برگردان به زبان ساده
من کی آرم رحم خلم آلود را
ره نمایم حلم علماندود را
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم در برابر خشم و نفرت خود، آرامشم را حفظ کنم و به دیگران نشان دهم که دانایی و آگاهی را در پیش دارم؟
صد هزاران صفع را ارزانیم
گر زبون صفعها گردانیم
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم زبان صفحاتی را که به ما میدهند تغییر دهیم، به راحتی میتوانیم هزاران صفحۀ دیگر را در اختیار داشته باشیم.
من چه گویم پیشت اعلامت کنم
یا که وا یادت دهم شرط کرم
هوش مصنوعی: من چه بگویم؟ آیا باید به تو بگویم که از مهرت آگاه باشی یا اینکه به تو یادآوری کنم که چقدر بخشنده هستی؟
آنچ معلوم تو نبود چیست آن
وآنچ یادت نیست کو اندر جهان
هوش مصنوعی: آنچه که برای تو روشن نیست، چیست و آنچه را که فراموش کردهای، چه کسی است که در این دنیا وجود دارد.
ای تو پاک از جهل و علمت پاک از آن
که فراموشی کند بر وی نهان
هوش مصنوعی: ای تو که از جهل دوری و علمت خالی از هر گونه فراموشی است و هیچ چیزی بر تو پنهان نیست.
هیچ کس را تو کسی انگاشتی
همچو خورشیدش به نور افراشتی
هوش مصنوعی: هیچکس را مانند او که همچون خورشید به روشنایی میتابد، بر نگزیدهای.
چون کسم کردی اگر لابه کنم
مستمع شو لابهام را از کرم
هوش مصنوعی: اگر تو مرا نادیده بگیری و صدایم را نشنوی، لطفاً به من گوش کن و به خواستههایم توجه کن.
زانک از نقشم چو بیرون بردهای
آن شفاعت هم تو خود را کردهای
هوش مصنوعی: چون تو خود را از تصویر من خارج کردهای، دیگر نیازی به شفاعت نداری، زیرا خودت باعث شدهای که این رابطه به پایان برسد.
چون ز رخت من تهی گشت این وطن
تر و خشک خانه نبود آن من
هوش مصنوعی: وقتی که من از چهرهات دور شدم، دیگر هیچ چیز در این سرزمین، چه تر و چه خشک، برای من خانهای باقی نماند.
هم دعا از من روان کردی چو آب
هم نباتش بخش و دارش مستجاب
هوش مصنوعی: تو دعای مرا به مانند آب روان کردی، پس باید که به من نعمت بدهی و درخواستهایم نیز برآورده شود.
هم تو بودی اول آرندهٔ دعا
هم تو باش آخر اجابت را رجا
هوش مصنوعی: تو در آغاز دعا را درخواست کردی و در پایان نیز امید داری به اجابت آن.
تا زنم من لاف کان شاه جهان
بهر بنده عفو کرد از مجرمان
هوش مصنوعی: من با افتخار ادعا میکنم که شاه جهان برای بندگانش از گناهکاران عفو کرده است.
درد بودم سر به سر من خودپسند
کرد شاهم داروی هر دردمند
هوش مصنوعی: من خودم دردی هستم که همیشه در خودم غرق بودم، اما شاه به من توجه کرد و خودش داروی تمامی دردهای من شد.
دوزخی بودم پر از شور و شری
کرد دست فضل اویم کوثری
هوش مصنوعی: در گذشته مانند دوزخی بودم که پر از شور و شوق و بینظمی بودم، اما حالا با لطف و فضل او به آرامش رسیدهام و مانند کوثر، که نماد صفا و پاکی است، شدهام.
هر که را سوزید دوزخ در قود
من برویانم دگر بار از جسد
هوش مصنوعی: هر کسی که آتش دوزخ او را بسوزاند، من دوباره او را از بدنش میبهارم.
