برگردان به زبان ساده
دفع مده دفع مده من نروم تا نخورم
عشوه مده عشوه مده عشوهی مستان نخرم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شخص نمیخواهد به راحتی از طرف عشق و زیبایی محبوبش طرد شود و از او میخواهد که با زیباطبعی و محبت خود او را جذب کند. او نمیخواهد به سادگی دل از محبوب بکند و از او میخواهد که فریبش دهد و عشوههایش را نثار کند. به عبارتی، او خواهان رابطهای عمیقتر و پرشورتر است.
وعده مکن وعده مکن مشتری وعده نیام
یا بدهی یا ز دکانِ تو گروگان ببرم
هوش مصنوعی: به کسی وعده نده، چون من مشتری تو نیستم. یا باید کالا را بدهی یا اینکه چیزی از مغازهات به عنوان گروگان ببرم.
گر تو بهایی بنهی تا که مرا دفع کنی
رو که به جز حق نبری گرچه چنین بیخبرم
هوش مصنوعی: اگر تو برای من ارزش قائل بشی تا مرا از خودت دور کنی، باید این را بدان که جز حق هیچ چیزی را نخواهی برد، هرچند که من به این موضوع بیخبرم.
پرده مکن پرده مدر در سپس پرده مرو
راه بده راه بده یا تو برون آ ز حرم
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن و مانع نشو، سپس راه را باز کن. یا خودت از حرم خارج شو.
ای دل و جان بنده تو، بندِ شکرخندهی تو
خندهی تو چیست؟ بگو، جوشش دریای کرم
هوش مصنوعی: ای دل و جان من، تویی که به خاطر خندهی شیرینت، بستهام. خندهی تو چه معنایی دارد؟ بگو، همانند جوشیدن دریای بخشش.
طالع استیز مرا از مه و مریخ بجو
همچو قضاهای فلک خیره و استیزهگرم
هوش مصنوعی: سرنوشت من را از ماه و سیارهها بپرس، زیرا مانند تقدیرهای آسمانی، حیرتزده و نگرانم.
چرخ ز استیزه من خیره و سرگشته شود
زانک دو چندان که ویم گرچه چنین مختصرم
هوش مصنوعی: چرخ (سرنوشت) به خاطر سرزنشهای من حیرتزده و پریشان شده است، زیرا قدرت من آنقدر زیاد است که حتی اگر ظاهراً کمبودهایی داشته باشم.
گر تو ز من صرفه بری من ز تو صد صرفه برم
کیسهبُرم کاسهبَرَم زانک دورو همچو زرم
هوش مصنوعی: اگر تو از من بینیاز باشی، من از تو هزاران بینیازی خواهم داشت. من کیسه برم و کاسه برم، چون تو دو رو هستی مثل زر.
گرچه دورو همچو زرم مُهر تو دارد نظرم
از مه و از مِهر فلک مهتر و افلاکترم
هوش مصنوعی: اگرچه عشق و زیبایی تو در نظر من مانند دو چهره است، اما من از نور و محبت تو فراتر میروم و به دنیای آسمانی و زیباییهای آن نزدیکترم.
لاف زنم لاف که تو راست کنی لافِ مرا
ناز کنم ناز که من در نظرت معتبرم
هوش مصنوعی: من ادعای بزرگ میکنم؛ زیرا تو به من اهمیت میدهی و به خاطر این توجه، میتوانم با شیوه خاصی رفتار کنم.
چه عجب ار خوشخبرم چونک تو کردی خبرم
چه عجب ار خوشنظرم چونک توی در نظرم
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر من خبرهای خوشی دارم، چون تو خبری از خودت به من دادی. و همچنین تعجبی ندارد اگر من تو را بسیار زیبا میبینم، زیرا تو همیشه در فکر من هستی.
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همهشب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
هوش مصنوعی: اگرچه همه جا از آسمان زهر ببارد، من هر شب سپاسگزارم و از شکرگزاری دست نمیکشم.
هر کسکی را کسکی هر جگری را هوسی
لیک کجا تا به کجا؟ من ز هوایی دگرم
هوش مصنوعی: هر فردی برای خود آرزوها و خواستههایی دارد، اما این آرزوها تا کجا ادامه پیدا میکنند؟ من به چیزی فراتر از این هوای نفس و خواستهها فکر میکنم.
من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی
آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم
هوش مصنوعی: من در جستجوی چیزی هستم و تو در شادی و سرور به سر میبری. این سرور تو در جستجوی من تأثیر گذاشته و باعث شده که زندگیام به سمت دیگری برود و از مسیرم دور شوم.
