قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ الآیة، مقاتل گفت: سبب نزول این آیه آن بود که اصحاب رسول در مجلسها که رسول (ص) حاضر بودی هر یکی از ایشان میشتافتند تا نشست وی برسول نزدیکتر بودی، و باین معنی منافست میان ایشان رفتی. وقتی رسول خدا در صفّه نشسته بود و جایگه بس تنگ بود و جمعی مهاجر و انصار، که نه بدریان بودند، حاضر آمده و بقرب رسول جای گرفته. پس قومی بدریان بآخر رسیدند و جای نشست نیافتند، برابر رسول ایستاده منتظران که تا ایشان را جای دهند. کس ایشان را جای نداد.
رسول (ص) اهل بدر را همیشه گرامی داشتی و ایشان را نواخت کردی. رسول چند کس را گفت از آن نشستگان: «قم یا فلان، قم یا فلان» قومی را از ایشان برانگیخت و اهل بدر را بجای ایشان نشاند. آن قوم را بر روی کراهیت پدید آمده و قومی منافقان بیهوده سخن در گرفتند که این نه عدلست که وی کرد. سابقان را برانگیخت و لاحقان را بجای ایشان نشاند. در آن حال جبرئیل آمد و این آیه آورد. رسول خدا (ص) بر قوم خواند. و بعد از آن بهر مجلس که نشستند، چون دیگری در آمدی جای بر وی فراخ داشتندی ابن عباس گفت: در شأن ثابت بن قیس بن شماس فرو آمد که در مجلس رسول (ص) آمد و مجلس غاص بود و جایگه تنگ، پای بر سر جمع مینهاد و میگفت: «توسّعوا و تفسّحوا» تا نزدیک رسول (ص) رسید. آخر آن یکی مرد که نزدیک رسول نشسته بود، او را جای نداد و نجنبید. ربّ العالمین در شأن آن مرد این آیه فرو فرستاد.
حسن گفت: این آیه در غزا فرو آمد، در مجالس حرب و قتال همانست که جای دیگر گفت: «تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ» و کانوا لشدّة رغبتهم فی الجهاد یتزاحمون علی الصف الاول و یقول بعضهم لبعض توسّعوا الی لنلقی العدوّ و نصیب الشهادة، فلا یوسّعون له رغبة منهم فی الجهاد و الشهادة فانزل اللَّه تعالی هذه الآیة و قیل: «انّ رجلا من الفقراء دخل المسجد فاراد ان یجلس بجنب احد من الاغنیاء فلمّا قرب منه قبض الغنی ثوبه الیه، فرأی رسول اللَّه (ص) ذلک، فقال للغنی: أ خشیت ان تعدیه غناک او یعدیک فقره؟
روی عن نافع عن ابن عمر قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یقیمنّ احدکم الرجل من مجلسه ثمّ یخلفه فیه و لکن تفسّحوا و توسّعوا».
و فی روایة جابر بن عبد اللَّه انّ النبی (ص) قال: لا یقیمنّ احدکم اخاه یوم الجمعة و لکن لیقل افسحوا».
التفسّح التوسّع یقال: انت فی فسحة من دینک، ای فی سعة و رخصة و فلان فسیح الخلق، ای واسع الخلق و قال الشاعر:
یا قومنا الی متی نصیح
و لا یروج عند کم فصیح
انّ البلاد عرضها فسیح
و زوزن قد خربت فسیحوا
قرأ عاصم: تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ لانّ لکلّ جالس مجلسا معناه لیتفسّح کلّ رجل فی مجلسه و قوله: یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ای یفسّح ذلک المجلس بازالة وحشة التّضایق و تطبیب النفوس به و قیل: یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ فی الجنة، و قیل: یفسح اللَّه فی القبر.
وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا قرأ اهل المدینة و الشام و عاصم بضم الشینین و قرأ الآخرون بکسرهما و هما لغتان و المعنی: اذا قیل لکم ارتفعوا عن مواضعکم و تحرّکوا حتی توسّعوا لاخوانکم فافعلوا. و قال عکرمة و الضحاک: کان رجال یتثاقلون عن الصلاة اذا نودی لها، فقیل لهم: انهضوا الی الصلاة و الذکر و عمل الخیر و قیل: معناه لا تطیلوا المکث عند رسول اللَّه (ص) فانّ له حوائج کقوله و لا مستأنسین لحدیث.
یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ذهب بعضهم الی أنّ الدّرجات لاولی العلم خاصّة، ای یرفع اللَّه الّذین آمنوا منکم و یرفع الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و قیل: تقدیره یرفع اللَّه الّذین آمنوا منکم لایمانه و طاعته درجة و منزلة، و یرفع الّذین اوتوا العلم من المؤمنین علی من لیس بعالم درجات. قال الحسن: قرأ ابن مسعود هذه الآیة و قال: یا ایّها النّاس افهموا هذه الآیة و لترغبنّکم فی العلم، فانّ اللَّه یقول: یرفع اللَّه المؤمن العالم فوق الّذی لا یعلم، درجات بیّن اللَّه عزّ و جل فی هذه الآیة فضل العلماء علی من دونهم.
روی عن جابر بن عبد اللَّه قال: قال رسول اللَّه (ص): «فضل العالم علی الشهید درجة و فضل الشهید علی العابد درجة و فضل النبی علی العالم درجة، و فضل العالم علی سائر الناس کفضلی علی ادناهم».