کار کوثر چیست که هر سوخته
گردد از وی نابت و اندوخته
هوش مصنوعی: کار کوثر چه حالی دارد که هر کسی از دیدن او دچار سوختگی و از دست رفتن میشود، در حالی که او همیشه چیزی گرانبها و پر ارزش برای دیگران دارد.
قطره قطره او منادی کرم
کانچ دوزخ سوخت من باز آورم
هوش مصنوعی: هر لحظه و به تدریج، من نوید دهندهی رحمت هستم، چونکه آتش جهنم من را سوزانده است و من دوباره خود را بازمیگردانم.
هست دوزخ همچو سرمای خزان
هست کوثر چون بهار ای گلستان
هوش مصنوعی: دوزخ شبیه سرمای سخت پاییز است، در حالی که بهشت مانند بهار زیبا و دلنشین است، ای گلستان!
هست دوزخ همچو مرگ و خاک گور
هست کوثر بر مثال نفخ صور
هوش مصنوعی: دوزخ و مرگ و خاک قبر وجود دارند، اما مانند کوثر، که به زیبایی و سرزندگی تعبیر شده است، در کنار آنها نیز چیزی زیبا و خوشمزه وجود دارد.
ای ز دوزخ سوخته اجسامتان
سوی کوثر میکشد اکرامتان
هوش مصنوعی: شما که به خاطر عذاب دوزخ آسیب دیدهاید، با لطف و کرامت خود به سوی بهشت (کوثر) میروید.
چون خلقت الخلق کی یربح علی
لطف تو فرمود ای قیوم حی
هوش مصنوعی: زمانی که هر چیز خلق میشود و وجود مییابد، آیا کسی میتواند بر لطف و مهربانی تو افزوده شود؟ ای نگهدارنده و همیشه زنده!
لالان اربح علیهم جود تست
که شود زو جمله ناقصها درست
هوش مصنوعی: به زبان ساده، این جمله بیان میکند که با generosity و بخشندگی میتوان به دیگران کمک کرد و مشکلات و نواقص آنها را برطرف کرد. در واقع، بخشش میتواند به اصلاح و بهبود وضعیت دیگران کمک کند.
عفو کن زین بندگان تنپرست
عفو از دریای عفو اولیترست
هوش مصنوعی: از این بندگان که فقط به لذات مادی خود میپردازند، بگذر و از رحمت گستردهتری که در دل خداوند وجود دارد، بهرهمند شو.
عفو خلقان همچو جو و همچو سیل
هم بدان دریای خود تازند خیل
هوش مصنوعی: بخشیدن و عفو کردن دیگران مثل جویبار و سیلی است که به سوی دریا میروند و به جمعیت خود ادامه میدهند.
عفوها هر شب ازین دلپارهها
چون کبوتر سوی تو آید شها
هوش مصنوعی: عفو و بخششها هر شب از این دلهای زخمی مانند کبوتر به سمت تو میآید، ای بزرگوار.
بازشان وقت سحر پران کنی
تا به شب محبوس این ابدان کنی
هوش مصنوعی: در سحرگاه، آنها را رها کن تا به شب، این بدنها را در اسارت نگهداری.
پر زنان بار دگر در وقت شام
میپرند از عشق آن ایوان و بام
هوش مصنوعی: در زمان غروب، بار دیگر پرندگان به خاطر عشق به آن ایوان و بام، در حال پرواز هستند.
تا که از تن تار وصلت بسکلند
پیش تو آیند کز تو مقبلند
هوش مصنوعی: تا وقتی که رویای وصال تو از جانم برود و نفسم از تو دور شود، نزد تو نخواهم آمد، چون از تو امید و عشق دارم.
پر زنان آمن ز رجع سرنگون
در هوا که انا الیه راجعون
هوش مصنوعی: زنان پرواز کرده در آسمان، سرنگون میشوند و به یاد میآورند که همگی به سوی او برمیگردیم.
