گنجور

غزل شمارهٔ ۴۹۷

صوفیان آمدند از چپ و راست
در به در کو به کو که باده کجاست
در صوفی دل‌ست و کویش جان
باده صوفیان ز خم خداست
سر خم را گشاد ساقی و گفت
الصلا هر کسی که عاشق ماست
این چنین باده و چنین مستی
در همه مذهبی حلال و رواست
توبه بشکن که در چنین مجلس
از خطا توبه صد هزار خطاست
چون شکستی تو زاهدان را نیز
الصلا زن که روز روز صلاست
مردمت گر ز چشم خویش انداخت
مردم چشم عاشقانت جاست
گر برفت آب روی کمتر غم
جای عاشق برون آب و هواست
آشنایان اگر ز ما گشتند
غرقه را آشنا در آن دریاست

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صوفیان آمدند از چپ و راست
در به در کو به کو که باده کجاست
هوش مصنوعی: زاهدان و عارفان از هر سو و از هر جهتی به دنبال شراب و خوشی هستند و در هر گوشه و کناری می‌گردند تا باده را پیدا کنند.
در صوفی دل‌ست و کویش جان
باده صوفیان ز خم خداست
هوش مصنوعی: در دل صوفی عشق و محبت است و در راه او، جان آدمی مانند شراب صوفیان است که از خمره‌ی خداوند می‌ریزد.
سر خم را گشاد ساقی و گفت
الصلا هر کسی که عاشق ماست
هوش مصنوعی: ساقی با سر خم را باز کرد و گفت: هر کسی که عاشق ماست، بیاید و از ما خوشحالی کند.
این چنین باده و چنین مستی
در همه مذهبی حلال و رواست
هوش مصنوعی: این نوع شراب و این نوع مستی در تمام مذهب‌ها مجاز و جایز است.
توبه بشکن که در چنین مجلس
از خطا توبه صد هزار خطاست
هوش مصنوعی: در این مجلس، اگر اشتباهی کرده‌ای، بهتر است از توبه کردن دست برداری، زیرا در چنین جایی با توبه کردن، بیش از حد از خطاهایت عقب‌نشینی کرده‌ای.
چون شکستی تو زاهدان را نیز
الصلا زن که روز روز صلاست
هوش مصنوعی: وقتی تو در کار خود موفق می‌شوی و به هدف می‌رسی، دیگران را نیز به سمت موفقیت و تلاش دعوت کن، زیرا امروز، روزی است که باید تلاش کرد و از فرصت‌ها بهره برد.
مردمت گر ز چشم خویش انداخت
مردم چشم عاشقانت جاست
هوش مصنوعی: اگر مردم تو را از دید خود انداخته‌اند، کسانی که عاشق تو هستند همچنان در دل خود تو را دارند.
گر برفت آب روی کمتر غم
جای عاشق برون آب و هواست
هوش مصنوعی: اگر آب روی پایین برود، کمتر غمگین باش، زیرا جای عاشق فراتر از آب و هواست.
آشنایان اگر ز ما گشتند
غرقه را آشنا در آن دریاست
هوش مصنوعی: اگر دوستان نزدیک ما در دریا غرق شده باشند، آن غریق نیز با دریا آشنا است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۹۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1403/07/17 04:10
وحید نجف آبادی

آشنایان اگر ز ما گشتند

غرقه را آشنا در آن دریاست

چه بی خویش است آن بی چون عجب با این دل پرخون، 

که ببریدست آن خویشی ز خویشانم به جان تـــُ