گنجور

غزل شمارهٔ ۳۹۰

ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
باغبانا رعد مطرب ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین
آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست
حال صورت این چنین و حال معنی خود مپرس
روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست
رو تو جباری رها کن خاک شو تا بنگری
ذره ذره خاک را از خالق جبار مست
تا نگویی در زمستان باغ را مستی نماند
مدتی پنهان شدست از دیده مکار مست
بیخ‌های آن درختان می نهانی می‌خورند
روزکی دو صبر می‌کن تا شود بیدار مست
گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقی و مطرب کی رود هموار مست
ساقیا باده یکی کن چند باشد عربده
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست
باد را افزون بده تا برگشاید این گره
باده تا در سر نیفتد کی دهد دستار مست
بخل ساقی باشد آن جا یا فساد باده‌ها
هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
روی‌های زرد بین و باده گلگون بده
زانک از این گلگون ندارد بر رخ و رخسار مست
باده‌ای داری خدایی بس سبک خوار و لطیف
زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مؤمن خراب و زاهد و خمار مست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
هوش مصنوعی: شتران را در صف ببین که سر به سر در حال حرکت هستند، و هر کدام از آن‌ها تحت تأثیر شراب و مسکر هستند؛ خود آقا و معشوق نیز در حال مستی‌اند و غریبه‌ها نیز در نشئگی به سر می‌برند.
باغبانا رعد مطرب ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
هوش مصنوعی: باران به مانند موسیقی خوشی که با صدای طبل همراه است، باغ را شاداب و سرشار از نشاط می‌کند. در این حال، همه چیز در باغ – از درختان و گل‌ها گرفته تا خارها – در حالت سرخوشی و نشئگی قرار دارد.
آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین
آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست
هوش مصنوعی: آسمان را نگاه کن، چه انحرافاتی که در چرخه‌ی عناصر وجود دارد. ببین چگونه آب، باد، خاک و آتش همه در حال شور و حال خود هستند.
حال صورت این چنین و حال معنی خود مپرس
روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست
هوش مصنوعی: وضع ظاهر انسان این چنین است و حال درونی‌اش را نپرس. زیرا در حالت مستی، روح و عقل و حتی خاک نیز از حقیقت‌های نهفته غافل هستند.
رو تو جباری رها کن خاک شو تا بنگری
ذره ذره خاک را از خالق جبار مست
هوش مصنوعی: ای تو که در سلطه خود قرار گرفته‌ای، خود را رها کن و به خاک تبدیل شو تا بتوانی ذره ذره‌ی خاک را که از خالق بزرگ و قدرتمند برخاسته است، مشاهده کنی و بفهمی.
تا نگویی در زمستان باغ را مستی نماند
مدتی پنهان شدست از دیده مکار مست
هوش مصنوعی: باید بگویی که در زمستان، باغ دیگر رنگ و بویی ندارد و مدتی است که عاشق مکار در کنار ما پنهان شده است.
بیخ‌های آن درختان می نهانی می‌خورند
روزکی دو صبر می‌کن تا شود بیدار مست
هوش مصنوعی: ریشه‌های آن درختان به آرامی در خاک نفوذ می‌کنند و زمانی نیاز است که کمی صبر کنی تا این بیداری و آگاهی حاصل شود.
گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقی و مطرب کی رود هموار مست
کوب در اینجا یعنی ضربه تنه زدن، معنی بیت: اگر مستی به تو تنه زد مرنج با اینچنین ساقی و مطربی هیچ مستی نمی‌تواند درست راه برود
ساقیا باده یکی کن چند باشد عربده
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و شراب را یکی کن، تا ببینیم دوستان چقدر سر و صدا می‌کنند از احساس مستی و دشمنان چقدر از انکار و نادیده گرفتن مستی شکیبایی می‌کنند.
باد را افزون بده تا برگشاید این گره
باده تا در سر نیفتد کی دهد دستار مست
هوش مصنوعی: بگذار باد بیشتر بوزد تا بتواند این گره را باز کند و باده را به سرم برساند، وگرنه نمی‌توانم با حالتی مست سرم را بپوشانم.
بخل ساقی باشد آن جا یا فساد باده‌ها
هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
هوش مصنوعی: اگر در جایی ساقی بخیل باشد یا شراب‌ها ناپاک و فاسد باشند، در هر دو صورت اوضاع نابسامان و به هم ریخته خواهد بود، درست مانند جریانی بی‌ثبات و ناپایدار مانند رود.
روی‌های زرد بین و باده گلگون بده
زانک از این گلگون ندارد بر رخ و رخسار مست
هوش مصنوعی: به چهره‌های زرد نگاه کن و شراب قرمزرنگی را به من بده، زیرا این زیبایی رنگی ندارد بر صورت و چهره‌ی مست.
باده‌ای داری خدایی بس سبک خوار و لطیف
زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست
هوش مصنوعی: شما نوشیدنی دارید که ویژگی‌های خاصی دارد و بسیار سبک و لطیف است. اگر کسی بخواهد، می‌تواند هر روز به اندازه‌ی زیادی از آن بنوشد و به حالتی سرمست و شاداب درآید.
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مؤمن خراب و زاهد و خمار مست
هوش مصنوعی: در اطراف تو افراد هیچ‌کدام بیدار و هوشیار نیستند؛ چه کافر و چه مؤمن، چه زاهد و چه کسی که شراب‌خواری می‌کند. همه در حال غفلت و گم‌گشتی هستند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل شمارهٔ ۳۹۰ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1387/02/22 10:04
ناشناس

