غزل شمارهٔ ۳۸۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۸۹ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
به جای پنیر //خمیر // در بیت آخر
با توجه به بکار بردن کلمات آتش، ترش،خام بنظر خمیر باید بجای پنیر باشد.
خمیر نه پنیر!
آتش،ترش،خام=خمیر
کلمه پنیر قطعا خمیر است که سه نَفَر دیگر هم تذکر داده اند. لطفا إصلاح فرمایبد0
درود گرامی چرا واژه ی نا درست پنیر را به خمیر تغییر نمی دهید؟
واژه ی پنیر خمیر است لطفا سریعا تصحیح کنید تا با غلط املایی انتشار پیدا نکنه...
گنجور عزیز لطفا پنیر را با خمیر اصلاح فرمایید چون از لحاظ معانی همانطور که دوستان فرمودند جور در نمی آید هم اینکه در بعضی از متون چاپ شده " خمیر " بکار برده شده است. ممنون
چون دلت با من نباشد، همنشینی سود نیست ...
این پیام مولانا برای ماست که از روی ظاهر با او همنشین نشویم.
به شعرش ، به کلامش، به پیامش دل بدهیم و به جای رقابت ها و جنگ های ناسیونالیستی با ترکیه و افغانستان بر سراو، میراث گرانبها و بدون تکرارش را که برای ما به زبان فارسی برجا گذاشته، با تمام نیرو حفظ کنیم، درست بخوانیم، درست دریافت کنیم، کم و زیاد نکنیم، کلمات را به میل خودمان تغییر ندهیم و خلاصه دل مان با او باشد تا همنشینی مان سود داشته باشد.
متأسفانه اگر کمی به خواندن خوانندگان - آنهم خوانندگان معتبر- یا به کتاب ها - آنهم پژوهش نویسندگان معتبر- و سایت ها - آن هم سایت های مرجع و معتبر - که در باره ی مولاناست توجه کنیم، این اشاره های تلخ، به خوبی مشخص می شود .
برای نمونه همین غزل کوتاه پنج بیتی را در نظر بگیرید: خیلی عجیب است که شما هر سایت اینترنتی را در مورد این شعر باز کنید - حتا سایت هایی که خودشان را بر حق هم می دانند؛ از قبیل گنجور، ویکی پدیا، ویکی نبشته ، انجمن های مولاناشناسی در اینترنت، انجمن های مولانا شناسی در فیس بوک و حتا در بسیاری از نسخه های متفاوت دیوان شمس - بدون تردید در بیت پنجم این غزل به جای «خمیر» ، نوشته اند« پنیر» :
تا ز آتش می گریزی ترش و خامی چون ( پنیر)! که واقعاً مسخره است و حتا اندکی هم در این مورد زحمتی به خود نداده وکمی هم تأمل نکرده و از خودشان نپرسیده اند که اصلاً ( پنیر) چه ارتباطی با آتش دارد؟
...
یک نکته:
در بیت سوم صحن و سینی: ظاهراً هر دو کلمه یک معنی دارد و از دو زبان متفاوت وارد فارسی شده است. در فرهنگ ها معنی هر دو کلمه را طبق کوچک نوشته اند. ظاهراً کلمه ی سینی از چینی است البته امروز کلمه ی سینی معنی خاص تری به خود گرفته است. کلمه ی صحن عربی ودر عربی به معنی قدح بزرگ است چنانکه در آغاز مُعَلّقه ی عمرو بن کلثوم تغلبی می خوانیم :
أَلاَ هُبِّی بِصَحْنِکِ فَاصْبَحِیْنَـا
وَلاَ تُبْقِی خُمُـوْرَ الأَنْدَرِیْنَـا
یعنی از خواب برخیز و ما را از قدح کلان خود شراب صبوحی ده و شراب های اندرین را (از قرای شام که شرابش به نیکی معروف است)، ذخیره مساز / این توضیح برگرفته از کتاب غزلیات شمش به گزینش و تفسیر محمد رضا شفیعی کدکنی / جلد اول / غزل 115 است .
علاقه مندان می توانند غزل را در اینجا گوش کنند(با کسب اجازه از خانم پیرایه یغمایی)
پیوند به وبگاه بیرونی/
بیت سوم چون که باید نوشته بشه " چونک " معنی دیگه ای می ده
عنبر، مومی است خوشبو که در کوهستان هند و چین از زنبور عسل که انواع گیاه خوشبو میخورد به هم میرسد و سیل آن را به دریا میبرد و شست و شو میدهد، و اکثر جانوری بحری آن را فرومیبرد نتواند که هضم کند، آن را بیندازد. و از آن جهت بعضی گمان برند که سرگین آن جانور است. از بعضی ثقات مسموع شده که مگس عسل در میان عنبر یافتهاند. و به آتش میگدازد و این نشان ظاهر است که موم باشد. (از غیاث اللغات ). ماده ٔ سقزی و معطر که در خوشبوی استعمال کنند و مؤنث و مذکر هر دو آید. و آن جسمی است خاکستری رنگ که آن را از موجهای اقیانوس هند به دست میآورند و گویا سرگین کاشالوت بوَد. (ناظم الاطباء).

مولانا