گنجور

شمارهٔ ۲۵۴

آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود
وه که با من وعده می‌فرمود و با دل می‌رود
اشگم از بی دست و پائی در پی این دل شکار
بر زمین غلطان چو مرغ نیم بسمل می‌رود
حال مستعجل وصالی چون بود کاندر وداع
تا گشاید چشم تر بیند که محمل می‌رود
با وجود آن که ضبط گریه خود می‌کنم
ناقه‌اش از اشک من تا سینه در گل می‌رود
نوگلی کازارش از جنبیدن باد صباست
آه کز آه من آزرده غافل می‌رود
محتشم بهر نگاه آخرین در زیر تیغ
می‌کند عجزی که خون از چشم قاتل می‌رود

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن که اشگم از پیش منزل به منزل می‌رود
وه که با من وعده می‌فرمود و با دل می‌رود
هوش مصنوعی: آن کسی که اشک‌هایم از دل به بیرون می‌آید، از جایی به جایی می‌رود. چه غم‌انگیز است که او به من وعده می‌داد و حالا با دلِ ناراحتش می‌رود.
اشگم از بی دست و پائی در پی این دل شکار
بر زمین غلطان چو مرغ نیم بسمل می‌رود
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر نداشتن قدرت و توانایی در جستجوی دل، بر روی زمین در حال سقوط و غلتیدن همانند پرنده‌ای است که هنوز زخمی نشده است.
حال مستعجل وصالی چون بود کاندر وداع
تا گشاید چشم تر بیند که محمل می‌رود
هوش مصنوعی: حالتی که هنگام وصال شوق و اشتیاق وجود دارد، چگونه است وقتی در لحظه وداع، اشک‌هایمان را می‌بینیم که محمل (بار و بندیل) در حال دور شدن است.
با وجود آن که ضبط گریه خود می‌کنم
ناقه‌اش از اشک من تا سینه در گل می‌رود
هوش مصنوعی: اگرچه سعی می‌کنم گریه‌ام را کنترل کنم، اما اشک‌هایم چنان زیاد است که تا سینه‌ی ناقه‌ام در گل فرو می‌رود.
نوگلی کازارش از جنبیدن باد صباست
آه کز آه من آزرده غافل می‌رود
هوش مصنوعی: نوگلی که به خاطر وزش نسیم بهاری رشد کرده، در حالیکه من از غم و آه خود رنج می‌برم، بی‌خبر از حال من به آرامی می‌گذرد.
محتشم بهر نگاه آخرین در زیر تیغ
می‌کند عجزی که خون از چشم قاتل می‌رود
هوش مصنوعی: محتشم به خاطر آخرین نگاهش، به زیر تیغ می‌افتد و عجز و ناتوانی را احساس می‌کند، به گونه‌ای که خون از چشمان قاتل سرازیر می‌شود.

حاشیه ها

1391/09/22 17:11
فاطمه

وزن:فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن رمل مثمن محذوف