مصراع آخر مومن صحیح است. در شعر ممن نوشته شده است.
---
پاسخ: با تشکر از شما، در بیت مذکور «ممن» با «مؤمن» جایگزین شد.

1387/02/22 10:04
ناشناس

پیوند به وبگاه بیرونی

1389/05/09 07:08
امیررضا میناکاری

بیت دهم
باد را افزون بده تا .....
باید اینچنین باشد
باده را افزون بده تا ....
---
پاسخ: دوستانی که به دیوان چاپی شمس دسترسی دارند درست آن را اطلاع دهند.

1389/11/06 13:02
سید رضا طباطبایی

با تشکر که در بیت دهم باد را به باده تغییر ندادید زیرا همان باد درست است که گره از زلف باز میکند. حافظ میفرماید
طره را تاب مده تا مدهی بر بادم

1390/09/21 08:12
رضا

سلام...
این غزل مثل اکثر غزلهای دیوان شمس،دیوانه کننده است.
مخصوصا" وقتی گروه شمس اجراش کنه..

1391/01/19 21:04
نیما

آقا باده هست نه باد .
باد را افزون بده ... که معنی رو خراب میکنه .داره با ساقی صحبت میکنه بیت 9 رو بخون

1391/07/04 17:10
بهمن شریف

با امیر رضا مینا کار موافقم باده صحیح است

1392/03/19 20:06

این غزلو مصطفی جاویدان بهتر خونده با ضرب باستانی و خراباتی

1392/09/21 02:12
مهدی

پیشنهاد میکنم موسیقی سنتی این شعر رو از گروه شمس گوش بدید !

1392/12/02 22:03
مهاجرانی

خالق جبار مست:
جبار را بایست به معنای پیوند دهنده و سامان دهنده در ترکیب مورد نظر ترجمه کرد.
در قاموس المحیط هم همین معنا برای جبر ذکر شده است
الجَبْرُ (القاموس المحیط)
الجَبْرُ: خِلافُ الکسر
جبر به معنای پیوستن است در برابر گسستن
در این صورت خالق جبار مست: افریننده پیوند دهنده مست!
از نگاه مولانا همه هستی در حال شور و رقص و مستی ست.
این شور و مستی دم به دم از طرف خداوند به تمام ذرات وجود تفویض می شود.
در بیت قبل هم همین تعبیر وجود دارد: روح مست و عقل مست و خاک مست...
در این صورت هر سه مفهوم: افرینندگی و نظام مندی افرینش و مستی یکدیگر را تفسیر می کنند.

