شمارهٔ ۵۹۹
دل خود رای مرا برده گل خودروئی
ترک خنجر کش مردم کش آتش خوئی
طفل نو سلسلهای شوخ تنگ حوصلهای
شاه دیوانه وشی ماه مشوش موئی
سر و کارم به غزالیست کز اغیار مدام
میکند روکش مردم به یک آدم روئی
دیده پرنور شود نرگس نابینا را
گر به گلشن رسد از پیرهن او بوئی
گوش بد بر سخنم می نهی امروز ای گل
خورده بر گوش تو گویا سخن بدگوئی
چند سویت نگرم عشوهٔ چشمی بنما
عشوهٔ چشم نباشد گره ابروئی
عشوهٔ غالب شده بر محتشم آری چکند
ناتوانی چنین خصم قوی بازوئی
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل خود رای مرا برده گل خودروئی
ترک خنجر کش مردم کش آتش خوئی
هوش مصنوعی: دل خود را با زیبایی و جذابیت خاصی تسخیر کرده، مانند گلی که به دلخواه خود میروید. مانند ترکهایی که با خنجری زیرک و کشنده به جان مردم میافتند، در دل من نیز آتش خشم و شوریدهحالی وجود دارد.
طفل نو سلسلهای شوخ تنگ حوصلهای
شاه دیوانه وشی ماه مشوش موئی
هوش مصنوعی: کودکی تازه به دنیا آمده با ویژگیهای خاص و شگفتانگیز، در دنیایی پر از هیجان و جنون زندگی میکند. او در دنیایی با شخصیتهای عجیب و غریب و موهایی نامنظم به سر میبرد.
سر و کارم به غزالیست کز اغیار مدام
میکند روکش مردم به یک آدم روئی
هوش مصنوعی: من با یک غزال سر و کار دارم که همواره در حال فریب مردم است و در هرچهرهای که بخواهد خود را نشان میدهد.
دیده پرنور شود نرگس نابینا را
گر به گلشن رسد از پیرهن او بوئی
هوش مصنوعی: چشم نرگس نابینا وقتی به باغ گل برسد و بویی از گلها به او برسد، روشن و پرنور میشود.
گوش بد بر سخنم می نهی امروز ای گل
خورده بر گوش تو گویا سخن بدگوئی
هوش مصنوعی: ای گل، امروز به حرفهای بد و ناپسند من گوش نده، که ناگفتهام این سخنان در گوش تو تأثیر بد دارد.
چند سویت نگرم عشوهٔ چشمی بنما
عشوهٔ چشم نباشد گره ابروئی
هوش مصنوعی: هر بار که به تو مینگرم، چشمانت را به من نشان بده. اما بدان که زیبایی چشمانت به تنهایی نمیتواند از زیبایی ابروهایت کم کند.
عشوهٔ غالب شده بر محتشم آری چکند
ناتوانی چنین خصم قوی بازوئی
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیتی که بر محتشم چیره شده، دلنواز است؛ اما چگونه میتوان ناتوانی را در برابر چنین دشمنی با قدرت بازو تحمل کرد؟

محتشم کاشانی