گنجور

فی مدح الامام ابی الحسن علی الهادی علیه السلام

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی
که هر کجا رود افتد بدام صیادی
بدانه ای دُر یکدانه می دهد بر باد
نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقادی
چنان اسیر هوا و هوس شدم که نپرس
نه حال نغمه سرائی نه طبع وقادی
نه شمع انجمنی تا که روشنی بخشد
نه شاهدی که غم از دل برد بشیادی
دلا دل از همه بر گیر و خلوتی به پذیر
مدار از همه عالم امید امدادی
مگر ز قبلۀ حاجات و کعبۀ مقصود
ملاذ حاضر و بادی علیّ الهادی
محیط کون و مکان نقطۀ بصیر وجود
مدار عالم امکان مجرد و مادی
شها تو شاهد میقات لی مع اللهی
تو شمع جمع شبستان ملک ایجادی
صحیفۀ ملکوتی و نسخۀ لاهوت
ولیّ عرصۀ ناسوت بهر ارشادی
نه ممکنی و نه واجب چه واحد بمثل
که هم برون ز عدد هم قوام اعدادی
مقام باطن ذات تو قاب قوسین است
بظاهر ارچه در این خاکدان اجسادی
کشیدی از متوکل شدائدی که بدهر
ندیده دیدۀ گردون ز هیچ شدادی
گهی به برکۀ درندگان گهی زندان
گهی به بزم می و ساز باغی عادی
تو شاه یکه سواران دشت توحیدی
اگر پیاده روان در رکاب الحادی
ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت
که بر طریقۀ آباء و رسم اجدادی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فتاده مرغ دلم ز آشیان در این وادی
که هر کجا رود افتد بدام صیادی
هوش مصنوعی: مرغ دل من از آشیان خود به زمین افتاده و اکنون در این دنیا قرار دارد، جایی که هر جا برود، به دام شخصی می‌افتد که او را شکار می‌کند.
بدانه ای دُر یکدانه می دهد بر باد
نه گوش هوش و نه چشم بصیر نقادی
هوش مصنوعی: بدان که در دنیا، مسائل ارزشمندی مانند مروارید نایاب به راحتی در معرض فراموشی و بی‌توجهی قرار می‌گیرد و نه عقل به آن اهمیت می‌دهد و نه دید و بینش عمیق، توانایی تحلیل و نقد آن را دارد.
چنان اسیر هوا و هوس شدم که نپرس
نه حال نغمه سرائی نه طبع وقادی
هوش مصنوعی: به قدری گرفتار خواسته‌ها و تمایلات خود شدم که دیگر نه حال نغمه‌خوانی دارم و نه توانایی بیان احساسات.
نه شمع انجمنی تا که روشنی بخشد
نه شاهدی که غم از دل برد بشیادی
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالتی اشاره می‌کند که در آن نه نوری وجود دارد تا فضای دل را روشن کند و نه کسی هست که بتواند غم و اندوه را از دل دور کند. به بیان دیگر، در حالت تنهایی و ناامیدی، هیچکس و هیچ چیز نمی‌تواند کمک کند و دلیلی برای شادی وجود ندارد.
دلا دل از همه بر گیر و خلوتی به پذیر
مدار از همه عالم امید امدادی
هوش مصنوعی: ای دل، از همه چیز دل بکن و گوشه‌ای از جمعیت دوری جسته و به تنهایی پناه ببر. در این خلوت، فقط به امید کمک از عالم باقی بمان.
مگر ز قبلۀ حاجات و کعبۀ مقصود
ملاذ حاضر و بادی علیّ الهادی
هوش مصنوعی: آیا غیر از کعبه دعا و نیازها، پناه دیگری وجود دارد که به ما گرما و هدایت ببخشد؟
محیط کون و مکان نقطۀ بصیر وجود
مدار عالم امکان مجرد و مادی
هوش مصنوعی: جهان در اطراف ما و مکان‌هایی که در آن هستیم، فضایی است که وجود دارد و شامل همه امکانات و صورت‌های مادی و غیرمادی می‌شود.
شها تو شاهد میقات لی مع اللهی
تو شمع جمع شبستان ملک ایجادی
هوش مصنوعی: ای ماه درخشان، تو در روز ملاقات من با خدا، گواه و مشعل روشنی برای شبستان‌های ملک وجود من هستی.
صحیفۀ ملکوتی و نسخۀ لاهوت
ولیّ عرصۀ ناسوت بهر ارشادی
هوش مصنوعی: کتاب آسمانی و نسخه‌ای معنوی از وجود ولیّ، بر روی زمین برای راهنمایی مردم قرار گرفته است.
نه ممکنی و نه واجب چه واحد بمثل
که هم برون ز عدد هم قوام اعدادی
هوش مصنوعی: نه تو به گونه‌ای هستی که به طور قطع وجود داشته باشی، و نه به گونه‌ای که وجودت لازم و ضروری باشد؛ چون واحدی وجود ندارد که به تنهایی مانند تو باشد، چرا که هم فراتر از شمار می‌روی و هم به اساس عددی وابسته‌ای.
مقام باطن ذات تو قاب قوسین است
بظاهر ارچه در این خاکدان اجسادی
هوش مصنوعی: باطن وجود تو در عرش و نزدیک به حقیقت الهی است، هرچند که در این دنیا و در این خاک، ظاهری مادی و جسمانی داری.
کشیدی از متوکل شدائدی که بدهر
ندیده دیدۀ گردون ز هیچ شدادی
هوش مصنوعی: به شما دشواری‌هایی را تحمیل کردی که هیچ زمانی در تاریخ دیده نشده و این بالا و پایین‌های دنیا را هم تحت تاثیر خود قرار داده است.
گهی به برکۀ درندگان گهی زندان
گهی به بزم می و ساز باغی عادی
هوش مصنوعی: گاهی در جمع خطرناکانی مانند درندگان هستم، گاهی در زندان به سر می‌برم و گاهی هم در مهمانی با شراب و موسیقی و در میان باغی زیبا.
تو شاه یکه سواران دشت توحیدی
اگر پیاده روان در رکاب الحادی
هوش مصنوعی: تو در دشت توحید، قهرمان و بهترین سوار هستی، اما اگر بی‌اعتقاد و بی‌پایه قدم بر داری، به هیچ جا نمی‌رسی.
ز سوز زهر و بلاهای دهر جان تو سوخت
که بر طریقۀ آباء و رسم اجدادی
هوش مصنوعی: از شدت درد و مشکلات زندگی، جان تو به درد آمده؛ زیرا تو بر اساس سنت‌ها و روش‌های نیاکانت حرکت کردی.