بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم به خوانش فرید حامد
بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم به خوانش عندلیب
حاشیه ها
بخشی از این شعر در فیلم بادبادک باز خوانده می شود .
پیچ پیچ به معنی دارای پیچ و تاب و خم و شکن بسیار است ولی جهان پیچ پیچ کنایه از دنیای پر ازمشقت و سختیست و البته پر رمز و راز
بار دیگر ما به قصه آمدیم
ما از آن قصه برون خود کی شدیم
بازهم به قصه بر میگردیم قصه ای که اگر خوب دقت کنی اصلا ازان خارج نشده بودیم
گر به جهل آییم آن زندان اوست
ور به علم آییم آن ایوان اوست
اگر در جهل بمانیم و سعی در فهمیدن هدف افرینش و حقایق آن را نکنیم در زندان اوییم (خداوند ).....
و اگر در پی فهم و درک حقیقت و علم باشیم در ایوان بهشتی خداییم و این خاصیت را خدا در ما نهاده (ازوست )
ور به خواب آییم مستان وییم
ور به بیداری به دستان وییم
همه چیز ازوست و مالک و خالق اوست .. اگر در عالم خواب پا بزاریم بیخود و مستیم که ازوییم و اگر به بیداری دست پیدا کنیم و اگر بر علم خدایی که در نهاد ما گذاشته شده عالم شویم اینهم ازوست و اوست و اوست ..... که مارا ساخته و موجود از عدم کرده است
ور بگرییم ابر پر زرق وییم
ور بخندیم آن زمان برق وییم
اگر گریه کنیم ابر پر از شکوه اوییم و اگر بخندیم در آن موقع نور تابان اوییم ... اشاره به ایه 43 سوره نجم :{و اوست که میگریاند و اوست که میخنداند}
ور بخشم و جنگ عکس قهر اوست
ور بصلح و عذر عکس مهر اوست
وقت خشونت و جنگ ما انعکاس دهنده قهر اوییم زیرا ما سایه اوییم و ازو در ما دمیده شده است و در وقت صلح جویی و بهانه تراشی برای نجنگیدن و خوب بودن ما انعکاس مهربانی اوییم ...
ما کییم اندر جهان پیچ پیچ
چون الف او خود چه دارد هیچهیچ
ما در این عوالم پیچیده در هم چه کسانی هستیم؟؟؟ مثل حرف
...ا.... که ندارد هیچ ماهم هستیم هیچ ... هیچ ...
ما کییم اندر جهان پیچ پیچ
چون الف او خود چه دارد هیچهیچ
از هیچ آمدیم و دوباره به هیچ بازمیگردیم.
برهنه و تنها به این دنیا آمدیم و برهنه و تنها از این دنیا خواهیم رفت.
هرآنچه که متعلق به این دنیا باشد را بجا می گذاریم و می رویم.
چون الف (ا) = همچون یک خط صاف.
چون الف (ا) = برهنه و تنها.
هیچ = عالم غیب.
این شعر, نشانه جبر مطلق است. کاشف توحید بدون مرز آقای بروجردی, همین ایده را تبلیغ می نمایند.
این شعر در فیلم بادبادک باز خوانده می شود. این جا را ببینید: پیوند به وبگاه بیرونی
شرح و تفسیر بیت 1509
بار دیگر ما به قصه آمدیم / ما از آن قصه برون ، خود کی شدیم
ما یک بار دیگر ظاهرا به نقل حکایت مورد نظر بازگشتیم . ولی باطنا ما کی از این حکایت دور شدیم ؟ یعنی ما هرگز از این حکایت دور نشدیم . زیرا مولانا هرگز از حدیث حضرت دوست بیرون نرفته است و سر دلبر خود را در حدیث دیگران می گوید .
– مولانا در این بخش جلیل به اختصار ، مفهوم معیت را با استناد به آیه 4 سوره حدید بیان می دارد . توضیح معیت در شرح بیت 1464 همین دفتر گذشت .
