گنجور

فی مدح الامام ابی جعفر الباقر علیه السلام

بهار آمد هوا چون زلف یارم باز مشکین شد
زمین چون رویش از گل‌های رنگارنگ رنگین شد
نگارستان چینی شد زمین از نقش گوناگون
چمن رشک ختن از باسمن و زبوی نسرین شد
دل آشفته شد محو گلی از گلشن طاها
اسیر سنبلی از بوستان آل یاسین شد
چگویم از گل رویش؟ مپرس از سنبل مویش
ز فیض لعل دلجوش مذاق دهر شیرین شد
کرا نیرو که با آن آفتاب رو زند پهلو
که در چوگان حسنش قرص خور چون گوی زرین شد
به میزان تعادل با گل رویش چه باشد گل
که با آن خرمن سنبل کم از یک خوشه پروین شد
جمال جان فزای او ظهور غیب مکنون بود
دو زلف مشکسای او حجاب عزّ و تمکین شد
هم از قصر جلال او بود عرش برین برجی
هم از طور جمال او فروغی طور سینین شد
به باغ استقامت اولین سرو آن قد و قامت
به میدان کرامت شهسوار ملک تکوین شد
شه ملک قدم، مالک رقاب اکرم و اظعم
مه انجم خدم، بدر حقیقت، نیر دین شد
سلیل پاک احمد، زیب و زین مسند سرمد
ابو جعفر محمد، باقر علم نبیین شد
محیط علم ربانی، مدار فیض سبحانی
که در ذات و معانی ثانی عقل نخستین شد
لسان الله ناطق و الدلیل البارع الفارق
مشاکل از بیان دلستانش حل و تبیین شد
حقائق گو، دقائق جو، رقائق جو، شقائق بو
سراج راه حق، کز او رواج دین و آئین شد
درش چون سینۀ سینا برفعت گنبد سینا
لبش جانبخش و روح افزا، دلش بنیاد حق بین شد
مرارتها چشید آن شاه خوبان ار بنی مروان
مگر آن تلخ کامی بهر زهر کین به تمرین شد
عجب نبود گر از آن اخگر سوزان سراپا سوخت
چه او را شاهد بزم حقیقت شمع بالین شد
برای یکه تاز عرصۀ میدان جانبازان
ز جور کینۀ مروانیان اسب اجل زین شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهار آمد هوا چون زلف یارم باز مشکین شد
زمین چون رویش از گل‌های رنگارنگ رنگین شد
هوش مصنوعی: بهار فرا رسید و آسمان مانند موهای یارم سیاه و دلنشین شد، زمین نیز چون صورت او به خاطر گل‌های رنگی که روییده، زیبا و رنگارنگ گشت.
نگارستان چینی شد زمین از نقش گوناگون
چمن رشک ختن از باسمن و زبوی نسرین شد
هوش مصنوعی: زمین به خاطر نقوش مختلف چمن، به مانند یک نگارستان چینی زیبا شده است، و بوی خوش گل‌های باسمن و نسرین آن را به‌یاد باغ‌های ختن می‌اندازد.
دل آشفته شد محو گلی از گلشن طاها
اسیر سنبلی از بوستان آل یاسین شد
هوش مصنوعی: دل من به شدت تحت تأثیر زیبایی گلی از باغ طاها قرار گرفته و به نوعی اسیر عطر و زیبایی سنبل‌های بوستان آل یاسین شده است.
چگویم از گل رویش؟ مپرس از سنبل مویش
ز فیض لعل دلجوش مذاق دهر شیرین شد
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم درباره زیبایی چهره‌اش صحبت کنم؟ از زیبایی مویش نپرس. به خاطر حضور لبخندش، طعم زندگی خوشایند شده است.
کرا نیرو که با آن آفتاب رو زند پهلو
که در چوگان حسنش قرص خور چون گوی زرین شد
هوش مصنوعی: آن کس که قدرتی دارد تا با آن به زیبایی و درخشانی خورشید نزدیک شود، همانند گوی طلایی در بازی چوگان به نظر می‌رسد.
به میزان تعادل با گل رویش چه باشد گل
که با آن خرمن سنبل کم از یک خوشه پروین شد
هوش مصنوعی: به آرامش و زیبایی چهره‌اش توجه کن، زیرا همانطور که با گل ریزه‌های سنبل را می‌سنجد، زیبایی او می‌تواند به اندازه‌ی یک خوشه‌ی ستاره پروین باشد.
جمال جان فزای او ظهور غیب مکنون بود
دو زلف مشکسای او حجاب عزّ و تمکین شد
هوش مصنوعی: زیبایی جان‌افزای او، نمایانگر رازهای پنهان است و دو زلف مجعد او، مانع از نمایش عزت و قدرت او شده است.
