گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۲۳

یا رشا فدیته من زمن رایته
لست تقول اننی ارحم من سبیته
محرقنی برده کفی اذا دعوته
محتجب بصده عنی اذا اتیته
آه الیس ناظری مختلف لطیفه
آه الیس مهجتی مسکنه و بیته
قد زرع الفراق فی خدی بذر زعفر
وشت علی العیون من کثره ما سقیته
قوسک حیث ما رمی السهم اصاب مقلتی
سهمک ظل من دمی یکتب قد کفیته

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یا رشا فدیته من زمن رایته
لست تقول اننی ارحم من سبیته
هوش مصنوعی: ای خوش‌علاقه، من برای تو جان خود را فدای زمانی می‌کنم که تو را دیده‌ام. ولی تو نمی‌گویی که من از کسانی که به اسارت گرفته‌ای، مهربان‌ترم.
محرقنی برده کفی اذا دعوته
محتجب بصده عنی اذا اتیته
هوش مصنوعی: عشقی در دل دارم که هرگاه او را صدا می‌زنم، به خاطر حجابش از من دوری می‌کند و وقتی نزد او می‌روم، از من پنهان می‌شود.
آه الیس ناظری مختلف لطیفه
آه الیس مهجتی مسکنه و بیته
هوش مصنوعی: ای کاش کسی بود که بتواند نگاه کنه و بفهمه چقدر غمگینم. کاش کسی از حال و روز دلbroken من باخبر بود و می‌فهمید که روح و قلبم چقدر تنها و بی‌مأواست.
قد زرع الفراق فی خدی بذر زعفر
وشت علی العیون من کثره ما سقیته
هوش مصنوعی: فراق و جدایی همچون بذر زعفرانی در cheeks من ریشه دوانده است و به خاطر فراوانی اشک‌هایی که به خاطر آن ریخته‌ام، چشمانم پر از آن شده است.
قوسک حیث ما رمی السهم اصاب مقلتی
سهمک ظل من دمی یکتب قد کفیته
هوش مصنوعی: ای عطر دل‌انگیز، تیرت به چشمانم اصابت کرد و آنچه را که باید نوشته شود، در سایه وجودم بر جا مانده است. من از هجرت تو و دل‌تنگی‌ام برایت نوشته‌ام و حالا احساس می‌کنم که برایم کافی است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۲۳ به خوانش عندلیب