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «من جاءته منیّته و هو یطلب العلم فبینه و بین الانبیاء درجة».
و یروی عن کثیر بن قیس قال: کنت مع ابی الدرداء فی مسجد دمشق فجاء رجل فقال: یا ابا الدرداء انّی جئتک من مدینة الرسول (ص) فی حدیث بلغنی انّک تحدث عن رسول اللَّه (ص)، قال: ما کانت لک حاجة غیره؟ قال: لا قال: و لا جئت لتجارة؟ قال: لا قال: و لا جئت الّا فیه؟ قال: نعم قال: فانّی سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: من سلک طریق علم سهّل اللَّه له طریقا من طرق الجنّة و انّ الملائکة لتضع اجنحتها رضا لطالب العلم و انّ السماوات و الارض و الحوت فی الماء لتدعو له و انّ فضل العالم علی العابد کفضل القمر علی سائر الکواکب لیلة البدر: «و انّ العلماء هم ورثة الانبیاء» و انّ الانبیاء لم یورثوا دینارا و لا درهما، انّما ورثوا العلم فمن اخذه اخذ بحظّ وافر».
عن نافع عن عبد اللَّه بن عمر قال: انّ رسول اللَّه. مرّ بمجلسین فی مسجد، واحد المجلسین یدعون اللَّه و یرغبون الیه و الآخر یتعلمون الفقه و یعلّمونه. قال: «کلا المجلسین علی خیر، واحد عما افضل من صاحبه. اما هؤلاء فیدعون اللَّه و یرغبون الیه، و اما هؤلاء فیتعلمون الفقه و یعلمون الجاهل فهولاء افضل و انّما بعثت معلما»، ثمّ جلس فیهم
و عن ابن مسعود: قال النبی (ص): «من خرج یطلب بابا من علم لیردّ به ضالّا الی هدی او باطلا الی حقّ، کان عمله کعبادة متعبّد اربعین عاما».
و قال صلی اللَّه علیه و سلّم: «من علّم علما، فله اجرما عمل به عامل، لا ینقص من اجر العالم شیئا».
و عن محمد بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یصلح بعالم أن یسکت علی علمه، و لا یصلح لجاهل ان یسکت علی جهله حتی یسأل و تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».
و عن زید بن ثابت قال: من غدا او راح الی المسجد لیتعلّم علما او یعلّمة او یحیی سنّة قد درست، کان مثله کمثل الغادی الرائح فی سبیل اللَّه. و عن ابی الدرداء قال: لان اتعلّم مسألة احبّ الیّ من ان اصلّی مائة رکعة و لان اعلّم مسألة احبّ الیّ من ان اصلّی الف رکعة. و عن ابی سلمة قال: قال ابو هریرة و ابو ذر باب من العلم نتعلّمه احبّ الینا من الف رکعة تطوّع و باب من العلم نعلّمه عمل به أ و لم یعمل به احبّ الینا من مائة رکعة تطوّع و قالا: سمعنا رسول اللَّه (ص) یقول: «اذا جاء الموت طالب العلم علی هذه الحال، مات و هو شهید».
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ. سبب نزول این آیه آن بود که مؤمنان صحابه از رسول خدا (ص) سؤال بسیار میکردند و در مجلس وی دراز می نشستند و در مناجات رسول افراط میکردند، تا بغایتی که رسول (ص) از آن ضجر گشت و کراهیت نمود. ربّ العالمین تخفیف رسول را و تأدیب ایشان را این آیت فرستاد.
مقاتل حیان گفت: توانگران در مجلس رسول و مناجات با وی و سؤال کردن از وی دراز مینشستند و بر درویشان مزاحمت داشتند، تا ایشان نشسته بودند درویشان را تمکّن آن نبود که با رسول سخن گفتندی و نه آن توانگران سخن کوتاه میکردند، تا رسول را تخفیف بودی پس ربّ العالمین تأدیب توانگران را و تخفیف رسول (ص) را بفرمود تا هر که مناجات رسول خواهد که کند، نخست صدقهای در پیش دارد، آن گه مناجات کند. اینست که ربّ العالمین گفت: إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً. پس درویشان از نایافت و توانگران از بخل نمیکردند و کار بر صحابه دشخوار شد که از مناجات و محادثت رسول (ص) بازمانده بودند. بعضی مفسّران گفتند: چند روز این حکم ثابت بود، پس منسوخ گشت، و قومی گفتند: یک ساعت روز ثابت بود، پس رخصت آمد و ناسخ که: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ و این آیه ناسخ آن حکم گشت و هیچکس از صحابه بحکم این آیت نرفت، مگر علی بن ابی طالب (ع).
روی انّ علیا (ع) کان یقول: «آیة فی کتاب اللَّه لم یعمل بها احد قبلی و لا یعمل بها احد بعدی، و هی آیة المناجاة».
روی انّه قال: «کان عندی عشرة دراهم، فکنت اذا ناجیت النبی (ص) تصدّقت بدرهم فنسختْ و لم یعمل بها احد غیری»
و قیل: تصدّق علی (ع) بدینار. و روی انّ رسول اللَّه (ص) قال: «یا علی بکم یتصدّق الرّجل قبل نجواه»؟ فقال علی (ع): «اللَّه و رسوله اعلم»! فقال: بدینار. فقال علی: «الدینار کثیر لا یطیقونه»، فقال: رسوله اللَّه: «فبکم یا علی»؟ قال «حبّة او شعیرة». فقال رسول اللَّه: «انّک لرجل زهید» ای قلیل المال. قال علی (ع): «فبی خفّف اللَّه عن هذه الامّة».
