غزل شمارهٔ ۳۱۸۸
ادر کاسی و دعنی عن فنونی
جننت فلا تحدث من جنونی
نه چون ماندست ما را، نی چگونه
ندانم تو دلاراما که چونی
رایت الناس للدنیا زبونا
و ذقت العشق فالدنیا زبونی
مترس از خصم و تو فارغ همی باش
که عاشق هست آن بحر فزونی
فما للخلق یا صاحی ظهوری
و ما للخلق یا صاحی کنونی
اگر عشقم درون آرام گیرد
کجا بیندم این خلق برونی
و مادام الهوی تغلی فؤادی
فلا تطمع قراری اوسکونی
ایا نفس ملامت گر، خمش کن
که هم تو در ضلالت رهنمونی
ضلال العشق یا صاحی حلالی
خراب العشق یا صاحی حصونی
زهی کشتی شاهانه که عشق است
که رانندش درین دریایی خونی
فتبریز و شمسالدین قصدی
انادیهم، خدونی اوصلونی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ادر کاسی و دعنی عن فنونی
جننت فلا تحدث من جنونی
هوش مصنوعی: اگر در حال قرعهکشی هستی، مرا از فنون و مهارتهایم دور کن، زیرا دیوانه شدهام و از جنونم چیزی نگو.
نه چون ماندست ما را، نی چگونه
ندانم تو دلاراما که چونی
هوش مصنوعی: من نمیدانم تو چطور هستی و چه احساسی داری، اما وضعیت ما به گونهای نیست که بشود به آسانی دربارهاش صحبت کرد.
رایت الناس للدنیا زبونا
و ذقت العشق فالدنیا زبونی
هوش مصنوعی: آدمها دنیا را به عنوان یک کالا و فرصت میشناسند، اما من که طعم عشق را چشیدم، میدانم که دنیا فقط یک نوع وابستگی است.
مترس از خصم و تو فارغ همی باش
که عاشق هست آن بحر فزونی
هوش مصنوعی: نگران دشمن نباش و خیالت راحت باشد، چونکه آن عشق بزرگ چنانقدر زیاد است که تو را نجات میدهد.
فما للخلق یا صاحی ظهوری
و ما للخلق یا صاحی کنونی
هوش مصنوعی: پس برای خلق چه جای بروز و ظهور من است و چه ارتباطی بین من و خلق وجود دارد؟
اگر عشقم درون آرام گیرد
کجا بیندم این خلق برونی
هوش مصنوعی: اگر عشق من در دل آرام شود، دیگر چگونه میتوانم این افراد بیرونی را ببینم؟
و مادام الهوی تغلی فؤادی
فلا تطمع قراری اوسکونی
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق در دل من غلیان دارد، امید نداشته باش که من آرام بگیرم یا ساکت شوم.
ایا نفس ملامت گر، خمش کن
که هم تو در ضلالت رهنمونی
هوش مصنوعی: ای نفسِ ملامتگر، سکوت کن؛ زیرا با ندا دادن خود، تو نیز در گمراهی به سر میبری و مرا هدایت میکنی.
ضلال العشق یا صاحی حلالی
خراب العشق یا صاحی حصونی
هوش مصنوعی: ای عاشق، در این عشق گمراهی وجود دارد، و ای نوشنده، عشق میتواند ویران کننده باشد و همچنین میتواند دژ و پناهگاه انسان باشد.
زهی کشتی شاهانه که عشق است
که رانندش درین دریایی خونی
هوش مصنوعی: عشق همچون یک کشتی سلطنتی است که در این دریای پر از خون، یک ناخدای ماهر آن را به جلو میبرد.
فتبریز و شمسالدین قصدی
انادیهم، خدونی اوصلونی
هوش مصنوعی: از فتبریز و شمسالدین درخواست میکنم که مرا به مقصدم برسانند و کمکم کنند.
حاشیه ها
1396/08/04 15:11
مجتبی
با سلام. بیت یکی مانده ب آخر باید اینگونه نوشته شود: "دریای خونی"
زهی کشتی شاهانه که عشق است
که رانندش درین دریای خونی
1396/08/04 15:11
مجتبی
1.با سلام. بیت یکی مانده به آخر باید اینگونه نوشته شود: “دریای خونی”
زهی کشتی شاهانه که عشق است
که رانندش درین دریای خونی
1397/10/20 10:01
نادر..
اگر عشقم درون آرام گیرد،
کجا بینندم این خلق برونی..