بانگ میآید تعالوا زان کرم
بعد از آن رجعت نماند از حرص و غم
هوش مصنوعی: صدای âm میآید، بیایید! پس از آن برگشت، از حرص و نگرانی خبری نیست، به خاطر آن کرم (خدا).
بس غریبیها کشیدیت از جهان
قدر من دانسته باشید ای مهان
هوش مصنوعی: شما باید بدانید که من از جهان بسیار سختیها و رنجها را تحمل کردهام، پس مرا به خوبی بشناسید.
زیر سایهٔ این درختم مست ناز
هین بیندازید پاها را دراز
هوش مصنوعی: زیر سایهٔ این درخت زیبا و دلنشین، راحت بنشینید و پاهایتان را دراز کنید.
پایهای پر عنا از راه دین
بر کنار و دست حوران خالدین
هوش مصنوعی: دستهای زیبا و پرنقش و نگار، به خاطر دین و اعتقادات به دور هستند و در عوض، در کنار ملائکه و حوریان جاویدان قرار دارند.
حوریان گشته مغمز مهربان
کز سفر باز آمدند این صوفیان
هوش مصنوعی: زیباییها و دلرباییهایی که با مهربانی و محبت میآیند، پس از مدتی دوری و سفر، به آنجا برگشتهاند و حالا در کنار صوفیان حضور دارند.
صوفیان صافیان چون نور خور
مدتی افتاده بر خاک و قذر
هوش مصنوعی: صوفیان پاک و خالص مانند نور خورشید هستند که مدتی روی زمین و خاک نشستهاند و به آن آلودگیها و کثیفیها برخورد کردهاند.
بیاثر پاک از قذر باز آمدند
همچو نور خور سوی قرص بلند
هوش مصنوعی: بیاثرها از دور با همان شفافیت و روشنی نور خورشید به سمت بلندای کامل آمدند.
این گروه مجرمان هم ای مجید
جمله سرهاشان به دیواری رسید
هوش مصنوعی: این گروه از مجرمان، ای مجید، به پایان کارشان رسیدهاند و سرنوشتشان مشخص شده است.
بر خطا و جرم خود واقف شدند
گرچه مات کعبتین شه بدند
هوش مصنوعی: آنها بر اشتباهات و گناهان خود آگاه شدند، هرچند که به دلیل مقام و ویژگیهای خاصی که داشتند، در برابر حقیقت ناتوان بودند.
رو به تو کردند اکنون اهکنان
ای که لطفت مجرمان را رهکنان
هوش مصنوعی: اکنون به سمت تو آمدهاند و با آه و نالهای از تو درخواست کمک دارند، ای کسی که لطف و مهرت، گنهکاران را از مسیر خطا بازمیدارد.
راه ده آلودگان را العجل
در فرات عفو و عین مغتسل
هوش مصنوعی: آلودگان را به سوی پاکی و عفو دعوت کن، چون در فرات مثل چشمهای برای شستشو و پاک شدن است.
تا که غسل آرند زان جرم دراز
در صف پاکان روند اندر نماز
هوش مصنوعی: تا زمانی که بر اثر آن گناه بزرگ، پاکی و تطهیر انجام شود، در صف درستکاران و پاکان برای نماز حاضر میشوند.
اندر آن صفها ز اندازه برون
غرقگان نور نحن الصافون
هوش مصنوعی: در میان آن صفوف، افرادی که به حدی زیاد نورانی هستند، غرق شدهاند و ما صفوف را تشکیل دادهایم.
چون سخن در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
هوش مصنوعی: زمانی که صحبت از توصیف این وضعیت به میان آمد، هم قلم شکست و هم کاغذ پاره شد.
بحر را پیمود هیچ اسکرهای
شیر را برداشت هرگز برهای
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به عمق دریا دست پیدا کند و برهای هرگز نمیتواند شیر را به دوش بکشد.
