غزل شمارهٔ ۲۳۶۵
ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته
وز صواب هر خطایت صد ختن پا کوفته
ای بزاده حسن تو بیواسطه هر مرد و زن
وآنگه اندر باغ عشقت مرد و زن پا کوفته
ای رخ شاهانهات آورده جان پروانهای
صد هزاران شمع دل اندر لگن پا کوفته
ای دماغ عاشقان پرباده منصوریت
تا دو صد حلاج عشقت بر رسن پا کوفته
لاغری جان ز ذوقت آن چنان فربه شده
مینگنجد در جهان در خویشتن پا کوفته
هدهدان اندر قفس چون زان سلیمان خوش شدند
راه پریدن نبد تا در وطن پا کوفته
جان عاشق لامکان و این بدن سایه الست
آفتاب جان به رقص و این بدن پا کوفته
قهقهه شادان عشقش کرد مجلس پرشکر
بوالحزن شادان شده با بوالحسن پا کوفته
روی و چشم شمس تبریزی گل و نسرین بکاشت
در میان نرگس و گل جسم من پا کوفته
غزل شمارهٔ ۲۳۶۴: ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریستهغزل شمارهٔ ۲۳۶۶: ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ز گلزار جمالت یاسمن پا کوفته
وز صواب هر خطایت صد ختن پا کوفته
هوش مصنوعی: ای گل یاسمن، تو با زیباییات در گلزار میدرخشی و هر خطای تو موجب میشود که گلی دیگر نیز به پای تو بیفتد.
ای بزاده حسن تو بیواسطه هر مرد و زن
وآنگه اندر باغ عشقت مرد و زن پا کوفته
هوش مصنوعی: ای فرزند خوب، تو به طور مستقیم در ارتباط با هر مرد و زنی هستی، و سپس در باغ عشق تو، مردان و زنان برای تو تلاش میکنند و جستوجو میکنند.
ای رخ شاهانهات آورده جان پروانهای
صد هزاران شمع دل اندر لگن پا کوفته
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو مانند چراغی است که جان پروانهها را به خود جلب میکند. در این میان، صدها شمع دل نیز به خاطر وجود تو در میانهی دلدادگی، خاموش میشوند.
ای دماغ عاشقان پرباده منصوریت
تا دو صد حلاج عشقت بر رسن پا کوفته
هوش مصنوعی: ای پرچم عشق که بوی باده را میدهی، تا زمانی که دو صد حلاج عشق تو را به صلیب میکشند، تو همچنان در اوج هستی.
لاغری جان ز ذوقت آن چنان فربه شده
مینگنجد در جهان در خویشتن پا کوفته
هوش مصنوعی: فردی به شدت لاغر است، اما به خاطر لذت و شوقی که دارد، به قدری پر انرژی و شاداب شده که نمیتواند تمام آن شور و حال را در وجودش جا بدهد و به همین خاطر به زمین پا میکوبد.
هدهدان اندر قفس چون زان سلیمان خوش شدند
راه پریدن نبد تا در وطن پا کوفته
هوش مصنوعی: هدهد در قفس به سر میبرد و از سر بیقراری و شوق آزادی نمیتواند پرواز کند تا به وطن خود بازگردد.
جان عاشق لامکان و این بدن سایه الست
آفتاب جان به رقص و این بدن پا کوفته
هوش مصنوعی: عاشق واقعی وجودی نامحدود دارد و این جسم تنها یک سایه از حقیقت است. جان به شادی و رقص آمده در حالی که این بدن در تلاش و کوشش است.
قهقهه شادان عشقش کرد مجلس پرشکر
بوالحزن شادان شده با بوالحسن پا کوفته
هوش مصنوعی: عشق او باعث شد که جمعی شاد و پر از خوشحالی باشد و کسانی که غمگین بودند، اکنون با شادی و نشاط در کنار یکدیگر تجمع کردهاند و در این شادی شرکت کردهاند.
روی و چشم شمس تبریزی گل و نسرین بکاشت
در میان نرگس و گل جسم من پا کوفته
هوش مصنوعی: چهره و چشمهای شمس تبریزی مانند گل و نسرین در میان نرگس و گل، زیبایی و سرزندگی را به وجود آورده است و من مانند آن گلها، در هیجان و شوق او پا به زمین میکوبم.