گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۷۸

تو کمترخواره‌ای هشیار می‌رو
میان کژروان رهوار می‌رو
تو آن خنبی که من دیدم ندیدی
مرا خنبک مزن ای یار می‌رو
ز بازار جهان بیزار گشتم
تو دلالی سوی بازار می‌رو
چو من ایزار پا دستار کردم
تو پا بردار و با دستار می‌رو
مرا تا وقت مردن کار این است
تو را کار است سوی کار می‌رو
مرا آن رند بشکسته‌ست توبه
تو مرد صایمی ناهار می‌رو
شنیدی فضل شمس الدین تبریز
نداری دیده در اقرار می‌رو

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو کمترخواره‌ای هشیار می‌رو
میان کژروان رهوار می‌رو
هوش مصنوعی: بهتر است که حواست را جمع کنی و با دقت بیشتری در میان افرادی که به راه‌های نادرست می‌روند، قدم برداری.
تو آن خنبی که من دیدم ندیدی
مرا خنبک مزن ای یار می‌رو
هوش مصنوعی: تو آن احساس را که من تجربه کردم، تجربه نکردی؛ پس ای دوست، بی‌خود به من نَغمه نخوان و برو.
ز بازار جهان بیزار گشتم
تو دلالی سوی بازار می‌رو
هوش مصنوعی: از فروشگاه دنیا دلزده شدم، تو به عنوان دلال به سوی بازار می‌روی.
چو من ایزار پا دستار کردم
تو پا بردار و با دستار می‌رو
هوش مصنوعی: من برای خود لباس و پوششی مناسب فراهم کرده‌ام، حالا تو هم آماده شو و با آن لباس خوش‌رنگ و زیبا به راه برو.
مرا تا وقت مردن کار این است
تو را کار است سوی کار می‌رو
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده‌ام، مشغول کار و تلاش هستم و تو نیز باید به سوی کار خود بروی و به وظایفت رسیدگی کنی.
مرا آن رند بشکسته‌ست توبه
تو مرد صایمی ناهار می‌رو
هوش مصنوعی: آن شخص بی‌خیال و طناز، عزم کرده که با وجود توبه‌ام، ناهار را با لذت و بی‌توجهی بگذراند.
شنیدی فضل شمس الدین تبریز
نداری دیده در اقرار می‌رو
هوش مصنوعی: شنیدی که شمس الدین تبریز چه فضلی دارد؟ این سخن را در اقرار کردن نتوانی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۷۸ به خوانش عندلیب