گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۱۵

بازرسید آن بت زیبای من
خرمی این دم و فردای من
در نظرش روشنی چشم من
در رخ او باغ و تماشای من
عاقبت امر به گوشش رسید
بانگ من و نعره و هیهای من
بر در من کیست که در می‌زند
جان و جهان است و تمنای من
گر نزند او در من درد من
ور نکند یاد من او وای من
دور مکن سایه خود از سرم
باز مکن سلسله از پای من
در چه خیالی هله ای روترش
رو بر حلوایی و حلوای من
هم بخور و هم کف حلوا بیار
تا که بیفزاید صفرای من
ریش تو را سخت گرفته‌ست غم
چیست زبونی تو بابای من
در زنخش کوب دو سه مشت سخت
ای نر و نرزاده و مولای من
مشک بدرید و بینداخت دلو
غرقه آب آمد سقای من
بانگ زدم کای کر سقا بیا
رفت و بنشنید علالای من
آن من است او و به هر جا رود
عاقبت آید سوی صحرای من
جوشش دریای معلق مگر
از لمع گوهر گویای من
گوید دریا که ز کشتی بجه
دررو در آب مصفای من
قطره به دریا چو رود در شود
قطره شود بحر به دریای من
ترک غزل گیر و نگر در ازل
کز ازل آمد غم و سودای من

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بازرسید آن بت زیبای من
خرمی این دم و فردای من
هوش مصنوعی: زیبای من دوباره برمی‌گردد و من در این لحظه و فردایم شاداب و خوشحال هستم.
در نظرش روشنی چشم من
در رخ او باغ و تماشای من
هوش مصنوعی: او به چشم من نگاه می‌کند و در چهره‌اش، زیبایی و جذابیت را می‌بیند که مانند یک باغ است و من از تماشای آن لذت می‌برم.
عاقبت امر به گوشش رسید
بانگ من و نعره و هیهای من
هوش مصنوعی: در نهایت صدای من، فریاد و ناله‌ام به گوش او رسید.
بر در من کیست که در می‌زند
جان و جهان است و تمنای من
هوش مصنوعی: کیست که در خانه‌ام به صدا در می‌آید و جان و جهانی که من خواهان آن هستم را به همراه دارد؟
گر نزند او در من درد من
ور نکند یاد من او وای من
هوش مصنوعی: اگر او به من آسیب نزند و یادم را نکند، وحشت من از این است که چه می‌شود.
دور مکن سایه خود از سرم
باز مکن سلسله از پای من
هوش مصنوعی: دور نکن سایه‌ات را از سرم و زنجیر را از پایم باز مکن.
در چه خیالی هله ای روترش
رو بر حلوایی و حلوای من
هوش مصنوعی: در چه اندیشه‌ای که به من توجهی نمی‌کنی و به دیگران توجه بیشتری داری؟
هم بخور و هم کف حلوا بیار
تا که بیفزاید صفرای من
هوش مصنوعی: بیا با هم بخوریم و حلوا بیاور که این کار می‌تواند شادی و نشاط مرا بیشتر کند.
ریش تو را سخت گرفته‌ست غم
چیست زبونی تو بابای من
هوش مصنوعی: غم به شدت به تو چنگ زده و این موضوع نشان‌دهنده‌ی ضعف توست، ای پدر من.
در زنخش کوب دو سه مشت سخت
ای نر و نرزاده و مولای من
هوش مصنوعی: ای مرد و فرزند نر و استاد من، بر آن زن سخت ضربه بزن و کوششی قوی به خرج بده.
مشک بدرید و بینداخت دلو
غرقه آب آمد سقای من
هوش مصنوعی: عطر مشک در فضا پخش شد و دلو به خاطر سنگینی آب غرق شد، این در حالی است که سقا و آب‌ریزنده من به این وضعیت دچار شده است.
بانگ زدم کای کر سقا بیا
رفت و بنشنید علالای من
هوش مصنوعی: صدا زدم ای سقا که بیایی، اما او رفت و فقط به ناله‌ها و دردهای من گوش کرد.
آن من است او و به هر جا رود
عاقبت آید سوی صحرای من
هوش مصنوعی: این شخصی که من به او اشاره می‌کنم، به هر کجا که برود، در نهایت دوباره به سراغ من خواهد آمد و به دنیای من خواهد برگشت.
جوشش دریای معلق مگر
از لمع گوهر گویای من
هوش مصنوعی: جوشش و حرکت شدید در دریای آرام، فقط به خاطر درخشندگی و بیان گرانی گوهر من است.
گوید دریا که ز کشتی بجه
دررو در آب مصفای من
هوش مصنوعی: دریا می‌گوید که از کشتی بیرون بیا و به آب زلال من بپیوند.
قطره به دریا چو رود در شود
قطره شود بحر به دریای من
هوش مصنوعی: وقتی قطره‌ای به دریا بپیوندد، تبدیل به دریا می‌شود. در حقیقت، این نشان‌دهنده‌ی پیوستگی و اتحاد فرد با یک حقیقت بزرگ‌تر است. به همین ترتیب، زمانی که انسان به درون وجود خود و هستی بپردازد، می‌تواند به عمق و وسعتی بزرگ‌تر برسد.
ترک غزل گیر و نگر در ازل
کز ازل آمد غم و سودای من
هوش مصنوعی: به جای توجه به غزل و شعر، به یاد بیاور که از ابتدا، غم و دل‌مشغولی من وجود داشته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۱۵ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"باغ تماشا"
با صدای حسام الدین سراج (آلبوم خوشا سرو)

حاشیه ها

1391/01/01 23:04

عالی .....عالی.....عالی.....

1394/06/25 14:08
علیرضا صفائی

با سلام
از اشعار نغز حضرت مولانا همین باغ تماشا است که این تصنیف زیبا به همین نام با صدای استاد حسام الدین سراج اجرا شده است

1396/11/29 14:01
بیگانه

وای من...
عالیست... عاالی...