اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفت او ای ناصحان من بی ندم
از جهان زندگی سیر آمدم
هوش مصنوعی: او میگوید ای مشاوران، من بیاحساس از زندگی این دنیا به ستوه آمدهام.
منبلیام زخم جو و زخمخواه
عافیت کم جوی از منبل براه
هوش مصنوعی: من خسته و آسیبدیدهام از تنشها و دشواریها، و به دنبال آرامش و راحتی هستم. از من انتظاری جز آرامش نداشته باش.
منبلی نی کو بود خود برگجو
منبلیام لاابالی مرگجو
هوش مصنوعی: من مانند نی نیستم که به دنبال برگهایش بروم؛ من بیخیال و بدون دغدغه، دنبال مرگ هستم.
منبلی نی کو به کف پول آورد
منبلی چستی کزین پل بگذرد
هوش مصنوعی: کسی که سستعزم و بیتحرک باشد، هرگز نمیتواند به مال و ثروت دست یابد. اما کسی که فعال و با اراده است، میتواند از موانع عبور کند و موفق شود.
آن نه کو بر هر دکانی بر زند
بل جهد از کون و کانی بر زند
هوش مصنوعی: او کسی نیست که فقط برای هر کسب و کاری تلاش کند، بلکه کوشش او از نقاط بالاتر و عمیقتر سرچشمه میگیرد.
مرگ شیرین گشت و نقلم زین سرا
چون قفس هشتن پریدن مرغ را
هوش مصنوعی: مرگ به چیزی شیرین تبدیل شد و وقتی من از این خانه خارج شدم، مانند پرندهای بودم که از قفسی آزاد شده است.
آن قفس که هست عین باغ در
مرغ میبیند گلستان و شجر
هوش مصنوعی: مرغی که درون قفس است، با چشمانش باغ و گل و درختان را میبیند و احساس میکند که قفسش همانند باغ است.
جوق مرغان از برون گرد قفس
خوش همیخوانند ز آزادی قصص
هوش مصنوعی: پرندگان بیرون قفس با شادی و آزادی آواز میخوانند و داستانهایی از آزادی را روایت میکنند.
مرغ را اندر قفس زان سبزهزار
نه خورش ماندست و نه صبر و قرار
هوش مصنوعی: پرندهای که در قفس است، نه میتواند از خورشید لذت ببرد و نه آرامش و راحتی دارد.
سر ز هر سوراخ بیرون میکند
تا بود کین بند از پا برکند
هوش مصنوعی: هرجا که راهی برای فرار پیدا کند، سعی میکند تا این بند را که بر پا دارد، قطع کند.
چون دل و جانش چنین بیرون بود
آن قفس را در گشایی چون بود
هوش مصنوعی: وقتی دل و روح انسان به شدت در قفس احساسات و محدودیتها اسیر شده باشد، چطور میتوان انتظار داشت که آن قفس باز شود و آزادی به وجود آید؟
نه چنان مرغ قفس در اندهان
گرد بر گردش به حلقه گربگان
هوش مصنوعی: مثل این نیست که مرغی در قفس باشد و تنها در فکر خودش بچرخد و در حلقهای از نگرانیها گرفتار شود.
کی بود او را درین خوف و حزن
آرزوی از قفس بیرون شدن
هوش مصنوعی: کیست که در این احساس ترس و غم، آرزوی فرار از قفس را نداشته باشد؟
او همیخواهد کزین ناخوش حصص
صد قفس باشد بگرد این قفس
هوش مصنوعی: او آرزو دارد که از این وضعیت ناخوشایند رهایی یابد و به دور از این قفسها زندگی کند.
حاشیه ها
1400/12/10 20:03
محمد مهدی رضائی
منبل . [ مُم ْ ب ِ / ب َ ] (ص ) به معنی منکر است که انکارکننده و از راه و روش دور باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء). منکر و از راه و روش دور. (انجمن آرا).
1403/03/26 08:05
mehdi Hoseyini
این حکایت ونمثیل بارها در مثنوی تکرار شده گویی مولانا با تکرار این تمثیل مدام یاداور میشود که این جهان فقس شکل است و زندان و راه درست حفره کردن این زندان است منبل یعنی گدا کاهل که خود مولانا مجددا آن را معنا میکند چنانکه در معنی ابله هم معنایی جدید ارائه می دهد :ابلهی نه کو به مسخرگی دو توست ، ابلهی کو واله وحیران اوست گدا و کاهل هم در این داستان گدایی است که از هر ثروتمندی غنی تر است او دنبال مواهب مادی نیست بلکه جستجو گر و گدای راهی است برای رهایی از تمامی مظاهر مادی و مثنوی به تمامی حکایت این راه گشودن است از اولین بیت نی نامه تا اخرین بیت که با کلمه ی روزنه ناتمام میماند و چه عجب که مثنوی ناتمام است گویی مولانا با این کار آخرین نکته را یاداور میشود که حکایت تعالی و رشد اتسان داستانی بی پایان است چنانکه غلطیدین در دره ی تباهی اش را نیز انتهایی نیست چرا که انسان ذاتا بی انتهاست . این سخن پایان ندارد ای پسر....