قال ابن عمر: کان لعلی بن ابی طالب کرّم اللَّه وجهه ثلث لو کانت لی واحدة منهنّ کانت احبّ الیّ من حمر النّعم: تزویجه فاطمة علیها السلام، و اعطاءه الرایة یوم خیبر، و آیة النجوی.
و قال بعضهم: انّ رسم النثارات للملوک و غیرهم من الکبراء و الرؤساء مأخوذ من آداب اللَّه تعالی فی شأن رسوله حیث قال: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً قوله. ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ ای ذلک التصدّق خیر لکم من البخل. وَ أَطْهَرُ لانفسکم و ازکی لها فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ما تتصدّقونه قبل النجوی فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ یغفر لکم لعلمه بضرورتکم و صدق نیاتکم، رَحِیمٌ بکم حیث لم یؤاخذکم بذلک. أَ أَشْفَقْتُمْ قال ابن عباس: ابخلتم و قال الشاعر:
هوّن علیک و لا تولع باشفاق
فانّما ما لنا للوارث الباقی.
و المعنی: أ خشیتم الفقر و الفاقه من هذه الصدقة و عصیتم اللَّه بان لم تفعلوا ما امرکم به ثمّ قال: فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ من هذه المعصیة و اسقط عنکم هذا الفرض. فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ المفروضة فی مالکم فان هذا لا یوضع عنکم بوجه. وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فیما یأمرکم به. قال مقاتل بن حیان: کان ذلک عشر لیال ثمّ نسخ. و قال الکلبی: ما کان الّا ساعة من نهار و قیل: قصة الآیة انّهمّ لما نهوا عن النجوی فلم ینتهوا امروا ان یتصدّق الرجل بصدقة اذا اراد ان یسارّ رسول اللَّه (ص) ثمّ یسارّه ثمّ نسخت بعد ساعة بقوله: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ و تجاوز عنهم بقوله: فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ. قیل: الواو صلة مجازه و إذ لم تفعلوا تاب اللَّه علیکم و نسخ الصدقة ثم قال: فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ. هذا کلام عارض و هو تعظیم للصلاة هذا کفعل الخطیب فی الخطبة للصلاة و الخطبة للنکاح یبدأ بتعظیم طاعة اللَّه و اقامة امره، ثمّ یأخذ فی المقصود بدأ عزّ و جل بتعظیم اعظم ما کتب علی العباد و هو اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة ثمّ اخذ فی قصة الحال فقال: أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فی ترک النجوی و تجنّب اذی المسلمین وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ. این آیه در شأن سران منافقان فرو آمد: عبد اللَّه ابی سلول و عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح و عبد اللَّه بن نبتل که با جهودان که غضب و سخط اللَّه بر ایشانست دوستی داشتند و اسرار مؤمنان با ایشان میگفتند و در عداوت رسول (ص) با یکدیگر عهد میبستند. ربّ العالمین گفت: ما هُمْ مِنْکُمْ وَ لا مِنْهُمْ. این منافقان نه بر دین شمااند که مؤمناناید، و نه از جمله جهوداناند. همانست که جای دیگر گفت: «مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ».
وَ یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ انّهم کاذبون. ابن عباس گفت: رسول خدا (ص) در حجرهای از حجرههای خویش نشسته بود، و جمعی مسلمانان با وی نشسته بودند، رسول (ص) گفت: همین ساعت یکی در آید بدلی ناپاک، جبّاری گردنکش، شوخ و بد، و بدیده شیطنت بشما نگرد، بدل جبّار است و بدیده شیطان. چون در آید، با وی سخن مگویید. پس عبد اللَّه نبتل میآمد، او را بدر حجره در نگذاشتند، ببام حجره در آمد. مردی بود ازرق چشم، رسول خدا (ص) با وی گفت: «انت الّذی تسبّنی و فلان و فلان»
تویی که ما را ناسزا میگویی و فلان و فلان؟ چند کس از منافقان برداد.
وی برفت و آن قوم را که رسول خدا (ص) نام ایشان برده بود، بیاورد، و همه سوگند خوردند که ما ترا ناسزا نگوئیم و بد نگوئیم و عذرهای دروغ نهادند.
ربّ العالمین این آیات فرو فرستاد، او ایشان را بآنچه گفتند دروغ زن کرد. گفت: یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ انّهم کاذبون منافقون.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِیداً إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فی الدّنیا من النفاق اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ الکاذبة «جنّة» وقایة دون دمائهم و اموالهم فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ. ای عن طاعته و الایمان به و قیل: صدّوا المؤمنین عن جهادهم بالقتل و اخذ اموالهم، فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ.
لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ یعنی: یوم القیمة، وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً و ذلک انّهم کانوا یقولون: ان کان ما یقوله محمد (ص) حقا لندفعنّ العذاب عن انفسنا باموالنا و اولادنا فاکذبهم اللَّه عزّ و جل فی قولهم و أخبر أنّهم أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. ای مقیمون دائمون.
