گنجور

غزل شمارهٔ ۴۱۷

من پری زاده‌ام و خواب ندانم که کجاست
چونک شب گشت نخسپند که شب نوبت ماست
چون دماغ است و سر استت مکن استیزه بخسب
دخل و خرج است چنین شیوه و تدبیر سزاست
خرج بی‌دخل خدایی است ز دنیا مطلب
هر که را هست زهی بخت ندانم که که راست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من پری زاده‌ام و خواب ندانم که کجاست
چونک شب گشت نخسپند که شب نوبت ماست
هوش مصنوعی: من از نسل پریان هستم و نمی‌دانم خواب چیست و کجا قرار دارد. چون شب آمد، نمی‌خوابم؛ زیرا شب زمانه‌ای برای ماست.
چون دماغ است و سر استت مکن استیزه بخسب
دخل و خرج است چنین شیوه و تدبیر سزاست
هوش مصنوعی: بیش از حد به خود نبال و خویشتن را کوچک نشمار. دخالت در زندگی مالی و امور خود را با دقت و تدبیر انجام بده، زیرا تدبیر درست و اصولی در دخل و خرج، ضروری است.
خرج بی‌دخل خدایی است ز دنیا مطلب
هر که را هست زهی بخت ندانم که که راست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خرج و هزینه‌ای که بدون درآمد و منبع مالی صورت می‌گیرد، در حقیقت از نظر خداوند بی‌فایده است. هر کسی که به دنبال چیزهایی دنیاست، ممکن است خوشبختی یا بدبختی‌اش را نداشته باشد و نمی‌توانم بگویم که چه کسی در این وضعیت درست است یا چه کسی نادرست.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۴۱۷ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1396/08/06 23:11
عمو علی

امیدوارم منم پری زاده بشم