1392/12/06 11:03
انجینر فرهاد ایثار

با درود! در آغاز بیت دهم بجای (باد) باید ( باده ) بیاید. گرچه عاقلان پی نقطه نگردند اما اینجا موضوع حرف است.حرف (ه) گرچه ظاهرش آرام وبخود پیچیده به نظر می آید,حتی با نیامدنش دربیت نیز, باده را باد کرده است.بنا خواهشمندیم این دایره ی (ه)کوچکرا در مسیر باد قرار دهید , و ما را شاد قرار دهید. سپاس

1393/03/24 20:05

تفسیر غزل 390 از دیوان شمس مولوی
-----------------------------------
"ساربانا" در این غزل همانا خطابی ست به خواننده که گر نیک بنگری؛ خواهی دید که موجودات اعم از حیوان و انسان و جماد و گیاه؛ همه مست حضور یگانه اند. در بیت دوّم، همین خطاب تحت عنوان باغبانا تکرار می شود و اینبار تکیه سرمستی بر عوامل طبیعی مانند رعد و ابر و باغ قرار دارد. "آسمانا" در بیت سوّم نیز خطابی ست و قدری با عطاب، سرگشتگیهای آدمی را پهلو می زند که در ذهنیت و هویت؛ پیوندش با ذات وجود منقطع شده است.
"حال صورت" در بیت بعدی، اشاره به شادمانی های حضورمندی ست که در عمق پیوند؛ به عشق فرامی روید.
"رو تو جباری رها کن" همانا اندرز مولوی ست آنجا که آدمی خصلت جبـّاریت پیدا می کند هنگام که در مــَنـیت خویش؛ گــُم شده باشد و یگانگی میان همه ذرات عالم هستی را برآمده ار سرمستی عشق نبیند. در چنان پیوند یگانه و بی تفکیک و ثنویت، دیگر محلی از اعراب برای دسته بندی و خوب و بد اندیشی و اینکه زمستان فصل حــُزن است و نه سرمستی؛ باقی نماند. در بیت هشتم، خطاب به ما می گوید؛ از نابسامانی ها رنجه مشو؛ چرا که حضور جان ِجانان هماره تو را واقع و محفوظ می باشد. آن ساقی و آن باده هماره حاضر همانا سرمستی ماست در حضوری هشیارانه که در بیت آخر؛ آن را به استعاره؛ هشیاری شمس تبریزی برمی شمارد.
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست/ کافر و مؤمن خراب و زاهد و خمار مست

1393/03/18 11:06
سید

پرتوی ازنورحق برکلیات افکنده شد____خلق مست وفهم مست و هوش باافکار مست فکر کنم این درادامه دارد

1393/09/06 23:12
حمید گیوه چی

با سلام خدمت از من بزرگترها، چرا دعوا و غوغا بپا کردید که موسیقی ایرانی خوب یا ضعیف است؟ این مشاجرات همانند آن قولهایی است که می گویند حضرت مولانا ایرانی بود و یا ملیت دیگری داشت. اگر شما با یک دنبک و یا دف هم این اشعار نورانی را همراهی کنید، حتما به شما همان حال رقصندگان فرشته را می داد. اگر حضرت مولانا زنده بود چه حالی با این موسیقی زیبای ایرانی می کرد. من که از آن حضرت بسیار ممنونم.

1394/02/28 14:04
ناشناس

در نسخه چاپی من که البته اغلاطی هم در آن وجود دارد، و به تصحیح فروزانفر است، چاپ امیرکبیر، همان باد ذکر شده
باد را افزون بده، درست است.

1394/02/28 14:04
ناشناس

در ضمن در همان نسخه فروزانفر آمده
بخل ساقی باشد آنجا یا فساد بادها

1394/03/08 11:06
حسین مطهری

با سلام
عاشقان موسیقی ایرانی حتما این شعر را با صدای سالار عقیلی در آلبوم یارمست بشنوند. اجرا در دستگاه همایون (یکی از همان هفت دستگاه موسیقی) که علاوه بر تار و تنبک و کمانچه از سنتور و عود و دمام و بندیر و دف و قیچک آلتو و تبلا نیز در آن استفاده شده است.
فکر نکنم بتونید بعد از گوش کردن هشیار بمونید. حتما مست خواهید شد.
شعر و شاعر، ساز و مطرب، گنج و گنجور، هرچه هست و نیست مست!

1394/09/16 14:12
خلخالی

"باد را افزون بده تا برگشاید این گره "
صحیح است ، می فرمایند برای گره گشایی از زلف یار باد را بفرمای تا شدیدتر بوزد .
تصویر سازی فوق العاده زیبا و لطیفی است .

