گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

دست به دست همچو گل آن بت مست می‌رود
گر ز پیش نمی‌روم کار ز دست می‌رود
من به رهش چو بی‌دلان رفته ز دست و آن پری
دست به دوش دیگران سر خوش و مست می‌رود
دل به اراده می‌دهد جان به کمند زلف او
ماهی خون گرفته خود جانب شست می‌رود
من به خیال قامتت می‌روم از جهان برون
شیخ به فکر طوبی از همت پست می‌رود
بار چو بستم از درت مانع رفتنم مشو
زان که مسافر از وطن بار چو بست می‌رود
خانه‌پرست از ریا رفت و به کعبه کرد جا
کعبهٔ ماست هر کجا باده‌پرست می‌رود
گیسوی حور اگر بود دام فسون ز قید آن
مرغ که جست می‌پرد صید که رست میرود
کلک زبان محتشم در صفت تو ای صنم
هر سخنی که زد رقم دست به دست می‌رود

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دست به دست همچو گل آن بت مست می‌رود
گر ز پیش نمی‌روم کار ز دست می‌رود
هوش مصنوعی: دست به دست هم می‌چرخد و چون گلی در حال زیبایی است. اگر من از جلو نروم، کارها از دستم خارج می‌شود و دچار مشکل می‌شوم.
من به رهش چو بی‌دلان رفته ز دست و آن پری
دست به دوش دیگران سر خوش و مست می‌رود
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق او مانند عاشقان بی‌خبر در راه او رفته‌ام و او که زیبایی همچون پری دارد، خوش و شاد در کنار دیگران قدم می‌زند.
دل به اراده می‌دهد جان به کمند زلف او
ماهی خون گرفته خود جانب شست می‌رود
هوش مصنوعی: دل به خواستهٔ او می‌سپارد و جان به دام زلف او می‌افتد، همچون ماهی که در خون خود غوطه‌ور است و جانش به سوی شست او می‌رود.
من به خیال قامتت می‌روم از جهان برون
شیخ به فکر طوبی از همت پست می‌رود
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی تو، دل از این دنیا می‌کنم، اما آن شیخ که فکرش به دنیا و مادیات است، با افکار ناچیزش به دور از توهمات بزرگ می‌رود.
بار چو بستم از درت مانع رفتنم مشو
زان که مسافر از وطن بار چو بست می‌رود
هوش مصنوعی: وقتی که آماده سفر شدم و بار خود را بستم، اگر مانع رفتن من از در تو شوی، بدان که مسافر پس از بستن بارش دیگر نمی‌تواند در وطن بماند و به راه می‌افتد.
خانه‌پرست از ریا رفت و به کعبه کرد جا
کعبهٔ ماست هر کجا باده‌پرست می‌رود
هوش مصنوعی: خانه‌پرست که به خاطر نفاق و ریا در جامعه شناخته شده بود، از آنجا دور شد و به کعبه پناه برد. این کعبه متعلق به ماست و هرجا که مردان باده‌پرست رفته‌اند، نشان از حقیقت و عشق وجود دارد.
گیسوی حور اگر بود دام فسون ز قید آن
مرغ که جست می‌پرد صید که رست میرود
هوش مصنوعی: اگر موهای زیبای حور بهشتی دام فریبی باشد، آن پرنده‌ای که بلند می‌پرد و از قید و بند رهایی می‌یابد، دیگر به دام نمی‌افتد.
کلک زبان محتشم در صفت تو ای صنم
هر سخنی که زد رقم دست به دست می‌رود
هوش مصنوعی: قلم شاعر در توصیف تو، ای معشوق، چنان زیباست که هر سخنی که به زبان می‌آورد، نقش و نگاری با خود دارد و به یاد و زبان‌ها منتقل می‌شود.