گر حجابستت برون رو ز احتجاب
تا ببینی پادشاهی عجاب
هوش مصنوعی: اگر حجاب و مانعی بر سر راه توست، از آن عبور کن تا بتوانی شکوه و عظمت پادشاهی را مشاهده کنی.
گرچه بشکستند جامت قوم مست
آنک مست از تو بود عذریش هست
هوش مصنوعی: اگرچه آن مردمی که در حال مستی بودند، جام تو را شکستند، اما بهانهای برای این کار دارند؛ زیرا آنها از نوبه خود مست عشق تو بودهاند.
مستی ایشان به اقبال و به مال
نه ز بادهٔ تست ای شیرین فعال
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شادی و سرخوشی آنها از خوش شانسی و ثروت نیست، بلکه این خوشحالی به خاطر وجود تو و تأثیر تو بر زندگیشان است، نه به خاطر نوشیدنی یا مشروبات الکلی.
ای شهنشه مست تخصیص توند
عفو کن از مست خود ای عفومند
هوش مصنوعی: ای شاه بزرگ و مست، لطفاً از شدت خشم خود بگذر و مرا که در مستی غرق شدهام ببخش.
لذت تخصیص تو وقت خطاب
آن کند که ناید از صد خم شراب
هوش مصنوعی: لذت خاصی که در زمانی مشخص به تو میرسد، زمانی به اوج خود میرسد که تحت تأثیر صد نوع شراب نباشد.
چونک مستم کردهای حدم مزن
شرع مستان را نبیند حد زدن
هوش مصنوعی: چون من را مست کردهای، دیگر به مرزها اهمیت نده. چون در حالتی هستم که قوانین و حدود عادی را درک نمیکنم.
چون شوم هشیار آنگاهم بزن
که نخواهم گشت خود هشیار من
هوش مصنوعی: زمانی که بیدار شوم و درک کنم، مرا بزن که دیگر نمیخواهم به حالت بیداری ادامه دهم.
هرکه از جام تو خورد ای ذوالمنن
تا ابد رست از هش و از حد زدن
هوش مصنوعی: هر کسی که از محبت و نعمتهای تو بهرهمند شود، تا ابد از سختیها و تنگناها نجات مییابد.
خالدین فی فناء سکرهم
من تفانی فی هواکم لم یقم
هوش مصنوعی: کسانی که در خلسه و سرمستی عشق شما غرق شدهاند، همیشه در آن حال باقی خواهند ماند، زیرا کسی که خود را فدای شما کرده است، دیگر نمیتواند برپا بایستد.
فضل تو گوید دل ما را که رو
ای شده در دوغ عشق ما گرو
هوش مصنوعی: با نیکویی تو دل ما را به سمت تو میکشاند و میگوید که عشق ما در عشق تو قرار گرفته است.
چون مگس در دوغ ما افتادهای
تو نهای مست ای مگس تو بادهای
هوش مصنوعی: تو مانند مگسی هستی که در دوغ افتاده و نمیدانی که در چه حالتی قرار داری. گویی فکر میکنی مستی، اما در واقع فقط مشغول تماشا و سرگردانی هستی.
کرکسان مست از تو گردند ای مگس
چونک بر بحر عسل رانی فرس
هوش مصنوعی: کرکسها به خاطر تو از شادی سرمست میشوند، ای مگس، چونکه تو را بر روی دریاچهای از عسل میبینی.
کوهها چون ذرهها سرمست تو
نقطه و پرگار و خط در دست تو
هوش مصنوعی: کوهها مانند ذرات ریز، به شادی و شگفتی در اطراف تو هستند و تو با دست خود، دنیای گستردهای را با نقطه، پرگار و خط شکل میدهی.
فتنه که لرزند ازو لرزان تست
هر گرانقیمت گهر ارزان تست
هوش مصنوعی: فتنهای که باعث ترس و لرز دیگران میشود، تو را به لرزه در میآورد. هر سنگ گرانبهایی در این دنیای پر از ارزانی و بیقیمتی، در واقع تو را میلرزانند.