1395/01/12 06:04
پیرایه یغمایی

پیوند به وبگاه بیرونی

1395/01/18 03:04
سیدرضارجایی

عزیزان من درمصرع اول اگرباددرست باشد درمرع دوم هم لزوما باد صحیح است ریرا باد است که میتوانددستارمست راازسر افکند اما همه قراین دلالت بردرست بودن باده دارد

1395/05/04 14:08
,ساحل احمدی

بیت چهارم تا ششم :
بانگ یارا میزنیم از آرزوی دلبران
بانگ مست و چنگ مست و زخمه مست و تار مست
زاهد خلوت نشین و صوفی پرهیزگار
خرقه ها بر تن دریده بر سر بازار مست
خلق عالم هر کسی مست شرابی گشته اند
ای پسر برخیز و بنگر جمله ی ابرار مست

1395/05/04 14:08
,ساحل احمدی

بیت چهارم تا ششم
بانگ یارا میزنیم از آرزوی دلبران
بانگ مست و چنگ مست و زخمه مست و تار مست
زاهد خلوت نشین و صوفی پرهیزگار
خرقه ها بر تن دریده بر سر بازار مست
خلق عالم هر کسی مست شرابی گشته اند
ای پسر برخیز و بنگر جمله ی ابرار مست

1395/07/29 17:09
علیرضا

کسی میتونه معنی بیت
«بخل ساقی باشد آن جا یا فساد باده‌ها/هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست»
رو بیان کنه؟

1395/12/16 16:03
احسان سروش اصفهانی

دوستان پیرامون بیت دهم که میگه : باد را افزون بده تا ... سر این موضوع که "باد" صحیحه یا "باده" صحبت فراوان کردند لیکن به نظر من هر دو محتمله چراکه از یک سو بنابر قرینه باد صحیحه چرا که گره از زلف باز میکنه و نیز چون مصرع بعدی هم با کلمه ی باده شروع میشه از قوت شعر کاسته میشه که هر دو مصرع با یک کلمه شروع شده باشند و از سوی دیگر "باده" صحیحه چرا که اولا مخاطب ساقی است و دوما باده هم گره از زلف باز میکنه ، باده علت مستیست و مستی علت سماع و رقص و شاید این سماع باعث گشایش گره از زلف باشه ...

1396/01/18 23:04
...

بی نظیره. تصویرسازی های فوق العاده. کافیه چشماتون رو ببندین و تمام این فضاهایی که ترسیم میشه رو در خیالتون مجسم کنین. این فضاها به قدری عجیب و جذاب هستن که هیچوقت دلتون نمیخواد چشماتون رو به دنیای اجسام و مواد باز کنین.
شاهکار مولوی اینه که با استفاده از کلمات ساده، تصاویر عجیب و غریبی خلق می کنه، درست برعکس شاهکار سعدی و حافظ که برای خلق یک تصویر ساده، با استفاده از کلمات و عبارات پیچیده و عجیب افسونگری می کنن.
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد / کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست...

1396/06/29 21:08
محسن سعیدزاده

دونکته را تذکار ضرورت افتاد اول اینکه :حرمت موسیقی،یک امر سیاسی است.تحریم موسیقی نشاط جامعه را هدف گرفته وبرآن است تا...
نکته دوم - اینکه ما همیشه مبالغه میکنیم.ملای رومی و. راانقدر بلند میدانیم که ازدسترس خارج میشوند.در سخن علی علیه السلام افراط وتفریط هردو ،گوشه های جهالت خوانده شده اند

1397/10/31 01:12
بهرح جواهری

بیت چهارم اشتباه نوشته شده، صحیحش اینه:
حالِ صورت اینچنین و حالِ معنی مپرس
روح مست و عقل مست و وَهم مست اسرار مست
(روح مست و عقل مست و خواب مست اسرار مست) هم خوانده شده در گروه سنتی شمس

1397/12/28 23:02
فرهاد بیران

باد را افزون بده تا برگشاید این گره: سرعت وزش باد را زیاد کن تا گره زلف یار را بگشاید
باده تا در سر نیفتد کی دهد دستار مست: در گذشته دستار نشانه‌ی مردانگی بوده است و کسی که دستار یا سربند نداشته را مست یا کم عقل می‌شمرده اند.
شیخ که می‌کرد منع باده چو بیدل
در گرو باده داد خرقه و دستار
بعدها کلاه نیز در مفهومی مشابه جایگزین دستار شد.
گفت آگه نیستی کز سر درافتادت کلاه.. گفت در سر عقل باید بی‌کلاهی عار نیست