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً. ای «لن تغنی عنهم اموالهم». یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً. و هو یوم القیمة: فَیَحْلِفُونَ لَهُ. ای للَّه فی الآخرة انّهم کانوا مخلصین فی الدّنیا غیر منافقین. کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ فی الدّنیا و هو قولهم: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ» وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی شَیْءٍ ای یظنّون انّهم علی شیء» ینفعهم فی الآخرة کما نفعهم فی الدنیا حین قالوا لا اله الا اللَّه فحقنوا بها دماءهم أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ فی دعواهم و فی حسبانهم.
روی مقسم عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «ینادی مناد یوم القیمة این خصماء اللَّه؟ فیقوم القدریّة مسوادّة وجوههم مزراقة عیونهم مائلا شدّتهم یسیل لعابهم فیقولون و اللَّه ما عبدنا من دونک شمسا و لا قمرا و لا صنما و لا وثنا و لا اتّخذنا من دونک الها»
، فقال ابن عباس: وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی شَیْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ. هم و اللَّه القدریة، هم و اللَّه القدریة، هم و اللَّه القدریة.
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ. الاستحواذ: الاستیلاء و الغلبة، یقال: استحوذ و استحاذ و حاذ و احاذ کلّها بمعنی واحد ای غلب علیهم الشیطان. فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ طاعته و الایمان به. أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ ای جنده، یقال: تحزّب القوم علی فلان، ای صاروا فرقا و حزّب الامیر جنده علی احزاب. أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ المغبونون.
إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ «الاسفلین الصاغرین فی الدنیا بالقتل و السّبی و فی الآخرة بالعذاب و النار، کَتَبَ اللَّهُ ای حکم اللَّه و قضی و کتب فی اللوح المحفوظ. لَأَغْلِبَنَّ أَنَا «و» یغلب «رسلی» بالنصر و الحجة و العاقبة. إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ بنصرة دینه «عزیز» بانتقامه من اعدائه، نظیره قوله: «لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ». قال الزجاج: غلبه الرسل علی نوعین: من بعث منهم بالحرب، فهو غالب فی الحرب و السیف و من لم یومر بالحرب، فهو غالب بالحجّة. روی ان المؤمنین قالوا: لئن فتح اللَّه لنا مکة و خیبر و ما حولهما فانّا لنرجو ان یظفرنا علی الروم و فارس. فقال عبد اللَّه بن ابی: أ تظنّون انّ فارس و الروم کبعض القری. التی انتم غلبتم علیها؟ و اللَّه لهم اکثر عددا و اشدّ بطشا من ذلک! فانزل اللَّه عزّ و جلّ: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ.
لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ الآیة... اخبر أنّ ایمان المؤمنین یفسد بموادّة الکفّار و ان من کان مؤمنا لا یوالی من کفر و ان کان من عشیرته. نزلت فی حاطب بن ابی بلتعة حین کتب الی اهل مکة، یخبرهم بخروج رسول اللَّه (ص) و سیأتی ذکره فی سورة الممتحنة. و قال السدی: نزلت فی عبد اللَّه بن عبد اللَّه بن ابی بن سلول. و ذلک
انّه جلس الی جنب رسول اللَّه (ص) فشرب رسول اللَّه (ص) الماء، فقال عبد اللَّه: یا رسول اللَّه ابق فضلة من شرابک! قال: «فما تصنع به»؟ قال: اسقیها ابی لعل اللَّه تعالی یطهّر قلبه! ففعل فاتاها اباه فقال ما هذا؟ قال: فضلة من شراب رسول اللَّه (ص) جئتک بها لتشربها لعل اللَّه یطهّر قبلک. فقال له ابوه: هلا جئتنی ببول امّک؟! فرجع الی النبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه ایذن لی فی قتل ابی. فقال رسول اللَّه (ص): بل ترفّق به و تحسن الیه.
قال ابن جریج: حدّثنا انّ ابا قحافة، قبل ان اسلم، سبّ النبی (ص) فصکه ابو بکر صکة خرّ منها ساقطا، ثمّ ذکر ذلک للنبی (ص) فقال: او فعلته؟ قال: نعم قال: فلا تعد الیه. فقال: ابو بکر و اللَّه لو کان السیف منی قریبا، لقتلته! فانزل اللَّه تعالی هذه الآیة.
و عن ابن مسعود فی قوله: وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ یعنی: ابا عبیدة بن الجرّاح قتل اباه یوم احد أَوْ أَبْناءَهُمْ یعنی: ابا بکر دعا ابنه یوم بدر الی البراز فقال. یا رسول اللَّه (ص) دعنی اکن فی الرّعلة الاولی، و هی القطعة من الفرسان. فقال له رسول اللَّه (ص): متّعنا بنفسک یا ابا بکر اما تعلم انّک عندی بمنزلة سمعی و بصری؟
! أَوْ إِخْوانَهُمْ یعنی مصعب عمیر قتل اخاه یوم احد أَوْ عَشِیرَتَهُمْ یعنی: عمر و علیا و حمزة و عبیدة بن الحارث. قتل عمر خاله العاص بن هشام بن المغیرة یوم بدر، و قتل حمزة شیبة و قتل علی الولید بن عتبة و ضرب عبیدة بن الحارث عتبة، ثمّ کرّ علی و حمزة علی عتبة باسیافهما ففرغا منه. قیل: خرج هذا مخرج المدح، و قیل: خرج مخرج النهی و قیل: نفی اللَّه عزّ و جل ان یکون حکم من و ادّ الکافر حکم المؤمن، فمن وادّهم معتقدا لذلک فهو کافر و من وادّهم علی اعتقاد منه انّه خطأ فهو فاسق.
