستن دقایق اموری که به وسیله آنها به مقاصد صحیحه می رسند و شغل «قوه غضبیه» آن است که دفع مضرتهای خارجیه را از بدن نموده، و نیز اگر قوه شهویه یا وهمیه اراده سرکشی و خودسری کرده، و قدم از جاده اطاعت عقل بیرون نهند، ایشان را مقهور نموده، و به راه راست آورد، و در تحت اقتدار و تسلط عقل باز دارد.
هوش مصنوعی: بدان که بدن انسان مانند یک سرزمین گسترده است که خداوند آن را به روحی که مجرد و غیرمادی است محول کرده است. برای روح در این سرزمین، اعضا، حواس و قوای مختلفی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را مانند لشکری بزرگ تصور کرد و هرکدام وظیفه‌ای خاص دارند. در میان این قوای مختلف، چهار قدرت اصلی شامل عقل، شهوت، غضب و وهم وجود دارد که نقش رهبران و مسئولان در این سرزمین را ایفا می‌کنند. عقل وظیفه دارد حقایق را درک کرده و میان کارهای خوب و بد تمیز قائل شود و از کارهای ناپسند نهی کند. قوه شهویه برای حفظ بدن و تأمین نیازهای حیاتی مانند غذا و تولید مثل اهمیت دارد. از سوی دیگر، قوه وهمیه به فرد کمک می‌کند تا جزئیات امور را درک کند و با بهره‌گیری از آن‌ها به اهداف خود برسد. قوه غضبیه نیز برای دفع خطرات و مضرات از بدن عمل می‌کند و اگر شهوت یا وهم بخواهند از مسیر عقل خارج شوند، قوه غضبیه وظیفه دارد که آن‌ها را کنترل کرده و به راه درست بازگرداند.
و بدان که هیچ یک از قوای ظاهریه و باطنیه را به غیر از این چهار قهرمان، در هیچ وقتی خیال فرمانروایی و اندیشه سروری نیست، بلکه هر یک محکوم حکم حاکم خطه بدن‌اند.
هوش مصنوعی: باید بدانید که هیچ یک از نیروهای ظاهری و باطنی بدن نمی‌توانند به جز این چهار قهرمان، در هیچ زمانی خود را در جایگاه فرمانروایی و سروری ببینند. بلکه هر یک از این نیروها تابع و تحت فرمان حکم حاکم بدن هستند.
اما این چهار سرهنگ: یکی از آنها که عقل است، وزیر پادشاه است که روح باشد، و هماره در تدبیر آن است که روح از مقتضای صوا بدید او تجاوز ننموده، و انقیاد او امر و نواهی آن را نماید، تا به حسن کفایت و تدبیر آن، امر مملکت را منسق و مضبوط کند و پادشاه را تهیه اسباب سفر عالم قرب، سهل و آسان باشد.
هوش مصنوعی: در این متن به چهار مقام مهم اشاره شده است. یکی از این مقام‌ها، عقل است که نقش وزیر پادشاه را دارد. عقل وظیفه دارد تا روح را در مسیر درست هدایت کند و از انحراف آن جلوگیری نماید. همچنین، عقل باید به گونه‌ای عمل کند که امور مملکت به خوبی سامان یافته و منظم باشد. هدف او این است که پادشاه را آماده کند تا سفر به عالم معنوی و نزدیک شدن به حقیقت برای او آسان‌تر باشد.
و دوم که شهوت است، مانند عامل خراج است، و طماع، دورغ زن، فضول و تخلیط گر است، و هر چه وزیر که عقل است گوید، شهوت، هوای مخالف آن کند، و همیشه طالب آن است که راه روح را زده و او را محکوم حکم خود نماید و مانند بهایم و چهارپایان غرق لجه شهوات نموده، و به هر چه او را امر نماید از مشتهیات «اکل»، «شرب»، «جماع»، «مرکب»، «لباس»، «مسکن» و امثال آن، روح بدون آنکه در ارتکاب آن با وزیر مشورت نموده و صواب و فساد آن را فهمیده باشد، متابعت نماید.
هوش مصنوعی: نایابی شهوت مانند مالیاتی است که به انسان فشار می‌آورد. این خواسته‌های نفسانی فرد را به طمع، دروغ، فضولی و مخلوط کردن مسائل سوق می‌دهد. هرگاه وزیر عقل سخنی بگوید، شهوت در مقابل آن می‌ایستد و همیشه در پی این است که روح را به مسیر خود بکشاند و او را تحت سلطه بگیرد. انسان به مانند حیوانات در دنیای شهوات غرق می‌شود و بدون اینکه با عقل خود در خصوص خواسته‌ها مانند خوردن، آشامیدن، ارتباط جنسی، وسیله حمل و نقل، لباس، مسکن و موارد مشابه مشورت کند، به هر آنچه شهوت به او دستور می‌دهد، عمل می‌کند.
