شمارهٔ ۲۳
باز جائی رفتهام کز روی یارم شرمسار
روی برگشتن ندارم شرمسارم شرمسار
در تب عشقم هوس فرمود نا پرهیزیی
کاین زمان تا حشر از آن پرهیزگارم شرمسار
با رخ و زلفش دلم شرط قراری کرده بود
هم از آن شرحم خجل هم زان قرارم شرمسار
قول و فعل و عهد و شرطم بود پیشش معتبر
پیش او اکنون به چندین اعتبارم شرمسار
کار من یکباره مشکل شد در این عشق و هوس
ای اجل بازا که من زین کار و بارم شرمسار
همچو نعلم پیش او چشم از زمین برداشتن
نیست ممکن بس کزان زیبا سوارم شرمسار
محتشم بر شاخ دیگر بلبل دل را نشاند
من چه نرگس از رخ آن گلعذارم شرمسار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز جائی رفتهام کز روی یارم شرمسار
روی برگشتن ندارم شرمسارم شرمسار
هوش مصنوعی: به جایی رفتهام که به خاطر دیدن معشوقم خجالتزدهام و نمیتوانم برگردم. این خجالت من را آزار میدهد.
در تب عشقم هوس فرمود نا پرهیزیی
کاین زمان تا حشر از آن پرهیزگارم شرمسار
هوش مصنوعی: در آتش عشق من، آرزویی پیدا شده که با وجود اینکه همیشه از آن دوری میکردم، اکنون تا روز قیامت از آن شرمندهام.
با رخ و زلفش دلم شرط قراری کرده بود
هم از آن شرحم خجل هم زان قرارم شرمسار
هوش مصنوعی: با چهره و موهای او دل من توافقی کرده بود؛ نه تنها از توضیحاتم شرمندهام، بلکه از آن توافق نیز خجالت میکشم.
قول و فعل و عهد و شرطم بود پیشش معتبر
پیش او اکنون به چندین اعتبارم شرمسار
هوش مصنوعی: من به او قول و وعده داده بودم و از او انتظار داشتم که با این قولها و وعدهها به من احترام بگذارد، اما حالا به دلایل مختلف از او شرمنده و خجالتزدهام.
کار من یکباره مشکل شد در این عشق و هوس
ای اجل بازا که من زین کار و بارم شرمسار
هوش مصنوعی: من در عشق و آرزو گرفتار شدم و کارم به شدت دشوار شده است. ای مرگ، دوباره برگرد و مرا نجات بده، چون من از این وضعیت خجالت زدهام.
همچو نعلم پیش او چشم از زمین برداشتن
نیست ممکن بس کزان زیبا سوارم شرمسار
هوش مصنوعی: چشم از زیبایی او نمیتوانم بردارم، به مانند پرچم که همیشه بالا نگه داشته میشود. این زیبایی من را شرمنده میکند.
محتشم بر شاخ دیگر بلبل دل را نشاند
من چه نرگس از رخ آن گلعذارم شرمسار
هوش مصنوعی: محتشم با صدای دلنوازش بلبل را بر روی شاخهای نشاند و من از زیبایی چهرهی دلفریب آن نرگس، شرمنده شدم.
حاشیه ها
1400/01/17 01:04
با رخ و زلفش دلم شرط قراری کرده بود
هم از آن شرطم خجل، هم زان قرارم شرمسار
خدایا منو ببخش. شرمسارم شرمسار.