قوله: أُولئِکَ کَتَبَ ای اثبت، فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ. و زیّنه و کتابة الایمان فی قلوبهم سمة و علامة تدلّ علی انّ الایمان فی قلوبهم یعلم بها کلّ من شاهدهم من الملائکة. انّ فی قلوبهم الایمان. و قیل: کتب علی قلوبهم انّهم مؤمنون کقوله: «فِی جُذُوعِ النَّخْلِ» ای علی جذوع النخلة، أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ. ای قوّاهم و اعانهم بنصر منه و قیل: بِرُوحٍ مِنْهُ یعنی: بالقرآن کقوله: أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا و قیل: ایّدهم بنور الایمان، و قیل: برحمة منه، و قیل: جبرئیل (ع). وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ فی الدنیا بطاعاتهم.
وَ رَضُوا عَنْهُ فی الآخرة بالجنة و الثواب و قیل: رضوا عنه بما قضی علیهم فی الدنیا من غیر کراهیة. حکی عن ابی عثمان النیسابوری، قال: منذ اربعین سنة ما اقامنی اللَّه تعالی فی حال کرهته و لا نقلنی الی غیره فسخطته. أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ انصار حقّه و رعاة خلقه. أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ الفائزون الباقون فی النعیم المقیم: روی انّ داود (ع) قال: «الهی من حزبک؟ فاوحی اللَّه تعالی الیه: یا داود الغاضّة ابصارهم، النقیة قلوبهم، السلیمة اکفّهم، اولئک حزبی و حول عرشی.
برگردان به زبان ساده
قوله تعالی: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قِیلَ لَکُمْ تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ الآیة، مقاتل گفت: سبب نزول این آیه آن بود که اصحاب رسول در مجلسها که رسول (ص) حاضر بودی هر یکی از ایشان میشتافتند تا نشست وی برسول نزدیکتر بودی، و باین معنی منافست میان ایشان رفتی. وقتی رسول خدا در صفّه نشسته بود و جایگه بس تنگ بود و جمعی مهاجر و انصار، که نه بدریان بودند، حاضر آمده و بقرب رسول جای گرفته. پس قومی بدریان بآخر رسیدند و جای نشست نیافتند، برابر رسول ایستاده منتظران که تا ایشان را جای دهند. کس ایشان را جای نداد.
هوش مصنوعی: در این آیه خداوند به مؤمنان میگوید که وقتی به آنها گفته میشود در مجلسها جا باز کنید، باید این کار را انجام دهند. مقاتل میگوید که دلیل نزول این آیه این بود که یاران پیامبر (ص) در مجلسی که پیامبر حضور داشت، هر کدام تلاش میکردند که نزدیکترین جا را به آن حضرت بگیرند و این باعث رقابت بین آنها شده بود. یک روز که پیامبر در صفّه نشسته بود و فضا بسیار تنگ بود، جمعی از مهاجران و انصاری که در آنجا حضور داشتند، نزدیک پیامبر نشسته بودند. سپس گروهی از بدریان به آنجا رسیدند و نتوانستند جایی برای نشستن پیدا کنند و تنها توانستند در برابر پیامبر بایستند و منتظر بمانند که کسی برای آنها جا باز کند، اما هیچکس به آنها جایی نداد.
رسول (ص) اهل بدر را همیشه گرامی داشتی و ایشان را نواخت کردی. رسول چند کس را گفت از آن نشستگان: «قم یا فلان، قم یا فلان» قومی را از ایشان برانگیخت و اهل بدر را بجای ایشان نشاند. آن قوم را بر روی کراهیت پدید آمده و قومی منافقان بیهوده سخن در گرفتند که این نه عدلست که وی کرد. سابقان را برانگیخت و لاحقان را بجای ایشان نشاند. در آن حال جبرئیل آمد و این آیه آورد. رسول خدا (ص) بر قوم خواند. و بعد از آن بهر مجلس که نشستند، چون دیگری در آمدی جای بر وی فراخ داشتندی ابن عباس گفت: در شأن ثابت بن قیس بن شماس فرو آمد که در مجلس رسول (ص) آمد و مجلس غاص بود و جایگه تنگ، پای بر سر جمع مینهاد و میگفت: «توسّعوا و تفسّحوا» تا نزدیک رسول (ص) رسید. آخر آن یکی مرد که نزدیک رسول نشسته بود، او را جای نداد و نجنبید. ربّ العالمین در شأن آن مرد این آیه فرو فرستاد.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) همیشه به یاران بدر احترام میگذاشت و به آنها محبت میکرد. در یک جلسه، او به چند نفر از حاضرین گفت که ازجای خود برخیزند و برخی از یاران بدر را به جای آنها نشاند. برخی از افراد منافق به این عمل انتقاد کردند و گفتند که این کار ناعادلانه است که ابتدا به سابقین احترام گذاشته شود و بعد به لاحقان جای دهند. در این زمان، جبرئیل آمد و آیاتی از خداوند را آورد. پیامبر (ص) این آیات را برای مردم خواند و بعد از آن، هرگاه در مجلسی نشسته بودند، اگر کسی دیگری وارد میشد، برای او جا باز میکردند. ابن عباس به واقعهای اشاره میکند که ثابت بن قیس بن شماس در مجلس پیامبر (ص) وارد شد، در حالی که جایگاه تنگ بود و او خواست که دیگران جا باز کنند تا به پیامبر نزدیکتر شود. اما یکی از مردان حاضر نزدیک پیامبر جا نداده و تکان نخورد. خداوند در این مورد آیهای نازل کرد.
