گنجور

غزل شمارهٔ ۷۹۱

این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید
چون صفیری و ندایی ز سوی غیب شنید
آن مراد همه عالم چه فرستاد رسول
که بیا جانب ما چون نپرد جان مرید
بپرد جانب بالا چو چنان بال بیافت
بدرد جامه تن را چو چنان نامه رسید
چه کمندست که پر می‌کشد این جان‌ها را
چه ره است آن ره پنهان که از آن راه کشید
رحمتش نامه فرستاد که این جا بازآ
که در آن تنگ قفس جان تو بسیار طپید
لیک در خانه بی‌در تو چو مرغی بی‌پر
این کند مرغ هوا چونک به چستی افتید
بی قراریش گشاید در رحمت آخر
بر در و سقف همی‌کوب پر اینست کلید
تا نخوانیم ندانی تو ره واگشتن
که ره از دعوت ما گردد بر عقل بدید
هر چه بالا رود ار کهنه بود نو گردد
هر نوی کید این جا شود از دهر قدید
هین خرامان رو در غیب سوی پس منگر
فی امان الله کان جا همه سودست و مزید
هله خاموش برو جانب ساقی وجود
که می پاک ویت داد در این جام پلید

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این کبوتربچه هم عزم هوا کرد و پرید
چون صفیری و ندایی ز سوی غیب شنید
هوش مصنوعی: این کبوتر کوچک هم تصمیم گرفت به آسمان پرواز کند و چون صدای زنگی را از دور شنید، بالا رفت.
آن مراد همه عالم چه فرستاد رسول
که بیا جانب ما چون نپرد جان مرید
هوش مصنوعی: چرا پیامبری را فرستاد تا به سمت ما بیاید، در حالی که جان مرید به خودش تعلق ندارد؟
بپرد جانب بالا چو چنان بال بیافت
بدرد جامه تن را چو چنان نامه رسید
هوش مصنوعی: پرواز کن به سوی بالا، چرا که اگر بالی به زمین بیفتد، مانند درد و آسیبی است که ممکن است به تن برسد، مشابه با پیامی که به تو رسیده است.
چه کمندست که پر می‌کشد این جان‌ها را
چه ره است آن ره پنهان که از آن راه کشید
هوش مصنوعی: چه دام‌هایی وجود دارد که جان‌ها را به سمت خود می‌کشند و این راه پنهان کجا است که از آن، این کشش آغاز می‌شود؟
رحمتش نامه فرستاد که این جا بازآ
که در آن تنگ قفس جان تو بسیار طپید
هوش مصنوعی: رحمت الهی پیامی فرستاده که به این مکان بازگرد، زیرا در این قفس تنگ، روح تو به شدت در تلاطم و بی‌قراری است.
لیک در خانه بی‌در تو چو مرغی بی‌پر
این کند مرغ هوا چونک به چستی افتید
هوش مصنوعی: اما در خانه‌ای که در ندارد، تو مانند پرنده‌ای بی‌پر خواهی بود. پرنده‌ای در آسمان پرواز می‌کند، چرا که به سرعت و چابکی نیاز دارد.
بی قراریش گشاید در رحمت آخر
بر در و سقف همی‌کوب پر اینست کلید
هوش مصنوعی: بی‌قراری او سبب می‌شود که در نهایت رحمت خداوند بر او نازل شود و به‌قدری این حالت او را در بر می‌گیرد که همچون کوبیدن بر در و سقف باشد؛ این احساس و حالت، همچون کلیدی است که به رحمت می‌انجامد.
تا نخوانیم ندانی تو ره واگشتن
که ره از دعوت ما گردد بر عقل بدید
هوش مصنوعی: تا زمانی که نخوانی، نمی‌دانی چطور باید بازگشت کرد، زیرا این راه تنها با دعوت ما بر عقل نمایان می‌شود.
هر چه بالا رود ار کهنه بود نو گردد
هر نوی کید این جا شود از دهر قدید
هوش مصنوعی: هر چیزی که به مرور زمان بالا برود، اگرچه قدیمی باشد، باز نو و تازه به نظر می‌رسد. در این دنیا، هر نوآوری و چیز جدیدی که به وجود می‌آید، ریشه در گذشته و تاریخ دارد.
هین خرامان رو در غیب سوی پس منگر
فی امان الله کان جا همه سودست و مزید
هوش مصنوعی: بشتاب و با شوق پیش برو و پشت سرت را ننگر، زیرا در پناه خداوندی، هر چه در آنجا است، سود و فایده‌ای بیش از حد دارد.
هله خاموش برو جانب ساقی وجود
که می پاک ویت داد در این جام پلید
هوش مصنوعی: بیا سکوت کن و به سمت ساقی وجود برو، زیرا او در این جام آلوده، زندگی پاک و خوشی را بخشیده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۷۹۱ به خوانش عندلیب