بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم به خوانش یاسر میرزایی
بخش ۲۵ - مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم به خوانش عندلیب
حاشیه ها
مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
وزن مصرع دوم اشتباه بنظر می رسد.
با سلام و سپاس بیکران از شما عزیزان به خاطر سایت گرانبارتان و عرض سلام خدمت آقای کهن دل عزیز .بله وزن مصرع دوم اشتباه است و میتوان با حذف " و" آنرا اصلاح کرد : وعظ را بگذاشت ، در خلوت نشست .
مکر دیگر آن وزیر از خود ببست
وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
در مریدان در فکند از شوق سوز
بود در خلوت چهل پنجاه روز
خلق دیوانه شدند از شوق او
از فراق حال و قال و ذوق او
خلوت نشینی، حال، مقام،ذوق از مراتب عرفانی هست که مشایخ و بزرگان اینکار را برای نزدیک شدن به حضرت حق انجام می دادند. توضیح هر کدام از مقامات در این مقال نمی گنجد.
شرح و تفسیر بیت 549
مکر دیگر آن وزیر از خود ببست / وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست
آن وزیر پر تزویر مکر و نیرنگی دیگر بکار بست . بدین معنی که وعظ و اندرز به پیروان خود را ترک کرد و خلوت نشینی اختیار نمود .
– خلوت نشینی از برنامه های لازم سلوک است خلوت نشینی در نزد صوفیه عبارت است از عزلت و دوری از مردم به قصد عبادت و ریاضت تا بدین سبب حالت انقطاع و جمعیت خاطر و تمرکز فکر حاصل آید . یکی از عارفان گوید : ” خلوت صفت اهل صَفوَت بُوَد و عُزلَت از نشانه های وصلت بُوَد ” . سنت خلوت نشینی از سنن پسندیده انبیا و اولیاست چنانکه حضرت موسی (ع) چهل شبانه روز به میقات رفت و از خلق و خلایق دوری گزید و حضرت عیسی (ع) نیز ادب خلوت نشینی را رعایت می کرد و حضرت محمد (ص) نیز عادت داشت سالی یک ماه در غار حرا خلوت گزیند و به ذکر و حمد و تعبد پردازد و در آستانه بعثت نیز میل فراوانی به خلوت داشت . حضرت محمد (ص) می فرمایند ” هر کس چهل بامداد ، برای خدا خالص و بی شائبه باشد . چشمه ساران حکمت و فرزانگی از قلبش بجوشد و بر زبانش جاری گردد “. حکمت خلوت نشینی در چهل صباح آن است که در هر صباح حجابی از سالک برداشته شود و نشان صحت خلوت نشینی آن است که پس از اتمام این دوره جویبار حکمت از دل او برجوشد و بر زبانش جاری گردد . اما عمده آداب خلوت نشینی بدین قرار است : کم خوردن ، کم خفتن ، کم گفتن یا صمتِ کامل ، اجتناب از معاشرت ، مداومت بر ذکر ، نفی خواطر و دوام مراقبه . ( مصباح الهدایة ، ص 160 تا 163 ) . معمولا خلوت نشینی به مدت چهل شبانه روز است و در این مدت به ذکر و فکر و عبادت مشغول می شوند و ترک حیوانی می کنند . ( مقالات شمس ، ص 184 ) .
شرح و تفسیر بیت 550
در مریدان درفکند از شوق ، سوز / بود در خلوت ، چهل پنجاه روز
آن وزیر مکار در میان مریدان خود شور و شوقی افکند بدین ترتیب که چهل یا پنجاه روز از مریدان خود فاصله گرفت و در گوشه ای تنها نشست و همین به خلوت رفتن ، آتش اشتیاق مریدان را تیزتر کرد .
شرح و تفسیر بیت 551
خلق ، دیوانه شدند از شوق او / از فراق حال و قال و ذوق او
مریدان از فرط اشتیاق دیدار وزیر و از فراق حال و قال و ذوق وزیر دیوانه و بی تاب شدند .
– حال کیفیتی روحانی است که با عنایت الهی و بدون جهد و طلب بر دل پاک سالک درآید و با ظهور اوصاف نفسانی سریعا زوال یابد . ویژگی حال این است که دوام نیابد و مانند برقی بجهد و برود و چون دوام یابد و ملکه سالک گردد به مقام تبدیل می شود به جهتِ آنکه سالک در آن حال ، مقیم و ساکن شود . حال موهبتی است که از عالم علوی گاه به گاه بر دل سالک درآید و در آمد و شد باشد تا آنکه او را به کمند جذبه الهی درکشد و از جهان فرودین به جهان برین برد .
_ مقام حالی است از احوال سلوک که در تصرف سالک درآید و زوال نیابد . بنابراین ، « سالک در تصرّفِ حال است و مقام در تصرّفِ سالک » ( شرح گلشن راز ، ص 26 )
_ ذوق در اصطلاحِ اهلِ معرفت نوری عرفانی است که خداوند آن را با تجلّیِ خود بر دل دوستداران خود بتاباند و آنان به کمک آن نور حق و باطل را از هم تمییز دهند بی آنکه آن را از کتابی اخذ کرده باشند . خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین ، ص 192 می گوید . « ذوق ، از وجد پایدارتر و از برق ، آشکارتر است » .