حسن گفت: این آیه در غزا فرو آمد، در مجالس حرب و قتال همانست که جای دیگر گفت: «تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ» و کانوا لشدّة رغبتهم فی الجهاد یتزاحمون علی الصف الاول و یقول بعضهم لبعض توسّعوا الی لنلقی العدوّ و نصیب الشهادة، فلا یوسّعون له رغبة منهم فی الجهاد و الشهادة فانزل اللَّه تعالی هذه الآیة و قیل: «انّ رجلا من الفقراء دخل المسجد فاراد ان یجلس بجنب احد من الاغنیاء فلمّا قرب منه قبض الغنی ثوبه الیه، فرأی رسول اللَّه (ص) ذلک، فقال للغنی: أ خشیت ان تعدیه غناک او یعدیک فقره؟
هوش مصنوعی: حسن گفت: این آیه در زمان جنگ نازل شد، در موقعیتهای نبرد و درگیری، مشابه آنچه در جای دیگری آمده است که مؤمنان را به نشستن در صفوف جنگ تشویق میکند. آنها به شدت تمایل به جهاد داشتند و برای رسیدن به صف اول نبرد، به همدیگر فشار میآوردند و میگفتند که برای رویارویی با دشمن جا باز کنند تا به شهادت برسند. به همین خاطر، این آیه نازل شد. همچنین، نقل شده که یک مرد فقیر وارد مسجد شد و میخواست کنار یکی از ثروتمندان بنشیند. اما وقتی به او نزدیک شد، ثروتمند لباسیاش را به خود نزدیکتر کرد. وقتی رسولالله (ص) این را دید، به او گفت: آیا از این میترسی که فقر او به تو آسیب برساند یا ثروت تو او را تحت تاثیر قرار دهد؟
روی عن نافع عن ابن عمر قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یقیمنّ احدکم الرجل من مجلسه ثمّ یخلفه فیه و لکن تفسّحوا و توسّعوا».
هوش مصنوعی: ابن عمر نقل میکند که پیامبر (ص) فرمودند: «هیچیک از شما نباید مردی را از جای خود بلند کند و خود در آنجا نشسته باقی بماند، بلکه باید جا را برای یکدیگر باز کنید و گسترش دهید.»
و فی روایة جابر بن عبد اللَّه انّ النبی (ص) قال: لا یقیمنّ احدکم اخاه یوم الجمعة و لکن لیقل افسحوا».
هوش مصنوعی: در روایت جابر بن عبدالله آمده است که پیامبر (ص) فرمودند: هیچکدام از شما در روز جمعه برادرش را وادار به ایستادن نکند، بلکه باید بگوید جا باز کنید.
التفسّح التوسّع یقال: انت فی فسحة من دینک، ای فی سعة و رخصة و فلان فسیح الخلق، ای واسع الخلق و قال الشاعر:
هوش مصنوعی: گسترش و فراخی به معنای این است که در دین خود دارای فضایی باز و راحتی هستید. همچنین، وقتی گفته میشود کسی خلق وسیعی دارد، به معنای این است که او دارای روحیه و شخصیت بزرگ و فراخ است.
یا قومنا الی متی نصیح
و لا یروج عند کم فصیح
هوش مصنوعی: ای قوم من، تا کی نصیحت کنیم و سخنان ما در نظر شما پذیرفته نباشد؟
انّ البلاد عرضها فسیح
و زوزن قد خربت فسیحوا
هوش مصنوعی: سرزمینها وسیع و گستردهاند، اما قفسهی سینهام خراب و تنگ است. پس خود را آزاد کنید و در این وسعت تنفسی تازه کنید.
قرأ عاصم: تَفَسَّحُوا فِی الْمَجالِسِ لانّ لکلّ جالس مجلسا معناه لیتفسّح کلّ رجل فی مجلسه و قوله: یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ ای یفسّح ذلک المجلس بازالة وحشة التّضایق و تطبیب النفوس به و قیل: یَفْسَحِ اللَّهُ لَکُمْ فی الجنة، و قیل: یفسح اللَّه فی القبر.
هوش مصنوعی: عاصم خوانده است: "توسعه دهید در مجالس، زیرا هر نشستهای مکانی دارد." یعنی هر مردی باید در مجلس خودش فضای کافی ایجاد کند. و وقتی گفته میشود "خداوند برای شما گشایش میدهد"، به این معناست که آن مجلس را با برطرف کردن حس تنگی و ناراحتی آرام میکند. همچنین گفته شده است که "خداوند در بهشت برای شما گشایش میدهد" و نیز گفتهاند "خداوند در قبر گشایش میدهد."
