گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۶۴۳

مستم ز می عشق خراب افتاده
برخواسته دل از خور و خواب افتاده
در دریائی که پا و سر پیدا نیست
جان رفته و تن بر سر آب افتاده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مستم ز می عشق خراب افتاده
برخواسته دل از خور و خواب افتاده
هوش مصنوعی: مست شدم از شراب عشق و در حالتی خراب به سر می‌برم، قلبم بیدار شده و از خواب و خوراک غافل شده است.
در دریائی که پا و سر پیدا نیست
جان رفته و تن بر سر آب افتاده
هوش مصنوعی: در دریایی که هیچ نشانه‌ای از پا و سر نیست، روح از بدن جدا شده و جسم بر روی آب سرگردان است.