و سوم که غضب است، به شحنگی آن شهر منصوب است، و تند و تیز و بی باک و شریر است، همه کشتن و بستن و زدن و شکستن و ظلم و ایذاء و عداوت و بغض را طالب است و در صدد آن است که پادشاه را که روح است فریب دهد، تا به آنچه او اشاره نماید، عمل کند، و فرمان عقل را اطاعت ننماید، و او را چون سباع درنده، همه شغل، دریدن و ایذاء بوده باشد.
هوش مصنوعی: غضب به ویژگی‌های خشم و زودخویی نسبت داده می‌شود و بی‌محابا و شرور است. این حالت در پی کشتن و آسیب رساندن به دیگران و ایجاد دشمنی و کینه‌توزی است. غضب سعی دارد که پادشاه (که نماد روح یا عقل است) را فریب دهد تا به خواسته‌های خود تن دهد و از فرمان عقل سرپیچی کند. او به مانند یک حیوان درنده، تنها به دنبال آسیب رساندن و دریدن است.
و چهارم که وهم است، شغل آن مکر، خدعه، تلبیس، خیانت و فتنه است، و می خواهد که سلطان مملکت بدن، مطیع و منقاد او شود تا به هر چه فرمان دهد از فریفتن و شیطنت و افساد و مکر، اطاعت نموده تجاوز نکند.
هوش مصنوعی: و همچنین وهم، که ویژگی‌هایش شامل مکر، فریب، پیچیدگی، خیانت و ایجاد فتنه است، هدفش این است که حاکم وجود انسان، تحت فرمان و اطاعت او باشد تا در هر چیزی که او دستور می‌دهد، حتی اگر شامل فریبکاری، شیطنت و فساد باشد، اطاعت کند و از آن تخطی نکند.
و به سبب اختلاف هواهای این قوای اربع، و تفاوت آرای این چهار سرهنگ است که پیوسته مملکت بدن میدان محاربه آنها و معرکه تنازع ایشان است گاهی در آنجا آثار فرشتگان و اعمال قدسیان ظاهر می شود، و زمانی که افعال بهایم و چهارپایان از آن هویدا می گردد، و ساعتی مشغول سباع و درندگان است، و لحظه ای مظهر آثار شیطان می شود و همیشه چنین است تا اینکه غلبه کلیه از برای یکی از این قوا حاصل شود، و دیگران مقهور حکم او گردند در این هنگام پیوسته آثار آن یک از نفس سر می زند و صاحب آن داخل در عالم آن می شود.
هوش مصنوعی: به دلیل تفاوت در ویژگی‌های چهار نیروی اصلی در بدن و نظرات مختلف سرکردگان این نیروها، همواره بدن به میدانی برای نزاع این نیروها تبدیل می‌شود. گاهی نشانه‌های فرشتگان و کارهای انسان‌های مقدس در این میدان نمایان می‌شود و زمانی دیگر، رفتارهای حیوانات و چهارپایان در آن مشهود است. در برخی لحظات، این میدان تحت تاثیر وجود درندگان قرار می‌گیرد و در لحظاتی دیگر، آثار شیطان در آن حس می‌شود. این وضعیت همیشه ادامه دارد تا اینکه یکی از این نیروها بر دیگران چیره شود و آن زمان، آثار آن نیرو غالب می‌گردد و فرد مرتبط با آن نیرو به دنیای آن وارد می‌شود.
پس اگر سلطنت از برای قهرمان عقل باشد، در مملکت نفس آثار ملائکه ظاهر می گردد، و احوال مملکت انتظام به هم می رساند، و صاحب آن داخل در صنف فرشتگان می شود، و همیشه چنین است و اگر غلبه از برای دیگران باشد، آثار آنها در آنجا پیدا می شود و مملکت خراب و ویران گشته، و امر معاش و معاد اختلال به هم می رساند، و صاحب آن داخل در حزب بهایم یا سباع یا شیاطین می شود، «نعوذ بالله من ذلک».
