گنجور

شمارهٔ ۲۵۰

سیه چشمی که شادم داشت گاهی از نگاه خود
فغان کز چشم او آخر فتادم از گناه خود
نمی‌دانم چرا برداشت از من سایهٔ رحمت
سهی سروی که دارد عالمی را رد پناه خود
کشد شمشیر و گوید سر مکش از من معاذالله
گدائی تا چه حد سرکش شود با پادشاه خود
میندیش از جزا هرچند فاشم کشته‌ای ای مه
که من خود هم اگر باشم نخواهم شد گواه خود
شب عید است و مه در ابر و مه جویندگان در غم
تو خود بر طرف با می برشکن طرف کلاه خود
به جرمی کاش پیشش متهم گردم که هر ساعت
به دست و پایش افتم معذرت خواه از گناه خود
چو من از دولت قرب ارچه دوری محتشم میرو
به این امید گاهی بر در امید گاه خود

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سیه چشمی که شادم داشت گاهی از نگاه خود
فغان کز چشم او آخر فتادم از گناه خود
هوش مصنوعی: چشمان سیاه کسی که باعث شادی من بود، گاهی با نگاهش مرا به ناله و زاری انداخت. چون از نگاه او، در نهایت از گناه خود به دام افتادم.
نمی‌دانم چرا برداشت از من سایهٔ رحمت
سهی سروی که دارد عالمی را رد پناه خود
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم سایهٔ رحمت درختی بلند که همه را زیر پوشش خود گرفته، به من مربوط است.
کشد شمشیر و گوید سر مکش از من معاذالله
گدائی تا چه حد سرکش شود با پادشاه خود
هوش مصنوعی: کسی که شمشیر به دست می‌گیرد و می‌گوید که مرا نکش، به هیچ‌وجه نباید از من انتظار بندگی داشته باشد. این نشان‌دهنده‌ی سرکشی و طغیانی است که در برابر پادشاه خود بروز می‌دهد.
میندیش از جزا هرچند فاشم کشته‌ای ای مه
که من خود هم اگر باشم نخواهم شد گواه خود
هوش مصنوعی: به این موضوع فکر نکن که حتی اگر عذر و بهانه‌ای داشته باشی، این حقیقت که تو مرا کشته‌ای، پنهان نخواهد ماند. حتی من هم اگر در موقعیت تو بودم، نمی‌توانستم برای خود شاهدی بیارم.
شب عید است و مه در ابر و مه جویندگان در غم
تو خود بر طرف با می برشکن طرف کلاه خود
هوش مصنوعی: امشب شب عید است و ماه پنهان در ابر است، اما جویندگان دلشان به خاطر تو حزین است. پس تو نگران نباش و با نوشیدن می، کلاه از سر خود بردار و زنجیر غم را بشکن.
به جرمی کاش پیشش متهم گردم که هر ساعت
به دست و پایش افتم معذرت خواه از گناه خود
هوش مصنوعی: ای کاش به خاطر گناهی متهم شوم، تا هر لحظه در برابر او زانو بزنم و از اشتباهم عذرخواهی کنم.
چو من از دولت قرب ارچه دوری محتشم میرو
به این امید گاهی بر در امید گاه خود
هوش مصنوعی: هرچند من از نعمت نزدیکی دور هستم و وضعیت خوبی دارم، با این حال امید دارم که در برخی از مواقع به درگاه امید خود سر بزنم.