شمارهٔ ۳۸
از بهر شرمساری من، ترک مست من
چیزی طلب کند که نیاید ز دست من
شمارهٔ ۳۷: هزاران آه ازان خواری، که چون میراندی از بزممشمارهٔ ۳۹: پس از عمری که در بزم وصالش جای خود بینم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بهر شرمساری من، ترک مست من
چیزی طلب کند که نیاید ز دست من
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و خجالتی که من دارم، کسی که در حال مستی است، چیزی از من میخواهد که در توان من نیست آن را به او بدهم.