هوش مصنوعی: اگر حکمرانی به دست عقل و خرد باشد، نشانه‌های ملکوتی در جامعه آشکار می‌شود و اوضاع کشور به سامان می‌رسد. چنین فردی به مانند فرشتگان می‌شود و همیشه این وضعیت برقرار است. اما اگر دیگران بر این حکمرانی تسلط یابند، نشانه‌های آنها در جامعه نمایان می‌شود و کشور به فنا و ویرانی دچار می‌شود. در نتیجه، معیشت و آخرت مردم دچار بحران خواهد شد و آن فرد به گروهی از حیوانات یا درندگان یا شیاطین ملحق می‌گردد و باید از چنین وضعیتی پناه گرفت.
و مخفی نماند که منشأ نزاع و سبب جدال در مملکت نفس، قوه عاقله است، زیرا که آن، مانع سایر قوا می شود از اینکه آثار خود را به ظهور رسانند، و نمی گذارد که نفس را مطیع و منقاد خود سازند، چون که اعمال و افعال آنها خلاف صوابدید عقل و مخالف متقضای آن است.
هوش مصنوعی: منبع اصلی درگیری‌ها و کشمکش‌ها در وجود انسان، عقل و قوه عاقله است. زیرا عقل مانع این می‌شود که سایر قوای نفس، تأثیرات و اعمال خود را به خوبی نشان دهند و نمی‌گذارد که سایر نیروها تحت سلطه و کنترل عقل قرار گیرند. این مسئله به این خاطر است که رفتار و عملکرد این نیروها با نظر و تشخیص عقل در تضاد است.
اما آن سه قوه دیگر را با یکدیگر نزاعی نیست، از این جهت که هیچ یک به خودی خود منکر فعل دیگری نیستند، و ممانعت از اعمال دیگری نمی نمایند مگر به اشاره عقل تواند شد که بالذات یا به جهت بعضی عوارض خارجیه، بعضی از این قوا را ضعفی، و بعضی را غلبه و قوتی باشد، و لیکن این نه به جهت معاندتی است که فیما بین ایشان باشد، بلکه به این سبب است که در نفوس سایر حیوانات که از قوه عاقله خالی‌اند منازعه نیست، اگر چه مختلف‌اند در قوه ای که در آنها غلبه و تسلط دارد همچنان که غلبه در جند شیاطین از برای قوه واهمه است، و در خیل سباع از برای قوه غضبیه است، و در حزب بهایم از برای شهویه و همچنین در نفوس ملائکه نیز منازعه نیست و مجادله راه ندارد، زیرا که قوه ایشان منحصر است در عاقله، و از آن سه قوه دیگر خالی هستند، پس ممانعت و تدافع در آنها نیست.
هوش مصنوعی: اما بین آن سه قوه دیگر هیچ گونه تضادی وجود ندارد، زیرا هیچ یک از آن‌ها به طور مستقل وجود دیگری را انکار نمی‌کند و مانع عمل دیگری نمی‌شود مگر اینکه عقل بتواند به دلایل خاصی مسائلی را مطرح کند که به جهت ویژگی‌های خاص یا عوارضی، بعضی از این قوا را ضعیف یا قوی بداند. این عدم تضاد به دلیل ستیز بین آنها نیست، بلکه در حیواناتی که از قوه عقلانی بی‌بهره‌اند نیز چنین منازعه‌ای وجود ندارد، هرچند که ممکن است در بعضی از این قوا برتری داشته باشند. به عنوان مثال، در گروه شیاطین، قوه واهمه غالب است، در دسته‌ای از درندگان، قوه غضبیه برتر است و در دسته‌ای از حیوانات، قوه شهوت غالب می‌باشد. همچنین در ملائکه نیز هیچ منازعه‌ای وجود ندارد، زیرا قوه آنها تنها به عقل محدود می‌شود و از سایر سه قوه بی‌بهره‌اند؛ بنابراین بین آنها نیز ممانعت و تدافعی وجود ندارد.
