شمارهٔ ۸۵
شیخ گفت ما مینگریم از شرق تا به غرب چنانک شما بطبقی فرو نگرید و هرچ بر وی باشد ببینید ما نیز مینگریم همچنان و میبینیم تا هیچ کس هست جایی کی بدین حدیث گرفتارست؟ ختم شد و اینجا ختم شد و اگر در همه دنیا کسی بودی یا قومی بودی کی گرفتار این آیدی واجب استی بر ما به پهلو آنجا خزیدن.
شمارهٔ ۸۴: شیخ گفت در هر کاری کی بود یار باید و درین راه یاران بایند چنانک ترا بحقّ دلیلی میکنند و هرکجا کی فرومانی یاری دهند.شمارهٔ ۸۶: مُقری عبدالرحمن گفت کی مقری شیخ بود، کی شیخ روزی در سماع در حالتی بود و نعرها میزد و رقص میکرد در حلقۀ جمع، چون بنشست و ساکن گشت ما خاموش بودیم شیخ گفت هفتصد پیر در ماهیت تصوف سخن گفتهاند تمامترین و بهترین همه قولها اینست کی استعمال الوقت بماهو الولی به.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیخ گفت ما مینگریم از شرق تا به غرب چنانک شما بطبقی فرو نگرید و هرچ بر وی باشد ببینید ما نیز مینگریم همچنان و میبینیم تا هیچ کس هست جایی کی بدین حدیث گرفتارست؟ ختم شد و اینجا ختم شد و اگر در همه دنیا کسی بودی یا قومی بودی کی گرفتار این آیدی واجب استی بر ما به پهلو آنجا خزیدن.
هوش مصنوعی: شیخ گفت ما از شرق تا غرب را مینگریم، همانطور که شما به دقت به یک طبقه نمینگرید. هرچه بر آن طبقه است، ما نیز میبینیم و از آن آگاهی داریم. پس تا زمانی که کسی در این دنیا وجود دارد، جایی هست که به این حقیقت گرفتار است. اینجا پایان گفتار است و اگر در کل دنیا کسی یا گروهی وجود داشته باشد که به این آگاهی برسد، برای ما شایسته است که در کنار آنجا قرار بگیریم.