شرح و تفسیر بیت 1510
گر به جهل آییم ، آن زندان اوست / ور به علم آییم ، آن ایوان اوست
اگر به نادانی گرفتار شویم . این مرحله زندان حق تعالی است و اگر به مرتبه علم و دانایی هم ارتقاء یابیم . آن علم و دانایی هم ایوان مقصود حقیقت است . [ جهل بشر ، زندانی است که حق تعالی برای او تقدیر فرموده و علم بشر نیز ایوان و گلستانی است که خداوند بدو عطا فرموده است . (مولوی نامه ، ج 1 ، ص 100) ]
شرح و تفسیر بیت 1511
ور به خواب آییم ، مستان وییم / ور به بیداری ، به دستان وییم
اگر به خواب فرو رویم . مست خداوند هستیم و اگر به بیداری باز آییم دوباره اسیر قدرت او هستیم . [ دستان به معنی سرود و نغمه می باشد و همچنین جمع دست نیز تواند بود و دست کنایه از قدرت است و در اینجا چون بیان مقام معیت است . این معنی مناسب تر است . ]
شرح و تفسیر بیت 1512
ور بگرییم ، ابر پر زرق وییم / ور بخندیم ، آن زمان برق وییم
اگر گریه کنیم . ابر پر جلوه و شکوهمند او هستیم و اگر بخندیم برق و تابش او خواهیم بود . [ اشارت است به آیه 43 سوره نجم ” و اوست که می خنداند و اوست که می گریاند ” . ” پر زرق را اگر پر رزق بخوانیم یعنی ابری که منشا رزق و روزی فراوان مخلوقات شود ” . (پر زرق = بصورت پر زرق و برق به معنی شکوه و شوکت درخشندگی) ]
شرح و تفسیر بیت 1513
ور به خشم و جنگ ، عکس قهر اوست / ور به صلح و عذر ، عکس مهر اوست
اگر خشمگین شویم و به ستیز درآییم . انعکاسی از صفت قهر اوست و اگر به صلح و مدارا درآییم . آن نیز انعکاسی از صفت لطف اوست .
شرح و تفسیر بیت 1514
ما کی ایم اندر جهان پیچ پیچ ؟ / چون الف ، او خود چه دارد ؟ هیچ هیچ
ما در این جهان تو در تو و خم اندر خم چه کسی هستیم ؟ ما همچون الف هستیم . او از ذات خود چه دارد ؟ مسلما هیچ از خود ندارد . نه نقطه دارد ، نه حرکت دارد و نه هیچ علامتی . پس ما هر ظهوری که پیدا می کنیم متوقف بر ظهور حضرت وجود است . [ با توجه به تفسیر معیت در کلام مولانا ، اختیار بشر از دو طرف در چنگال جبر است . اما این دو جبر که یکی سابق بر فعل و دیگری مقارن نتیجه فعل است منافاتی با اثبات اختیار بشر ندارد . ( مولوی نامه ، ج 1 ، ص 100) ]
💚معنی و مفهوم شعر بالا🌱
🔸بازهم به قصه بر میگردیم قصه ای که اگر خوب دقت کنی اصلا از آن خارج نشده بودیم.
🔹اگر در جهل بمانیم و دنبال فهمیدن هدف آفرینش و حقایق آن را نباشیم، در زندان و جبر خداوند هستیم.
و اگر در پی فهم و درک حقیقت و علم باشیم، در بهشت و گلستان خداییم و این خاصیت را خدا در ما نهاده است.
🔸همه چیز از اوست...
در عالم خواب، بیخود و مست خداوندیم.
و اگر به بیداری دست پیدا کنیم و بر علمی که در ما نهاده، عالم و قدرتمند شویم، اینهم از اوست.
که مارا ساخته و از عدم، موجود کرده است.
🔹اگر گریه کنیم، مثل ابر پرشکوهی هستیم که منشاء رزق و روزی مخلوقات هست.
و اگر بخندیم، مثل نور و تابشی هستیم که شکوه و شوکت درخشندگی خداوندیم.
🔸اگر خشمگین شویم و به ستیز درآییم، انعکاسی از صفت قهر اوست.
و اگر به صلح و مدارا درآییم، نیز انعکاسی از صفت لطف و مهربانی اوست.
زیرا ما سایه او هستیم و و روح اوست که در ما دمیده شده است.
🔹ما در این عالم پیچیده و پر رمز و راز، چه کسی هستیم؟
مثل حرف « ا » که از خود هیچ ندارد، نه نقطه، نه حرکت، نه هیچ علامتی...
ما نیز، هر مظهری در این عالم پیدا کنیم، نشان از وجود و ذات اوست.
بنده از معانی بقیه دوستان استفاده کردم و یک معنی منسجم و سازماندهی شده نوشتم
مثنوی معنوی :: در سکوت.... بشنوید
بار دیگر ما به قصه آمدیم
ما از آن قصه برون خود کی شدیم
به نظر میاد از تناسخ صحبت میکنه
درود بر همزبانان گرامی
اگر در این شعر، منظور از «ما» انسانی کمالیافته باشد، دیگر نمیتوان این ابیات را نشانگر جبر دانست، بلکه نشانگر مرحله فناء فی الله میباشد، نشانگر رسیدن به مرحلهی هیچ بودن....
ولی اگر منظور از «ما» را همین انسان معمولی با خواستههای زمینی بدانیم، قطعا معنای جبر و بیاختیاری میدهد....
که از نظر این کمترین، معنای اول درست است