و از اینجا روشن می شود که جامع همه عوالم و محل جمیع آثار، انسان است که از میان جمیع مخلوقات، مخصوص شده است به قوای متخالفه و صفات متقابله، و از این جهت است که مظهریت اسماء متقابله الهیه به او اختصاص دارد و مرتبه قابلیت «خلاف ربانیه» به او تعلق گرفته، و عمارت عالم صورت و معنی در خور اوست و خلعت سلطنت اقلیم غیب و شهود برازنده قامت او و طایفه ملائکه اگر چه مخصوص اند به رتبه روحانیت و مبتهج و مسرورند به لذات عقلیه و انوار علمیه، و لیکن در عالم جسمانیت که یکی از عوالم پروردگار است ایشان را تسلطی نیست و اجسام فلکیه اگر چه بنابر قواعد حکماء صاحب نفوس مجرده هستند، اما آنها را از اوصاف متضاده و طبایع مختلفه خبری نیست، منازل هولناک و راههای خطرناکی طی نکرده اند، و سنگلاخهای نزاع و جدال قوا را از پیش برنداشته اند، و بار گران تقلب در اطوار نقص و کمال را بر دوش نکشیده اند، و زهر جانگزای انقلاب صفات و احوال را نچشیده اند، و بر خلاف انسان اند که چون به مرتبه کمال رسد احاطه به جمیع مراتب نموده، و سیر در طورهای مختلفه، کرده و عالم جماد و نبات و حیوان و ملائکه را درنوردیده، و مرتبه مشاهده وحدت برسد.
هوش مصنوعی: به وضوح مشخص می‌شود که انسان جامع تمام عوالم و محل بروز تمامی آثار است. او از میان تمام مخلوقات به ویژگی‌ها و توانایی‌های متضاد و صفات متفاوت مجهز شده است. به همین دلیل، تجلی اسماء متقابل الهی به او اختصاص دارد و مقام قابل تغییر «خلاف ربانیه» به او تعلق دارد. انسان به عنوان محور و محوریت عالم صورت و معنی، شایسته‌ی سلطنت در دنیای غیب و شهود است. اگرچه ملائکه به مرتبه‌ای روحانی اختصاص دارند و از لذت‌های عقلی و نورهای علمی بهره‌مندند، اما در دنیا مادی، که یکی از عوالم خداوند است، حاکمیتی ندارند. اجسام آسمانی هرچند بر اساس نظریات حکما دارای نفوس مجرد هستند، اما از صفات متضاد و طبیعت‌های مختلف بی‌خبرند و تجربیاتی از خطرات و چالش‌های گوناگون را طی نکرده‌اند. آن‌ها بار سنگین تحولات و تغییرات را بر دوش ندارند و طعم تلخ دگرگونی صفات و حالات را نچشیده‌اند. انسان، اما، وقتی به کمال می‌رسد، از تمامی مراتب آگاه می‌شود و در مراحل مختلفی سیر می‌کند و جانداران و اشیاء و ملائکه را در می‌نوردد و به مرتبه‌ای از وحدت دست می‌یابد.
پس انسان نسخه ای است جامع ملک و ملکوت، و معجونی است مرکب از عالم امر و خلق.
هوش مصنوعی: انسان مجموعه‌ای است کامل از دو جهان مادی و معنوی، و ترکیبی از دنیای فرش و دنیای صحیح.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید که «حق سبحانه و تعالی مخصوص گردانید ملائکه را به عقل، و ایشان را بهره ای از شهوت و غضب نداد و مخصوص ساخت حیوانات را به شهوت و غضب، و آنها را از عقل بی نصیب کرد و مشرف گردانید انسان را به همه این ها، پس اگر شهوت و غضب را مطیع و منقاد عقل گرداند افضل از ملائکه خواهد بود، زیرا که خود را به این مرتبه رسانیده و با وجود منازع، و ملائکه را منازع و مزاحمی نیست» و از این معلوم می شود که اگر مطیع شهوت و غضب شود پست تر از حیوانات خواهد بود، زیرا که اطاعت آنها را نموده با وجود معین و یاوری مثل عقل، و سایر حیوانات را معینی نیست.
هوش مصنوعی: حضرت علی علیه السلام می‌فرماید که خداوند ملائکه را به عقل مجهز کرده و به آن‌ها هیچ گونه شهوت و غضبی نداده است. در عوض، حیوانات فقط به شهوت و غضب تجهیز شده‌اند و از عقل بی‌بهره هستند. اما انسان به همه این ویژگی‌ها مجهز شده است. اگر انسان بتواند شهوت و غضب خود را تحت کنترل عقل قرار دهد، از ملائکه بالاتر خواهد بود، زیرا به این مرتبه نائل آمده و با وجود چالش‌ها، در حالی که ملائکه هیچ مانعی ندارند. اما اگر انسان تسلیم شهوت و غضب شود، از حیوانات نیز پایین‌تر خواهد رفت، چرا که در این حالت به آن‌ها اطاعت می‌کند و با وجود پشتیبانی عقل، باز هم از آن‌ها کم‌پایه‌تر می‌شود.