هم از قصر جلال او بود عرش برین برجی
هم از طور جمال او فروغی طور سینین شد
هوش مصنوعی: عرش آسمان از جلال و شکوه او منبعث شده و در عین حال زیبایی او مانند نوری است که از کوه سینا تابیده می‌شود.
به باغ استقامت اولین سرو آن قد و قامت
به میدان کرامت شهسوار ملک تکوین شد
هوش مصنوعی: در باغ صبر، اولین درخت بلند و خوش قامت، به عنوان نماد شجاعت و بزرگی در عرصه آفرینش و قدرت، به نمایش گذاشته شده است.
شه ملک قدم، مالک رقاب اکرم و اظعم
مه انجم خدم، بدر حقیقت، نیر دین شد
هوش مصنوعی: شخصی که در مقام بالا و والایی قرار دارد، بر دیگران تسلط دارد و در بین ستاره‌ها از دیگران برجسته‌تر است. در حقیقت، نور دین و ایمان او درخشانتر از همه است.
سلیل پاک احمد، زیب و زین مسند سرمد
ابو جعفر محمد، باقر علم نبیین شد
هوش مصنوعی: سلیل پاک احمد، که به عنوان جمع‌کننده فضیلت‌ها و نشانه‌های بزرگ شناخته می‌شود، زیبایی و شکوهی را به تخت و مقام خود، که متعلق به ابوجعفر محمد باقر است، اهدا کرده و او را به عنوان دینی بزرگ و عالمانه معرفی کرده است.
محیط علم ربانی، مدار فیض سبحانی
که در ذات و معانی ثانی عقل نخستین شد
هوش مصنوعی: محیط علم ربانی مکانی است که در آن، رحمت و نعمت‌های الهی جریان دارد و در آنجا فهم و معانی عمیق عقل اولیه به ظهور می‌رسد.
لسان الله ناطق و الدلیل البارع الفارق
مشاکل از بیان دلستانش حل و تبیین شد
هوش مصنوعی: سخن خداوند گویا و دلیل برتری که شبیه هیچ چیز دیگری نیست، از بیان دل‌نوازش به روشنی و واضحی تفسیر شد.
حقائق گو، دقائق جو، رقائق جو، شقائق بو
سراج راه حق، کز او رواج دین و آئین شد
هوش مصنوعی: حقیقت‌ها را بیان کن، نکته‌ها را جستجو کن، لطافت‌ها را بشناس، گل‌ها را شناسایی کن. روشنایی راه حقیقت مانند چراغی است که به گسترش دین و آیین کمک می‌کند.
درش چون سینۀ سینا برفعت گنبد سینا
لبش جانبخش و روح افزا، دلش بنیاد حق بین شد
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و بلندی گنبدی اشاره می‌شود که همانند سینه‌ی حضرت سینا (کوهی در سرزمین مقدس) بلند و با شکوه است. لبان او زندگی‌بخش و روح‌افزا هستند و دل او به حقیقت و بینش عمیق رسیده است. به طور کلی، این متن به عظمت و تأثیرگذاری وجود انسانی اشاره دارد که به مقام والا و درک عمیق دست یافته است.
مرارتها چشید آن شاه خوبان ار بنی مروان
مگر آن تلخ کامی بهر زهر کین به تمرین شد
هوش مصنوعی: آن شاه زیبا دردها و رنج‌های فراوانی را متحمل شد، همانطور که بنی مروان تلخی و تلخی‌های زندگی را تجربه کردند تا به تسلط بر حس انتقام و کینه برسند.
عجب نبود گر از آن اخگر سوزان سراپا سوخت
چه او را شاهد بزم حقیقت شمع بالین شد
هوش مصنوعی: تعجبی نیست اگر آن شعله سوزان همه را بسوزاند، چون او خود شمعی در کنار حقیقت است و در واقع نور بخش این بزم محسوب می‌شود.
برای یکه تاز عرصۀ میدان جانبازان
ز جور کینۀ مروانیان اسب اجل زین شد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به یک قهرمان می‌پردازد که در میدان جنگ به تنهایی می‌جنگد و بر اثر دشمنی‌های مروانیان، سرنوشتش به سمت مرگ هدایت شده است. او به نوعی از زندگی و نبرد خود با دشمنان والاترین قهرمانی را به نمایش می‌گذارد. اسب او نمایانگر تقدیر و سرنوشتش است که به زین مرگ تبدیل شده و این واقعه نشان‌دهنده خطری است که او را در بر گرفته است.