وَ إِذا قِیلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا قرأ اهل المدینة و الشام و عاصم بضم الشینین و قرأ الآخرون بکسرهما و هما لغتان و المعنی: اذا قیل لکم ارتفعوا عن مواضعکم و تحرّکوا حتی توسّعوا لاخوانکم فافعلوا. و قال عکرمة و الضحاک: کان رجال یتثاقلون عن الصلاة اذا نودی لها، فقیل لهم: انهضوا الی الصلاة و الذکر و عمل الخیر و قیل: معناه لا تطیلوا المکث عند رسول اللَّه (ص) فانّ له حوائج کقوله و لا مستأنسین لحدیث.
هوش مصنوعی: هنگامی که به شما گفته میشود که برخیزید، باید برخیزید. اهل مدینه و شام و عاصم این کلمه را با ضم شینها خواندهاند و دیگران با کسر آن. هر دو خوانش درست است. معنی این عبارت این است که وقتی به شما گفته میشود که از مکانهای خود بلند شوید و حرکت کنید تا برای برادران خود جا باز کنید، باید این کار را انجام دهید. برخی از مفسران گفتهاند که مردانی بودند که هنگام ندا دادن برای نماز، تمایلی به حرکت نداشتند، بنابراین به آنها گفته شد که به نماز و ذکر و کارهای نیک برخیزند. همچنین بیان شده که منظور این است که نباید در حضور رسول خدا (ص) زیاد معطل شوید، زیرا او هم به کارهای خود نیاز دارد و باید به حرفهای او توجه کنید.
یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ ذهب بعضهم الی أنّ الدّرجات لاولی العلم خاصّة، ای یرفع اللَّه الّذین آمنوا منکم و یرفع الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ و قیل: تقدیره یرفع اللَّه الّذین آمنوا منکم لایمانه و طاعته درجة و منزلة، و یرفع الّذین اوتوا العلم من المؤمنین علی من لیس بعالم درجات. قال الحسن: قرأ ابن مسعود هذه الآیة و قال: یا ایّها النّاس افهموا هذه الآیة و لترغبنّکم فی العلم، فانّ اللَّه یقول: یرفع اللَّه المؤمن العالم فوق الّذی لا یعلم، درجات بیّن اللَّه عزّ و جل فی هذه الآیة فضل العلماء علی من دونهم.
هوش مصنوعی: خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند، بالا میبرد. برخی معتقدند که این درجات مخصوص افراد عالم است. یعنی خداوند مؤمنین را به واسطه ایمان و اطاعتشان درجاتی میدهد و افراد دارای علم را نسبت به کسانی که عالم نیستند، بالاتر میبرد. حسن میگوید: ابن مسعود این آیه را خواند و خطاب به مردم گفت: این آیه را خوب بفهمید و در علم انگیزه بگیرید، چرا که خداوند میفرماید: مؤمن عالم بالاتر از کسی است که علم ندارد. در این آیه خداوند عز و جل فضیلت علمای را بر سایرین مشخص کرده است.
روی عن جابر بن عبد اللَّه قال: قال رسول اللَّه (ص): «فضل العالم علی الشهید درجة و فضل الشهید علی العابد درجة و فضل النبی علی العالم درجة، و فضل العالم علی سائر الناس کفضلی علی ادناهم».
هوش مصنوعی: جابر بن عبدالله نقل میکند که رسول خدا (ص) فرمودند: «برتری عالم بر شهید، یک مرتبه است؛ و برتری شهید بر عابد، یک مرتبه دیگر است؛ و برتری پیامبر بر عالم، یک مرتبه بالاتر است. همچنین برتری عالم بر دیگر مردم، مانند برتری من بر کمتری از آنان است.»
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «من جاءته منیّته و هو یطلب العلم فبینه و بین الانبیاء درجة».
هوش مصنوعی: پیامبر خدا فرمودند: «هر کس در حال جستجوی علم به مرگ برسد، میان او و پیامبران فاصلهای وجود دارد که نشان دهنده مقام و رتبه اوست».
و یروی عن کثیر بن قیس قال: کنت مع ابی الدرداء فی مسجد دمشق فجاء رجل فقال: یا ابا الدرداء انّی جئتک من مدینة الرسول (ص) فی حدیث بلغنی انّک تحدث عن رسول اللَّه (ص)، قال: ما کانت لک حاجة غیره؟ قال: لا قال: و لا جئت لتجارة؟ قال: لا قال: و لا جئت الّا فیه؟ قال: نعم قال: فانّی سمعت رسول اللَّه (ص) یقول: من سلک طریق علم سهّل اللَّه له طریقا من طرق الجنّة و انّ الملائکة لتضع اجنحتها رضا لطالب العلم و انّ السماوات و الارض و الحوت فی الماء لتدعو له و انّ فضل العالم علی العابد کفضل القمر علی سائر الکواکب لیلة البدر: «و انّ العلماء هم ورثة الانبیاء» و انّ الانبیاء لم یورثوا دینارا و لا درهما، انّما ورثوا العلم فمن اخذه اخذ بحظّ وافر».
