غزل شمارهٔ ۳۱۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۳۱۹ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
بسم الله الرحمن الرحیم
آن زمان که شمس به جلال الدین زسید، او شیخ شهر بود و مریدان داشت و در وضعی نبود که بتواند به سفر برود و چنین بود که شمس خود هرچندگاه یک بار به سفر می رفت و مولانا را به خود رها می کرد.
چنان که در مقالات آمده است:
(این تکه از مقالات را چندبار بخوانید و در آن دقت کنید)
«اگر چنان توانی کردن که ما را سفر نباید کردن، جهت کار تو و جهتِ مصلحت تو، و کار هم بدین سفر که کردیم برآید، نیکو باشد. زیرا که من در معرض آن نیستم که تو را سفر فرمایم، من بر خود نهم رنج سفر را، جهت صلاح کار شما، زیرا فراق پزنده است. در فراق گفته می شود که آن قدر امر و نهی چه بود، چرا نکردم؟ آن سهل چیزی بود در برابر این مشقت فراق...من جهت مصلحت تو پنجاه سفر بکنم. سفر من برای برآید کار توست. اگر نه مرا چه تفاوت؟ از روم تا به شام، در کعبه باشم و یا در استنبول، تفاوت نکند. الا آن است که البته فراق پخته می کند و مهذب می کند.»
جلال الدین خود نیز به این نکته واقف است و می داند که فراق شمس فراق مصلحتی است برای تهذیب او. داروی تلخی است که طبیب عشق ـ آن پیر مرموز تبریزی ـ از سر خردمندی و فرزانگی به منظور شفای جان او تجویز کرده است و او باید آن را پذیرا گردد و مراقب تاثیر شفا بخش دارو در مزاج خود باشد. این مضمون را جلال الدین در غزلی تازی خطاب به شمس آورده و جالب توجه است که هم در سخن شمس و هم در کلام مولانا روی کلمۀ «تهذیب» تاکید شده است:
ان کنت تهجرنی تهذبنی به
انت النهی و بلاک لا اتهذب
ما عشت فی هذا الفراق سویعه
لو لا لقاؤک کل یوم ارقب
انی اتوب مناجیا و منادیا
فانا المسیی بسیدی و المذنب
تبریز جل بشمس دین سیدی
ابکی دما مما جنیت و اشرب
تو اگر از من دوری می گزینی برای آن است که مرا مهذب گردانی
آخر تو فرزانگی و خِرَدی که بی تو من مهذب نتوانم شد
اگر نه امید دیدار تو همیشه با من بود
این جدایی را یک دم تحمل نمی توانستم کرد
اینک که با تو در مناجاتم و تو را می خوانم، توبه می کنم
من با خداوندگار خود بد کرده ام، گناهکارم
تبریز به یمن وجود خداوندگارم شمس الدین شکوهمند شده و من به پادافره گناهی که کرده ام
خون می گریم و خون می خورم
بمنه و کرمه
فراق پخته می کند و مهذب می کند...