گنجور

فی رثاء عبدالله بن الحسن سلام الله علیهما

یگانه دُرّی یتیم عقیق لب لعل فام
به یازده سالگی دو هفته ماهی تمام
شاخ گل تازه ای ز گلشن مجتبی
ندیده چرخ کهن چون قد او خوشخرام
کتاب جان باختن حمایل گردنش
از آنکه عبدالهش بود بتحقیق نام
دو گوشوارش بگوش ولی ز سر رفته هوش
چو دید یکتائی پادشه خاص و عام
بعزّ و فرزانگی از حرم آمد برون
که تا کند از صفا طواف بیت الحرام
رفت بخنجر ذبیح کند نیازی ملیح
کعبۀ اسلام را ز جان کند استلام
ربود پروانه را شمع دل انجمن
گشت غزال حرم پیش دلآرام رام
رهسپر راه عشق شد سپر شاه عشق
چه خصم بد خواه عشق تیغ کشید از نیام
بداد دست و گرفت بدامن شاه جای
شد هدف تیر کین در آن خجسته مقام
خسرو ملک قدم سوخت ز سر تا قدم
ز داغ شهزادۀ ملیح شیرین کلام
داغ دل شاه عشق فزون ز اندازه شد
زخم جگر تازه بود تازه‌تر از تازه شد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فاعلن مفاعلن فاعلن
منبع اولیه: سید محمدرضا شهیم

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یگانه دُرّی یتیم عقیق لب لعل فام
به یازده سالگی دو هفته ماهی تمام
هوش مصنوعی: دُرّ یگانه و بی‌همتا، که مانند یک عقیق با لبانی سرخ‌رنگ می‌درخشد، در سن یازده سالگی، به مدت دو هفته، شبیه به یک ماه کامل است.
شاخ گل تازه ای ز گلشن مجتبی
ندیده چرخ کهن چون قد او خوشخرام
هوش مصنوعی: در باغ مجتبی، تازه‌ترین گل را نمی‌بیند، پس چرخ کهن با قد خوش او شاد و خرم است.
کتاب جان باختن حمایل گردنش
از آنکه عبدالهش بود بتحقیق نام
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه انسانهایی که به ضیافت و محبت الهی دعوت شده‌اند، در اثر محبت و بندگی خود، جان خویش را فدای این محبت می‌کنند. همچنین به نام عبدالله اشاره می‌شود که نماد بندگی و تواضع است. اینجا به مفهوم تعهد و احترام به محبت الهی اشاره می‌کند.
دو گوشوارش بگوش ولی ز سر رفته هوش
چو دید یکتائی پادشه خاص و عام
هوش مصنوعی: دو گوشواره‌اش در گوشش است، اما از سرش هوش و حواسش رفته است. وقتی که یکتایی پادشاه را دید، چه بسا خاص و عام او را می‌شناختند.
بعزّ و فرزانگی از حرم آمد برون
که تا کند از صفا طواف بیت الحرام
هوش مصنوعی: با ویژگی‌ها و دانایی‌اش از حرم بیرون آمد تا به دور خانه‌ی کعبه طواف کند و از صفا بگذرد.
رفت بخنجر ذبیح کند نیازی ملیح
کعبۀ اسلام را ز جان کند استلام
هوش مصنوعی: او با خنجر به جان کسی می‌افتد که در کعبه اسلامی به صلح و محبت نیاز دارد و به او اشاره می‌کند.
ربود پروانه را شمع دل انجمن
گشت غزال حرم پیش دلآرام رام
هوش مصنوعی: پروانه را شمع جذابیت خود جذب کرد و غزال زیبای حرم آرامش دل را به خود مشغول کرد.
رهسپر راه عشق شد سپر شاه عشق
چه خصم بد خواه عشق تیغ کشید از نیام
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، عشق به عنوان یک حامی و محافظ عمل می‌کند. در اینجا، عشق به مقام رفیع خودش می‌رسد و دشمنان و بدخواهان عشق به دست او شکست می‌خورند. او با قدرت و شدت به مقابله با آنها می‌پردازد.
بداد دست و گرفت بدامن شاه جای
شد هدف تیر کین در آن خجسته مقام
هوش مصنوعی: در اینجا فردی به کمک شاه می‌آید و دست او را می‌گیرد. در این مکان پرخیر و برکت، به او هدف حمله و کینه تبدیل می‌شود.
خسرو ملک قدم سوخت ز سر تا قدم
ز داغ شهزادۀ ملیح شیرین کلام
هوش مصنوعی: خسرو، پادشاه، به‌واسطهٔ دلتنگی و حرارتی که از عشق به شاهزادهٔ زیبا و گفتگوهای دلنشین او دارد، به شدت بی‌تاب و زار است. دلش به شدت می‌سوزد و از عشقش در آتش غم و حسرت می‌سوزد.
داغ دل شاه عشق فزون ز اندازه شد
زخم جگر تازه بود تازه‌تر از تازه شد
هوش مصنوعی: درد و رنج عاطفی شاه عشق بیشتر از حد تحملش شد و زخم دلش که تازه بود، حتی از آن هم جدیدتر و دردناک‌تر شد.