گنجور

شمارهٔ ۲۴۹

بر هر دلی که بند نهاد از نگاه خود
بردش به بند خانهٔ زلف سیاه خود
از راه نارسیده شهنشاه عشق او
عالم به باد داده ز گرد سپاه خود
گردید عام نشاء عشق آن چنانکه یافت
آثار آن چرنده در آب و گیاه خود
زان همنشین ستاره که می‌تابد از زمین
شرمنده است چرخ ز خورشید و ماه خود
زان شد بلند آتش رسوائیم که دوش
نوعی ندیدمش که کنم ضبط آه خود
یک شهر شد به باد دو روزی خدای را
خالی کن از نظار گیان جلوه‌گاه خود
خوش آن که خود بکشتم آئینی و بعد قتل
نسبت کنی به مدعی من گناه خود
ذوق مرا پیاپی اگر از جفای خویش
هم خود شوی ز جانب من عذرخواه خود
خواهی که دامنت رهد از چنگ محتشم
بردار زود خار وجودش ز راه خود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر هر دلی که بند نهاد از نگاه خود
بردش به بند خانهٔ زلف سیاه خود
هوش مصنوعی: هر کسی که از نگاه او تحت تأثیر قرار گیرد، به طرز عجیبی در چنگال زیبایی و جذابیت زلف‌های مشکی او گرفتار می‌شود.
از راه نارسیده شهنشاه عشق او
عالم به باد داده ز گرد سپاه خود
هوش مصنوعی: به محض اینکه عشق او به دنیا وارد شد، همه چیز تحت تأثیر آن قرار گرفت و مانند گرد و غباری در میان سپاه فراموش شد.
گردید عام نشاء عشق آن چنانکه یافت
آثار آن چرنده در آب و گیاه خود
هوش مصنوعی: عشق عمومی شد و به گونه‌ای در همه جا نشان آن پیدا است، مانند نشانه‌های آن جانور که در آب و گیاه دیده می‌شود.
زان همنشین ستاره که می‌تابد از زمین
شرمنده است چرخ ز خورشید و ماه خود
هوش مصنوعی: از این دوست درخشان که از زمین می‌تابد، آسمان بخاطر خورشید و ماه خود شرمنده است.
زان شد بلند آتش رسوائیم که دوش
نوعی ندیدمش که کنم ضبط آه خود
هوش مصنوعی: دلیل اینکه آتش رسوایی‌ام بسیار بلند شده، این است که دیشب نوعی را ندیدم که بخواهم آه و ناله‌ام را ثبت کنم.
یک شهر شد به باد دو روزی خدای را
خالی کن از نظار گیان جلوه‌گاه خود
هوش مصنوعی: یک شهر در اثر بلایایی به ویرانی دچار شده و خداوند ناچار است آن را از دید نگاه‌کنندگان خالی کند و از تماشای زیبایی‌های خود می‌پرهیزد.
خوش آن که خود بکشتم آئینی و بعد قتل
نسبت کنی به مدعی من گناه خود
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که خود را با قواعدی به قتل می‌رساند و پس از آن، قتلش را به معترضی نسبت می‌دهد تا خود را از گناه آزاد کند.
ذوق مرا پیاپی اگر از جفای خویش
هم خود شوی ز جانب من عذرخواه خود
هوش مصنوعی: اگر شوق و ذوق مرا با جفای خودت ناراحت کردی، باز هم از جانب من عذرخواهی کن و خودت را برطرف کن.
خواهی که دامنت رهد از چنگ محتشم
بردار زود خار وجودش ز راه خود
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از مشکلات و سختی‌ها رهایی یابی، زود دستت را از دامان آن‌ها بردار و موانع را کنار بزن.