تیر تراشنده توی دوک تراشنده منم
ماه درخشنده توی من چو شب تیرهبرم
هوش مصنوعی: من مانند چاقوی تیزکنندهای هستم که تو را به جلا میآورم، و تو مانند ماهی درخشان هستی که من را روشن میکنی در حالی که شب تار بر من سایه افکنده است.
میرشکارِ فلکی، تیر بزن در دل من
ور بزنی تیر جفا همچو زمین پی سپرم
هوش مصنوعی: ای مرد شکارچی آسمانی، به قلب من تیر بزن. اگر تیر بیرحمی را بزنی، همانند زمین به سپر میشوم.
جمله سپرهای جهان باخلل از زخم بود
بیخطر آنگاه بُوَم کز پی زخمت سپرم
هوش مصنوعی: تمام سپرهای جهان تنها به خاطر زخمهای خود آسیبپذیرند و بیخطر به نظر میرسند، آنگاه که من از پشت زخمت، سپری برای خود میسازم.
گیج شد از تو سر من این سر سرگشته من
تا که ندانم پسرا که پسرم یا پدرم
هوش مصنوعی: سرم به خاطر تو گیج شده و نمیدانم که من پسرم یا پدرم، احساس عجیبی دارم و در این سردرگمی ماندهام.
آن دل آواره من گر ز سفر بازرسد
خانه تهی یابد او هیچ نبیند اثرم
هوش مصنوعی: اگر دل بیقرار من از سفر برگردد، در خانه هیچ نشانهای از وجود من نخواهد دید.
سرکه فشانی چه کنی؟ کآتش ما را بکشی؟
کآتشم از سرکهات افزون شود افزون شررم
هوش مصنوعی: شما چه کار میکنید وقتی که سرکه میریزید؟ آیا میدانید که آتش من را خاموش میکند؟ چون آتش من از سرکه شما بیشتر است و همچنین من را بیشتر شرمنده خواهد کرد.
عشق چو قربان کندم عید من آن روز بود
ور نبود عید من آن مرد نیام بلک غرم
هوش مصنوعی: عشق وقتی که قربانی کردم، روز عید من همان روز بود و اگر آن روز عید من نباشد، آن مردی که عاشقش هستم، نه من هستم و نه میتوانم بر او خروش کنم.
چون عرفه و عید توی غره ذیالحجه منم
هیچ به تو درنرسم وز پی تو هم نبرم
هوش مصنوعی: در روز عرفه و عید قربانی، من هیچگونه نزدیکی و درکی نسبت به تو ندارم و نمیتوانم از تو پیروی کنم.
باز توام باز توام چون شنوم طبل تو را
ای شه و شاهنشه من باز شود بال و پرم
هوش مصنوعی: هر بار که صدای طبل تو را میشنوم، دوباره به یاد تو میافتم و احساس پرواز و آزادی در من زنده میشود. ای پادشاه و فرمانروا، صدای تو برای من همچون بال و پر میباشد.
گر بدهی می بچشم ور ندهی نیز خوشم
سر بنهم پا بکشم بیسر و پا مینگرم
هوش مصنوعی: اگر به من میِی بدهی خوشحال میشوم، و اگر هم ندهی باز هم خوشحال هستم. سرم را پایین میاندازم و پاهایم را برمیدارم، اما بدون اینکه سر و پا داشته باشم، به اطراف نگاه میکنم.
حاشیه ها
آیا بیت چهارم بصورت (در پس این پرده) نیست؟
نه حمید جان فکر میکنم همان در سپس پرده مرو صحیح باشد البته من فقط حدس میزنم چون با آهنگ شعر را خواندم و به نظرم سر وزن آمد
سرکه فشانی چه کنی زیباست یعنی چرا ترش رویی میکنی اما جالب تر اینکه خوانده ام که برای خاموش کردن آتش از سرکه استفاده میکرده اند و این موضوع اینجا به خوبی ملموس است
برای حفظ امانت باید بگویم در کتاب دکتر شفیعی کدکنی خوانده ام اما نام کتاب را فراموش کرده ام
غر میشود با پوزش زن فاحشه و قحبه البته معنی ترکیده هم میدهد
1404/01/17 10:04
مهدی از بوشهر
سلام
جهت استحضار غَرَم علاوه بر فاحشه ؛ برای مردمعنی مخنث میدهد همچنین غُرَم ، معنی گوسفند ماده کوهی میدهد . این معنی از های لایت کردن کلمه در متن غزل و اتصال به لغت نامه مشاهده شد .
با سپاس از شما و نظرات مفید دوستان و دست اندرکاران سایت مفید گنجور
بیت بکی مونده به آخر منظور از باز اولی پرندست یا باز دومی؟؟؟؟؟
آقا شکل درست آینه (در پس این پرده مرو...)
