شمارهٔ ۱۲۴
شیخ گفت چون مرد به راه تجرید رسید ملک سلیمان او را معلوم نیاید و اگر به تجرید نرسیده است فضلۀ سر آستین که زیادت از دست بود معلوم او بود که امیرالمؤمنین عمر خطاب رضی اللّه عنه در بازار فضلۀ سر آستین بکارد ببرید.
شمارهٔ ۱۲۳: شیخ گفت سلیمان گفت هَب لی مُلْکاً او را آن ملک بدادند چون آفت ملک بدید وبدانست که آن سبب دوریست نه سبب نزدیکی به حضرت گفت لایَنبَفی لَاحدٍ مِنْ بَعدی.شمارهٔ ۱۲۵: شیخ گفت: ینبغی ان یکون لک وارد ولایرد.
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شیخ گفت چون مرد به راه تجرید رسید ملک سلیمان او را معلوم نیاید و اگر به تجرید نرسیده است فضلۀ سر آستین که زیادت از دست بود معلوم او بود که امیرالمؤمنین عمر خطاب رضی اللّه عنه در بازار فضلۀ سر آستین بکارد ببرید.
هوش مصنوعی: شیخ بیان میکند که وقتی فردی به مرحلهی خلوص و بریدگی از دنیا میرسد، دیگر نمیتواند بركات و نعمتهای ملک سلیمان را درک کند. اما اگر به این مقام نرسیده باشد، حتی چیزهای کوچک و بیاهمیت هم او را تحت تأثیر قرار میدهد. به عنوان مثال، امیرالمؤمنین عمر فاروق در بازار، از جزییاتی مانند نازک بودن سر آستین خود هم آگاهی داشت و به دقت به آن توجه میکرد.