شرح و تفسیر بیت 552
لابه و زاری همی کردند و او / از ریاضت گشته در خلوت دو تو
مریدان گریه و زاری سر می دادند و آن وزیر از شدت ریاضت مکارانه خود کمرش خمیده شده بود .
شرح و تفسیر بیت 553
گفته ایشان نیست ما را بی تو نور / بی عصا کش ، چون بود احوال کور ؟
مریدان به وزیر می گفتند بدون تو ما از نور معرفت محرومیم مثلا نابینائی که عصاکش و راهنما نداشته باشد چه حالی پیدا می کند .
شرح و تفسیر بیت 554
از سر اکرام و از بهر خدا / بیش از این ما را مدار از خود جدا
بزرگواری کن و محض رضای خدا بیش از این ما را از خود جدا مکن .
شرح و تفسیر بیت 555
ما چو طفلانیم ، ما را دایه تو / بر سر ما گستران آن سایه تو
ما همچو کودکانیم و تو برای ما همچون دایه ای ، پس سایه لطف خود را بر سر ما بگستران .
شرح و تفسیر بیت 556
گفت : جانم از محبان دور نیست / لیک بیرون آمدن ، دستور نیست
وزیر مکار گفت : جان من از دوستداران و مریدانم جدا نیست ، گرچه جسما از آنان دورم اما روحا با آنان همراهم ولی اجازه ندارم که از خلوت خویش بیرون آیم .
شرح و تفسیر بیت 557
آن امیران در شفاعت آمدند / و آن مریدان در شناعت آمدند
پیشوایان دوازده گانه مسیحی برای شفاعت نزد وزیر آمدند و آن مریدان نیز به نکوهش و بدگوئی خود پرداختند .
– نیکلیون می گوید : رفتار مریدان با وزیر رفتار عاشقانی است که از نامهربانی معشوق خود شکایت می کنند . معشوقی که بی سبب و ناگهان لطف خود را دریغ داشته است .
شرح و تفسیر بیت 558
کین چه بدبختی است ما را ای کریم ؟ / از دل و دین مانده ما بی تو یتیم
مریدان به وزیر گفتند : ای بزرگوار این چه بدبختی و شقاوتی است که ما را فرا گرفته ؟ ما بدون تو از اینکه دل و دین را از دست داده ایم بی سرپرست مانده ایم .
شرح و تفسیر بیت 559
تو بهانه می کنی و ما ز درد / می زنیم از سوز دل ، دم های سرد
تو برای آنکه از خلوتگاه خود بیرون نیایی دائما بهانه می آوری و ما از سوز دل و از درد و اندوه آه های سرد می کشیم .
شرح و تفسیر بیت 560
ما به گفتار خوشت ، خو کرده ایم / ما ز شیر حکت تو خورده ایم
ما به سخنان لطیف و دلنشین تو عادت کرده ایم و از حکمت و معرفت تو شیر نوشید ه ایم ، از این رو نمی توانیم از تو جدا بمانیم .
شرح و تفسیر بیت 561
الله الله ، این جفا با ما مکن / خیر کن ، امروز را فردا مکن
تو را به خدا چنین ستمی بر ما روا مدار و همین اکنون کار خیر به جا آر و کار امروز را به فردا میفکن .
شرح و تفسیر بیت 562
می دهد دل ، مر تو را کین بی دلان / بی تو گردند آخر از بی حاصلان ؟
آیا دلت رضا می دهد که این مریدان عاشق در فراق تو بیهوده و بی حاصل بمانند و تعلیم و تربیتی نگیرند و به مقام کمال روحی نرسند ؟
شرح و تفسیر بیت 563
جمله در خشکی چو ماهی می طپند / آب را بگشا ، ز جو بردار ، بند
مریدان بی قرارت همگی مانند ماهی در خشکی مضطرب و پر تاب هستند گویا که بی تو از ادامه زندگی قطع امید کرده اند پس اینک بند جدائی و فراق را بگسل و آب دیدارت را به روی ما باز کن .
شرح و تفسیر بیت 564
ای که چون تو در زمانه نیست کس / الله الله ، خلق را فریادرس
ای کسی که مانند تو در این روزگار پیدا نمی شود ترا به خدا به فریاد این مردم عاشق برس .
اهوره مزدا، دایه زرتشت نیست . الله ، در اسلام ، دایهِ محمد و انسانها نیست . یهوه و پدر آسمانی، دایه موسی و عیسی و مردمان نیستند. همین تصویر خدای دایه، که بسیارمعنای ژرف در سراسر پیوندهای انسان با انسانهای دیگر و در پیوندهای انسان با گیتی و زمان داشته است، و به این پیوندها و بستگیها ، پیکر میداده است ، تشبیهی و تمثیلی و کنایه ای و استعاره ای درک نمیشده است . این تصویر خدا در فرهنگ ایران، همیشه برغم الاهان تازه وارد ( مانند اهوره مزدا) آرزوی قلبی ملت باقی میماند. چنآنچه مولوی میگوید .
ما چو طفلانیم و ما را دایه تو بر سر ما گستران آن سایه تو
درود بر فرهاد و حاشیه پربارَش
سلام
جناب کهن عزیز و جناب کاسی گرامی وزن مصرع دوم کاملا صحیح هستش.اشکال حضرتعالی در خواندن مصرع اول این بیت است که احتمالا مکر را مجذوم و ساکن کردهاید