غزل شمارهٔ ۲۷۵۷
کژزخمه مباش تا توانی
هر زخمه که کژ زنی بمانی
پیر است عروس عیش دنیا
مرگش طلبی اگر ستانی
تا رخ ننمود جمله نور است
چون رخ بنمود شد دخانی
از سیل بلا چو کاه مگریز
در عشق و ولا چو پهلوانی
چون آب روان به هر نباتی
باید که حیات را رسانی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کژزخمه مباش تا توانی
هر زخمه که کژ زنی بمانی
هوش مصنوعی: هرگز با نادرستی و کجروی رفتار مکن، چرا که هر ضربهای که بهنادرست خواهی زد، موجب باقی ماندن خودت در آن کجروی خواهد شد.
پیر است عروس عیش دنیا
مرگش طلبی اگر ستانی
هوش مصنوعی: عروس دنیا پیر شده و به سرآمدن عمرش نزدیک است؛ اگر بخواهی میتوانی او را از این دنیا بگیری.
تا رخ ننمود جمله نور است
چون رخ بنمود شد دخانی
هوش مصنوعی: زمانی که چهرهای درخشان و نورانی به نمایش گذاشته میشود، همه چیز روشن و واضح است، اما به محض اینکه آن چهره ظاهر میشود، در جلوهاش دودی ایجاد میکند که دید را تار میکند.
از سیل بلا چو کاه مگریز
در عشق و ولا چو پهلوانی
هوش مصنوعی: در برابر مشکلات و سختیها مانند کاه فرار نکن و در عشق و وفاداری مانند یک پهلوان، استقامت داشته باش.
چون آب روان به هر نباتی
باید که حیات را رسانی
هوش مصنوعی: همچون آب جاری که برای رشد هر گیاهی ضروری است، باید زندگی و حیات را به آن برسانی.