گر خدا دادی مرا پانصد دهان
گفتمی شرح تو ای جان و جهان
هوش مصنوعی: اگر خدا به من پانصد دهان میداد، میتوانستم شرح تو را، ای جان و جهان، بیان کنم.
یک دهان دارم من آن هم منکسر
در خجالت از تو ای دانای سر
هوش مصنوعی: من فقط یک دهان دارم که به خاطر تو، ای دانای بزرگ، از خجالت در هم رفته و شرمنده است.
منکسرتر خود نباشم از عدم
کز دهانش آمدستند این امم
هوش مصنوعی: من نباید از وجود خود کمتر باشم، زیرا اصل وجود من از کلام و ارادهای سرچشمه میگیرد که این جماعت به آن وابستهاند.
صد هزار آثار غیبی منتظر
کز عدم بیرون جهد با لطف و بر
هوش مصنوعی: صد هزار نشانه و اثر نهانی وجود دارد که منتظرند تا با رحمت و لطف از عدم خارج شوند و به جلوه درآیند.
از تقاضای تو میگردد سرم
ای ببرده من به پیش آن کرم
هوش مصنوعی: از درخواست تو، سرم به زیر میرود و به پیش آن مهربان میروم که مرا به خود جلب کرده است.
رغبت ما از تقاضای توست
جذبهٔ حقست هر جا رهروست
هوش مصنوعی: تمایل و علاقه ما به تو ناشی از درخواست توست، و این کشش و جذب حقیقی در هر مسیر و جایی که آدمی حرکت میکند، وجود دارد.
خاک بیبادی به بالا بر جهد
کشتی بیبحر پا در ره نهد
هوش مصنوعی: زمین بدون وزش باد، خاک را به هوا نمیبرد و کشتی نیز بدون دریا نمیتواند راه خود را ادامه دهد.
پیش آب زندگانی کس نمرد
پیش آبت آب حیوانست درد
هوش مصنوعی: هیچ کس در برابر آب زندگی نمیمیرد، زیرا آب زندگیبخش میتواند درد را هم درمان کند.
آب حیوان قبلهٔ جان دوستان
ز آب باشد سبز و خندان بوستان
هوش مصنوعی: آب حیاتی که به جان دوستان انرژی میدهد، مانند آبی است که در یک بوستان سبز و شاداب جریان دارد.
مرگ آشامان ز عشقش زندهاند
دل ز جان و آب جان بر کندهاند
هوش مصنوعی: عاشقان موت نمیپذیرند و به عشق او زندگی میکنند. دلهای آنها از جان و آب حیات جدا شدهاند.
آب عشق تو چو ما را دست داد
آب حیوان شد به پیش ما کساد
هوش مصنوعی: عشق تو به ما آرامش و شادابی بخشید، به گونهای که زندگیامان به چشم دیگران بیارزش و کمفروغ به نظر میرسد.
ز آب حیوان هست هر جان را نوی
لیک آب آب حیوانی توی
هوش مصنوعی: هر جان و روحی از آب حیات سرچشمه میگیرد، اما آنچه واقعاً زندگیبخش است، آب حیاتی است که تو داری.
هر دمی مرگی و حشری دادیم
تا بدیدم دست برد آن کرم
هوش مصنوعی: هر لحظهای که زندگی میکنیم، به نوعی مرگ و زندگی جدیدی را تجربه میکنیم تا اینکه بتوانیم زیباییهای دست آن محبوب را ببینیم.
همچو خفتن گشت این مردن مرا
ز اعتماد بعث کردن ای خدا
هوش مصنوعی: این مردن برای من مانند خواب است، زیرا به برانگیختن دوبارهام اعتماد دارم، ای خدا.
