گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۴۴

یک روز مرا بر لب خود میر نکردی
وز لعل لبت جامگی تقریر نکردی
زان شب که سر زلف تو در خواب بدیدم
حیران و پریشانم و تعبیر نکردی
یک عالم و عاقل به جهان نیست که او را
دیوانه آن زلف چو زنجیر نکردی
بگریست بسی از غم تو طفل دو چشمم
وز سنگ دلی در دهنش شیر نکردی
در کعبه خوبی تو احرام ببستیم
بس تلبیه گفتیم و تو تکبیر نکردی
بگرفت دلم در غمت ای سرو جوان بخت
شد پیر دلم پیروی پیر نکردی
با قوس دو ابروی تو یک دل به جهان نیست
تا خسته بدان غمزه چون تیر نکردی
بس عقل که در آیت حسن تو فروماند
وز وی به کرم روزی تفسیر نکردی
در بردن جان‌ها و در آزردن جان‌ها
الحق صنما هیچ تو تقصیر نکردی
در کشتنم ای دلبر خون خوار بکردم
صد لابه و یک ساعت تأخیر نکردی
در آتش عشق تو دلم سوخت به یک بار
وز بهر دوا قرص تباشیر نکردی
بیمار شدم از غم هجر تو و روزی
از بهر من خسته تو تدبیر نکردی
خورشید رخت با زحل زلف سیاهت
صد بار قران کرد و تو تأثیر نکردی
بر خاک درت روی نهادم ز سر عجز
وز قصه هجرانم تحریر نکردی
خامش شوم و هیچ نگویم پس از این من
هر چاکر دیرینه چو توفیر نکردی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک روز مرا بر لب خود میر نکردی
وز لعل لبت جامگی تقریر نکردی
هوش مصنوعی: یک روز تو من را به خود نزدیک نکردی و از زیبایی لبت هیچ نشانه‌ای به من نداد‌ي.
زان شب که سر زلف تو در خواب بدیدم
حیران و پریشانم و تعبیر نکردی
هوش مصنوعی: از شبی که موهای تو را در خواب دیدم، حالا در حیرت و گیجی به سر می‌برم و تو هنوز معنای این خواب را برایم روشن نکرده‌ای.
یک عالم و عاقل به جهان نیست که او را
دیوانه آن زلف چو زنجیر نکردی
هوش مصنوعی: هیچ دانشمند و صاحب نظری در دنیا وجود ندارد که تحت تأثیر جذابیت و زیبایی آن زلف مانند زنجیر، دیوانه نشود.
بگریست بسی از غم تو طفل دو چشمم
وز سنگ دلی در دهنش شیر نکردی
هوش مصنوعی: چشمانم از غم تو بسیار گریسته است و تو با سنگ دلی، محبت و مهربانی را از او دریغ کرده‌ای.
در کعبه خوبی تو احرام ببستیم
بس تلبیه گفتیم و تو تکبیر نکردی
هوش مصنوعی: در کعبه، ما با عشق و ارادت، لباس سفر به سوی تو را پوشیدیم و با صدای بلند، ندا در دادیم، اما تو به ما جواب ندی و از تو خبری نشد.
بگرفت دلم در غمت ای سرو جوان بخت
شد پیر دلم پیروی پیر نکردی
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم تو به شدت ناراحت و گرفته است، ای سرو جوان. بخت من به قدری تغییر کرده که دل پیر و خسته‌ای پیدا کرده‌ام، اما تو هیچ تلاشی نکردی تا قلب مرا تسلی دهی.
با قوس دو ابروی تو یک دل به جهان نیست
تا خسته بدان غمزه چون تیر نکردی
هوش مصنوعی: هیچ دلی در جهان وجود ندارد که با زیبایی دو ابروی تو برابر باشد، زیرا تو با ناز و عشوه‌ات دل‌ها را آشفته و مجروح می‌کنی.
بس عقل که در آیت حسن تو فروماند
وز وی به کرم روزی تفسیر نکردی
هوش مصنوعی: بسیاری از عقل‌ها در زیبایی تو عاجز مانده‌اند و به خاطر لطف تو، نتوانسته‌اند روزی معنای آن را بیان کنند.
در بردن جان‌ها و در آزردن جان‌ها
الحق صنما هیچ تو تقصیر نکردی
هوش مصنوعی: در از بین بردن جان‌ها و آزار دادن آن‌ها، ای بت، به‌راستی تو هیچ قصوری نداری.
در کشتنم ای دلبر خون خوار بکردم
صد لابه و یک ساعت تأخیر نکردی
هوش مصنوعی: ای دلبر خون‌خوار، در کشتن من تأخیر نکردی و هر چند بار که ناله کردم، یک ثانیه هم صبر نکردی.
در آتش عشق تو دلم سوخت به یک بار
وز بهر دوا قرص تباشیر نکردی
هوش مصنوعی: دل من به خاطر عشق تو به شدت می‌سوزد و برای بهبود حال خود هیچ کمکی از تو دریافت نکرده‌ام.
بیمار شدم از غم هجر تو و روزی
از بهر من خسته تو تدبیر نکردی
هوش مصنوعی: از غم دوری تو بیمار شدم و تو هرگز برای من که در این حال هستم، تدبیری نیندیشیدی.
خورشید رخت با زحل زلف سیاهت
صد بار قران کرد و تو تأثیر نکردی
هوش مصنوعی: خورشید بارها به زیبایی و جذابیت تو نگاه کرده، ولی تو همچنان تحت تأثیر قرار نگرفته‌ای.
بر خاک درت روی نهادم ز سر عجز
وز قصه هجرانم تحریر نکردی
هوش مصنوعی: من به نشانه‌ی ناتوانی و غم فراق، بر خاک در تو افتادم، ولی تو داستان این دل شکستگی را ننوشتی.
خامش شوم و هیچ نگویم پس از این من
هر چاکر دیرینه چو توفیر نکردی
هوش مصنوعی: من دیگر سکوت می‌کنم و هیچ چیزی نخواهم گفت، چون تو دیگر تفاوتی با خادم قدیمی‌ات نداری.

حاشیه ها

1399/06/22 19:08
..

با قوس دو ابروی تو یک دل به جهان نیست تا خسته بدان غمزه‌ی چون تیر نکردی..

1403/09/11 17:12
همایون

غزل ناجور و ناهمخوان با فرهنگ جلال‌دین و شاید از غزل های اولیه او باشد

افسوس که سایت گنجور آلوده آشغال های هوش مصنوعی شده بسیار جای غبطه وتاسف است 

که یک سایت وزین فریب بازی ها و شگرد تکنولوژی را بخورد و ژست روشنفکری و پیش رفتگی درآورد