1398/07/27 22:09

در مقام تفسیر چه می توان گفت وقتی
می بینیم اغلب غزلیات شمس چون قطرات جیوه جلوه می کند .تا بخواهی دست برده لمس کنی و برداری هیچ در دستت نیست ؛ پس همچنان دست بر هم گذار و تماشایشان کن و لذت ببر تا برسد آن لحظه ی نادری که در مراقبه ای معنی بر تو کشف گردد .
باری ... در تفسیر غزل می بایست به معانی متفاوت مستی توجه کرد . یک معنی مستی همین حالت خوشی ست
که پس از باده نوشی در ادراک انسان
رسوخ می کند . معنای دیگر مستی بی خبری حاصل از آن است
چنان که مولانا جایی در مثنوی برای بیان بی خبری آدمی از فضاهای متفاوت عالم
هستی سخن می گوید و این که چگونه
در هر مرحله ای باشیم از مراحل دیگر آن دگردیسی که ما را فی المثل از کرم به پروانه تبدیل کرده است بی خبریم :
آنچنان کز نیست در هست آمدی
هین بگو چون آمدی ؟ مست آمدی
راه های آمدن یادت نماند
لیک رمزی بر تو بر خواهیم خواند ...
بنابر این در غزل بالا نیز مولانا می فرماید همه آدمیان و از آن فراتر اجزاء هستی ؛ ذره ذره تحت فرمان حق اند و از خود و دیگران بی خبر . نیکان و بدان که چون فرعون و موسی لازم و ملزوم یکدیگرند مست و بی خبر در کاروان هستی می آیند و می روند .

1399/01/04 13:04
میثم قرایی

عرض ادب. در مصرع اول ، برای سلامت وزن ، قطار را باید با تشدید ط خواند. این قطار همانی‌ست که در معنای معروف آن بکار میرود یا معنای خاص و کم‌کاربرد دیگری هم دارد؟

1399/02/26 17:04
میلاد زائرمیری

در مصرع: روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست، به نظر واژه دیگری جای "خاک" می‌باید بوده باشد، چون با توجه به مصرع اول همین بیت، واژه‌های این مصرع باید پیوندی با "معنی" داشته و انتزاعی باشد. و اینکه به "خاک" در بیت قبل هم اشاره شده، پس نیازی به تکرار نیست.
مگر اینکه بگوییم منظور از خاک، "آدم" است.

1399/05/06 07:08
محسن حسن وند

ضمن تشکر و عرض ارادت به جناب شمس الحق عزیز، این غزل محصول تجربه ای شهودی و عینی است که مولانا آن را آن به آن در تمام ذرات جهان و به صورت ساری و جاری و هویدا شخصاً تجربه کرده است، و نه تنها موسیقی ایرانی بلکه هیچ ارکستری قادر به بیان ان نیست زیرا برای بیان آن، همه نوازندگان و همه رقصندگان آن ارکستر نخست باید خود آن حالت را هنزمان. و بالفعل تجربه کرده باشند و تجربه‌ بکنند. تنها در آن صورت است که موسیقی انها واقعا موثر است. ولی از همه اینها مهمتر اینکه برای درک آن، باید شنونده و بیننده خود آن حالت عرفانی را تجربه کرده باشد، که در ان صورت، زمین و زمان و همه ذرات برای او نقش ارکستر را خواهند داشت.

1399/12/06 14:03
بیگانه

جناب علیرضا، در پاسخ سئوال شما در باب معنی بخل ساقی باشد آن جا یا فساد باده‌ها/هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
آیا این از خست ساقی است یا خراب بودن شراب که رهرو طریقت مست نیست و صاف راه میرود.

1400/04/21 09:07
افشین

آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین

آنکه یک دیدن کند ادراک آن

سالها نتوان بیان نمودن از زبان

هشت صد سال پیش گردش عناصر را ادراک کرده و علم به تازگی اثبات نموده 

1403/08/18 05:11
وحید نجف آبادی

ذره ای از نور حق افتاد اندر کائنات

عرش مستو فرش مستو عرصه دوار مست

ذره ذره خاک را از آن بت یکتا مست

1403/10/31 13:12
ناصر اکبری

با سلام 

به نظر می رسد خوانش بیت ( بخل ساقی باشد آنجا یا فساد باده ها / هر دو نا هموار باشد چون رود رهوار مست ) به صورت سوالی صحیح تر و قابل فهم تر باشد و الله اعلم