هفت دریا هر دم ار گردد سراب
گوش گیری آوریش ای آب آب
هوش مصنوعی: اگر هفت دریا به هر دلیلی تبدیل به سراب شود، ای آب، تو همچنان میتوانی ما را بینصیب نگذاری و به ما آرامش و حیات ببخشی.
عقل لرزان از اجل وان عشق شوخ
سنگ کی ترسد ز باران چون کلوخ
هوش مصنوعی: عقل انسان از ترس مرگ و پایان عمر دست و پایش میلرزد، اما عشق که ماهیتی شاد و بیپروا دارد، از باران و دشواریها نمیترسد، مانند سنگی سخت نمیشود.
از صحاف مثنوی این پنجمست
بر بروج چرخ جان چون انجمست
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که مثنوی، همچون یک کتاب ارزشمند و آسمانی، در میان آسمان جان به درخشش درآمده و بر افراشتهای همچون ستارههاست.
ره نیابد از ستاره هر حواس
جز که کشتیبان استارهشناس
هوش مصنوعی: هرکس که بخواهد در این دنیا راهی پیدا کند و به مقصد برسد، بدون دانش و آگاهی نمیتواند موفق شود. فقط کسی که راه و چاه را خوب میشناسد و اطلاعات لازم را دارد، میتواند به مقصد برسد.
جز نظاره نیست قسم دیگران
از سعودش غافلند و از قران
هوش مصنوعی: تنها تماشای او باقی مانده است و دیگران از اوج و بلندی او بیخبرند و از ارتباطش با قرآن غافلاند.
آشنایی گیر شبها تا به روز
با چنین استارهای دیوسوز
هوش مصنوعی: در شبها آشنا شو تا صبح با این ستارههای که دیوانگی را از بین میبرند.
هر یکی در دفع دیو بدگمان
هست نفطانداز قلعهٔ آسمان
هوش مصنوعی: هر کسی در برابر نیروهای منفی و خطرناک، مثل دیوهای بدگمان، در تلاش است و مانند نفطاندازانی هستند که میخواهند دژ آسمان را تقویت کنند.
اختر ار با دیو همچون عقربست
مشتری را او ولی الاقربست
هوش مصنوعی: اگر ستارهای مانند عقرب با دیو همنشین باشد، مشتری به عنوان بهترین و نزدیکترین یار محسوب میشود.
قوس اگر از تیر دوزد دیو را
دلو پر آبست زرع و میو را
هوش مصنوعی: اگر قوس و کمانی بتواند تیر دیو را بزند، پس این دلو پر از آب است که برای کشاورزی و میوهدهی استفاده میشود.
حوت اگرچه کشتی غی بشکند
دوست را چون ثور کشتی میکند
هوش مصنوعی: هرچند که ماهی (حوت) میتواند کشتی را بشکند، اما دوست، مانند گاو (ثور) حرکت میکند و کشتی را استوار نگه میدارد.
شمس اگر شب را بدرد چون اسد
لعل را زو خلعت اطلس رسد
هوش مصنوعی: اگر شمس در دل شب همچون شیری قوی عمل کند، گرانبهای لعل به مانند جامهای از ابریشم به او خواهد رسید.
هر وجودی کز عدم بنمود سر
بر یکی زهرست و بر دیگر شکر
هوش مصنوعی: هر موجودی که از عدم به وجود آمده است، یک جنبه تلخ و یک جنبه شیرین دارد.
دوست شو وز خوی ناخوش شو بری
تا ز خمرهٔ زهر هم شکر خوری
هوش مصنوعی: دوست باش و از خلق و خوی ناپسند خود دور شو تا حتی از زهر هم شیرینی را بچشی.
زان نشد فاروق را زهری گزند
که بد آن تریاق فاروقیش قند
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه فاروق در برابر مشکلات مقاوم است، هیچ آسیبی نمیتواند به او برسد؛ چرا که دارویی که او دارد، همچون قند شیرین و تسکیندهنده است.