شمارهٔ ۴۲۳
من که از ادعیه خوانان دگر ممتازم
از دعای تو به مدح تو نمیپردازم
علم مدح تو بیضا علم افراختنی است
لیک من از عقبت ادعیه میافرازم
روزگاریست که بر دیده و بختت به دعا
بستهام خواب و به بیداری خود مینازم
هست اقبال تو یاور که من ادعیه خوان
کار یک ساله به یک روزه دعا میسازم
خورد و خوابی که درو نیست گزیر آن سان را
من به آن هم ز دعای تو نمیپردازم
سرو را در جسدم تا رمقی هست ز جان
از برایت به فلک رخش دعا میتازم
بر سر لوح ثنا طرح دعا خوش طرحیست
خاصه طرحی که من از بهر تو میاندازم
محتشم تاب و توان باخته در دوستیت
من که بیتاب و توانم دل و جان میبازم
شمارهٔ ۴۲۲: خوش آن ساعت که خندان پیشت ای سیمین بدن میرمشمارهٔ ۴۲۴: به بزم او حریفان را ز مستی دست و پا بوسم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
من که از ادعیه خوانان دگر ممتازم
از دعای تو به مدح تو نمیپردازم
هوش مصنوعی: من که در دعا خواندن از دیگران برجستهتر هستم، از دعای تو فقط برای ستایش تو استفاده نمیکنم.
علم مدح تو بیضا علم افراختنی است
لیک من از عقبت ادعیه میافرازم
هوش مصنوعی: دانش من دربارهی تو تنها ستایش تو را به نمایش میگذارد، اما من از پی دعاهای خودم دست برنمیدارم.
روزگاریست که بر دیده و بختت به دعا
بستهام خواب و به بیداری خود مینازم
هوش مصنوعی: در این روزها، برای خوشبختی و آیندهات دعا کردهام و به حالتی که در بیداری دارم افتخار میکنم.
هست اقبال تو یاور که من ادعیه خوان
کار یک ساله به یک روزه دعا میسازم
هوش مصنوعی: شانس تو پشت و پناههام است؛ کافیه من یک سال دعا کنم، تا در یک روز به نتیجه برسم.
خورد و خوابی که درو نیست گزیر آن سان را
من به آن هم ز دعای تو نمیپردازم
هوش مصنوعی: اگر در دنیایی زندگی کنم که خواب و خوراکی وجود نداشته باشد، باز هم نمیتوانم از دعای تو غافل شوم.
سرو را در جسدم تا رمقی هست ز جان
از برایت به فلک رخش دعا میتازم
هوش مصنوعی: تا زمانی که در من رمق و جان وجود دارد، مثل سرو محکم و ایستاده، برای تو در آسمان دعا میکنم و از ته دل آرزو میکنم.
بر سر لوح ثنا طرح دعا خوش طرحیست
خاصه طرحی که من از بهر تو میاندازم
هوش مصنوعی: نقش دعا بر لوح ستایش زیبا و خاص است، به ویژه دعایی که من برای تو مینویسم.
محتشم تاب و توان باخته در دوستیت
من که بیتاب و توانم دل و جان میبازم
هوش مصنوعی: محتشم در عشق تو دیگر توان و قدرتی ندارد، چون من که برای تو بیتاب و آمادهام، تمام دل و جانم را به تو میسپارم.

محتشم کاشانی