گنجور

حکایت شمارهٔ ۸۶

آورده‌اند کی یک شب در میهنه حسن مؤدب چراغ در پیش شیخ بنهاد و برفت. شیخ او را آواز داد و گفت چه سبب است کی امشب این چراغ روشنایی تمام ندارد، چنانک هر شب؟ حسن گفت معلوم نیست. شیخ گفت تفحص کن. چون تفحص کرد گفت چوبی کی چراغ صوفیان بدان پاک می‌کرده‌اند درین چراغ‌دان نهاده‌اند، شیخ گفت بردار این چراغ از پیش ما! حسن چراغ را از پیش برداشت.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آورده‌اند کی یک شب در میهنه حسن مؤدب چراغ در پیش شیخ بنهاد و برفت. شیخ او را آواز داد و گفت چه سبب است کی امشب این چراغ روشنایی تمام ندارد، چنانک هر شب؟ حسن گفت معلوم نیست. شیخ گفت تفحص کن. چون تفحص کرد گفت چوبی کی چراغ صوفیان بدان پاک می‌کرده‌اند درین چراغ‌دان نهاده‌اند، شیخ گفت بردار این چراغ از پیش ما! حسن چراغ را از پیش برداشت.
هوش مصنوعی: روزی حسن مؤدب چراغ را در مقابل شیخ روشن کرد و رفت. شیخ او را صدا زد و پرسید چرا این چراغ امشب مانند هر شب دیگر روشنی ندارد؟ حسن گفت نمی‌داند. شیخ از او خواست تا بررسی کند. پس از تحقیق، حسن متوجه شد که چوبی که صوفیان برای تمیز کردن چراغ استفاده می‌کردند در چراغ‌دان قرار دارد. شیخ گفت این چراغ را از پیش ما بردار! و حسن چراغ را برداشت.