با سلام
دوستان بیت:
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
چه مفهوم و پیامی دارد؟ با تشکر
وقتی درونت شِکَر باشه
تسلیم باشی
بیرونت هم شِکَر میشه
ما در بیرونِ خویشتن، در ذهن و ذهنیت زندگی میکنیم.
و در درون خویشتن، در وحدت حضور مادامی داریم.
فکر کنم این معنی رو میده که اگه همه ی عالم و آدم از اونچه تقدیر براشون مقدر کرده، ناخشنود و ناراحت باشن، اما من شیرین و خوش و گوارا هستم
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب : اگه مردم دنیا در محدوده ذهن و فکر محصورند ، و با اقلام جهانی ( ثروت - مقام - شهرت - مذهب و .......) هم هویت شده و از کم و زیاد شدن آنها در رنج و درد هستند ( زهر باریدن ) ............. من آزاد از چنین تعلقاتی در شهد شیرین وصل و فضای یکتایی غوطه میخورم
سلام
از سایت وزین گنجور متعجبم !!!
ثبت نظر های عیر مستند ، سطحی , سلیقه ای و کم اعتبار قابل درک نیست و به وجاهت گنجور آسیب می رساند.
با سپاس
شمشاد کشتکار
1397/07/19 10:10
مهدی قناعت پیشه
در سپس پرده مرو یعنی دل بسپار و با عقل خویش بدنبال سپس یا پشت پرده مباش.
1397/07/19 10:10
مهدی قناعت پیشه
اون پرده میتونه اینقدر مهم باشه که مولانا از ما خواسته پرده بین خالق و مخلوق رو کنار نزنیم و هر بیت را به خالق یا مخلوق تشبیه نکنیم و واحد بین باشیم
عشق چو قربان کندم عید من آن روز بود
ور نبود عید من آن مرد نیم بلک غرم
عید من آن روز بود که جان بر سر عشق بنهم وگر نه چنین است نامرد و خامم.(به بلوغ نرسیده ام)
غر:جوانک خام و ناشی در برابر مرد پخته و کاردیده
درود دوستان
کسی میدونه مصرع 2 بیت 14 منظور از پا زد و برگشت سرم چیه؟
ممنون
1398/10/13 12:01
برگ بی برگی
من طلب اندر طلبم تو طرب اندر طربی
آن طربت در طلبم پا زد و برگشت سرم
افشین عزیز ،مولانا خطاب به حضرت دوست میگوید تو که شادی
مطلق و بی نهایت و اصل زندگی و هشیاری هستی و من هم که بینهایت و بطور مطلق خواهانم که از جنس تو شوم یعنی اینکه من هم شادی بینهایت و به تو زنده شوم اما همین شادی و هشیاری حضرتت به این خواسته من پشت پا زده و من از این دفع گیج شدم و متعجبم که علت این دفع چیست . مولانا در این بیت میفرمایند خواست انسان برای یکی شدن با محبوب کفایت نمی کند بلکه بزای وصل او نیازمند کار فراون بر روی خود
میباشیم. مولانا در جای جای دیوان شمس و همچنین مثنوی به کار بر روی خود تاکید میکند .
موفق و در پناه حق باشید
1398/10/13 18:01
برگ بی برگی
بر همگان گر ز فلک زهر ببارد همه شب
من شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکرم
سپاس از شاهرخ عزیز که این بیت را بسیار زیبا معنی کردند درود بر شما . این غزل فوق العاده زیباست
1399/02/20 21:05
هیچکس بی نام
دور سرت بگردم من مولانای من
ای دل و جان بنده تو بند شکر خنده تو
سلام به سبحان عزیز
در بیتی که فرمودید کلمه باز در تکراری که داشته پرنده و در مصراع دوم به معنای گشایش هست
باز تو هستم در مقام تاکید شدت وابستگی رو میرسونه و اشعار و اشراف به خویشکاری خویش در مقابل معشوق رو در مقام نسبت ها رو
من بازم پس موقوف استماع طنین طبل بازگشت به ساعد شاه و جان جهانم
بال و پر من جز به جهت لبیک به ندای ارجعی طبل تو بسته است و جز به سمت و سوی تو مطاری و پروازی ندارد
1402/04/18 09:07
کورش بقائی راوری
با درود
جناب بذرافشان عزیز، از خوانش زیبایتان لذت بردم. یک نکتهٔ استحسانی عرض میکنم؛ باشد که قبول افتد.
در بیت "چه عجب ..." ، خوانش "چه" در هر دو مصراع بهتر است به صورت کشیده تر ادا شود تا منطبق بر یک هجای بلند شود و وزن شعر (مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن) حاصل شود. با سپاس و احترام