گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۲۶

عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
او نشاید عشق را ده سنگ سنگ
گر ز هر چیزی بلنگی دور شو
راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ
مرگ اگر مرد است آید پیش من
تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
من از او جانی برم بی‌رنگ و بو
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
جور و ظلم دوست را بر جان بنه
ور نخواهی پس صلای جنگ جنگ
گر نمی‌خواهی تراش صیقلش
باش چون آیینه پرزنگ زنگ
دست را بر چشم خود نه گو به چشم
چشم بگشا خیره منگر دنگ دنگ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
او نشاید عشق را ده سنگ سنگ
هوش مصنوعی: عشق ورزیدن و در خفا بودن، به دلیل نام و آبرو نباید عشق را با سنگدلی و بی‌احساسی مورد آزار قرار داد.
گر ز هر چیزی بلنگی دور شو
راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ
هوش مصنوعی: اگر از هر چیزی فاصله بگیری، باید از مسیرهای سخت و ناهموار دوری کنی.
مرگ اگر مرد است آید پیش من
تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ
هوش مصنوعی: اگر مرگ جسور و شجاع است، بیاید نزد من تا من به راحتی در آغوشش او را در آغوش بگیرم.
من از او جانی برم بی‌رنگ و بو
او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ
هوش مصنوعی: من از او روحی دارم که نه رنگ و بویی دارد، و او از من لباس گوناگونی می‌گیرد که پر از رنگ و زیبایی است.
جور و ظلم دوست را بر جان بنه
ور نخواهی پس صلای جنگ جنگ
هوش مصنوعی: اگر ظلم و ستم دوستت را بر جانت تحمل نکنی، پس آماده جنگ و پیکار باش.
گر نمی‌خواهی تراش صیقلش
باش چون آیینه پرزنگ زنگ
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی که شخصی را تغییر دهی یا به او کمک کنی، باید مانند یک آینه عمل کنی که زنگ‌زده و کثیف است و نمی‌تواند تصویر روشنی را نشان دهد.
دست را بر چشم خود نه گو به چشم
چشم بگشا خیره منگر دنگ دنگ
هوش مصنوعی: دستت را روی چشمانت بگذار و نگو که چشمانت را باز کن. به جلو زل نزن و بی‌دلیل خیره نشو.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۱۳۲۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۱۳۲۶ به خوانش فاطمه زندی

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"سنگ سنگ"
با صدای کماکان (آلبوم است)

حاشیه ها

1390/11/15 21:02
محمود قاهری

مصرع ششم بنظر به صورت زیر ارجح است:
تا کشم خود در کنارش تنگ تنگ

1391/02/20 11:05
ahmad

دربرخی از اسناد بیت سوم بدین صورت آمده است:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ازاو جانی ستانم جاودان
اوزمن دلقی ستاند رنگ رنگ

1394/02/13 16:05
پیرایه یغمایی

پیوند به وبگاه بیرونی

1394/03/06 13:06
امین

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ازو جانی ستانم جاودان
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
ایا ابیات بالا درست نیستند؟

1394/04/22 11:07
رضا

مصرع دوم بیت سوم بایدبه این صورت باشد:تادرآغوشش بگیرم تنک تنگ

1394/07/01 14:10
محمد فلاحی

دوستان گرامی ابیات به این شکل صحیح می باشند:
مرگ اگر مرد است گو نزد من ای
تا در اغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ز او جامی ستانم هفت رنگ
او زمن جانی ستاند رنگ رنگ

1401/06/19 21:09
فرهاد یزدان پناه

با عرض سلام و درود خدمت شما عزیزان.بنده درجایی این شعر را اینگونه خواندم نمیدونم صحیح است یا غلط

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی   تا درآغوشش بگیرم تنگ تنگ

من از او عمری ستانم جاودان     او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ

1402/04/25 15:06
رهاد سرامی

درود بر شما بزرگواران
استاد قدمعلی سرامی این بیت را به این شکل خوانده‌اند:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگْ تنگ
...
ویدیو را ببینید:
مرگ، عمر جاودانه است!

1402/09/30 13:11
محسن جهان

بر اساس آیه قرآن که می‌فرماید "کل نفس ذائقه الموت" ابیات ۳ و ۴ فوق به همین مطلب اشاره دارد. اولیا، انبیا و انسان‌های مجذوب عشق الهی، در مواجه با مرگ آنرا با آغوش باز می‌پذیرند. زیرا واقعیت زندگی در این کره خاکی را فقط در عبودیت و هموارسازی مسیر تعالی و اتصال به او می‌پندارند.