هوش مصنوعی: ابو درداء در مسجد دمشق نشسته بود که مردی به او نزدیک شد و گفت: ای ابو درداء، من از مدینه پیامبر (ص) آمدهام و شنیدهام که تو درباره او سخن میگویی. ابو درداء در پاسخ پرسید آیا به دلیل دیگری آمدهای؟ مرد گفت نه. سپس ابو درداء پرسید آیا برای تجارت آمدهای؟ مرد پاسخ داد نه. ابو درداء در نهایت پرسید آیا فقط به خاطر همین موضوع آمدهای؟ مرد دوباره تایید کرد. در اینجا ابو درداء گفت: من شنیدهام پیامبر (ص) فرمودند: "هر کس راهی به سوی علم را بپیماید، خداوند راهی از راههای بهشت را برای او آسان میکند. همچنین فرشتگان به خاطر طالب علم بالهای خود را میگسترند و آسمانها، زمین و حتی ماهیهای در آب برای او دعا میکنند. برتری عالم بر عابد مانند برتری ماه در شب پربدر بر سایر ستارههاست. علمای دین وارثان پیامبران هستند و پیامبران دیناری یا درهمی به ارث نمیگذارند، بلکه علم را به ارث میگذارند و هر کس آن را به دست آورد، بهرهای بزرگ برده است."
عن نافع عن عبد اللَّه بن عمر قال: انّ رسول اللَّه. مرّ بمجلسین فی مسجد، واحد المجلسین یدعون اللَّه و یرغبون الیه و الآخر یتعلمون الفقه و یعلّمونه. قال: «کلا المجلسین علی خیر، واحد عما افضل من صاحبه. اما هؤلاء فیدعون اللَّه و یرغبون الیه، و اما هؤلاء فیتعلمون الفقه و یعلمون الجاهل فهولاء افضل و انّما بعثت معلما»، ثمّ جلس فیهم
هوش مصنوعی: عبدالله بن عمر نقل کرده است که رسول خدا (ص) در مسجد به دو گروه برخورد کرد. یکی از این گروهها دعا میکردند و به خدا راغب بودند و گروه دیگر در حال یادگیری فقه و آموزش آن بودند. پیامبر فرمود: هر دو گروه در خیر هستند، اما گروهی که فقه یاد میگیرند و به دیگران آموزش میدهند بهتر از گروه دیگر هستند، زیرا من به عنوان معلم فرستاده شدم. سپس پیامبر در میان آنها نشست.
و عن ابن مسعود: قال النبی (ص): «من خرج یطلب بابا من علم لیردّ به ضالّا الی هدی او باطلا الی حقّ، کان عمله کعبادة متعبّد اربعین عاما».
هوش مصنوعی: ابن مسعود روایت کرده است که پیامبر (ص) فرمودند: «هر کس در جستجوی دانشی باشد تا بتواند فردی گمراه را به هدایت برگرداند یا باطل را به حق تبدیل کند، عمل او مانند عبادت شخصی است که چهل سال در عبادت بوده است».
و قال صلی اللَّه علیه و سلّم: «من علّم علما، فله اجرما عمل به عامل، لا ینقص من اجر العالم شیئا».
هوش مصنوعی: حضرت محمد (ص) فرمودند: «هر کس به دیگران علمی بیاموزد، پاداش تمام اعمالی که به وسیله آن علم انجام میشود، برای او ثبت میشود و از پاداش عالم چیزی کاسته نمیشود».
و عن محمد بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یصلح بعالم أن یسکت علی علمه، و لا یصلح لجاهل ان یسکت علی جهله حتی یسأل و تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».
هوش مصنوعی: محمد بن کعب نقل میکند که رسول الله (ص) فرمودند: «برای عالم مناسب نیست که نسبت به علم خود سکوت کند و برای جاهل هم مناسب نیست که درباره جهل خود ساکت بماند تا زمانی که سوال نکند.» این موضوع در کتاب خدا تصدیق شده است: «اگر نمیدانید، از اهل علم بپرسید.»
و عن زید بن ثابت قال: من غدا او راح الی المسجد لیتعلّم علما او یعلّمة او یحیی سنّة قد درست، کان مثله کمثل الغادی الرائح فی سبیل اللَّه. و عن ابی الدرداء قال: لان اتعلّم مسألة احبّ الیّ من ان اصلّی مائة رکعة و لان اعلّم مسألة احبّ الیّ من ان اصلّی الف رکعة. و عن ابی سلمة قال: قال ابو هریرة و ابو ذر باب من العلم نتعلّمه احبّ الینا من الف رکعة تطوّع و باب من العلم نعلّمه عمل به أ و لم یعمل به احبّ الینا من مائة رکعة تطوّع و قالا: سمعنا رسول اللَّه (ص) یقول: «اذا جاء الموت طالب العلم علی هذه الحال، مات و هو شهید».
هوش مصنوعی: زید بن ثابت میگوید: کسی که صبح یا عصر به مسجد برود تا علمی بیاموزد یا به دیگری آموزش دهد یا سنتی را که فراموش شده زنده کند، مانند کسی است که در راه خدا حرکت میکند. ابودرداء میگوید: برای من یادگیری یک سوال از علم بهتر است از اینکه صد رکعت نماز بخوانم و آموزش دادن یک سوال از علم برایم بهتر است از اینکه هزار رکعت نماز بخوانم. ابوسلمه نقل میکند که ابوهریره و ابوذَر گفتند: یادگیری یک باب از علم برای ما بهتر است از هزار رکعت نماز مستحب، و آموزش دادن یک باب از علم، چه عمل شود یا نشود، برای ما بهتر است از صد رکعت نماز مستحب. آنها همچنین گفتند: ما از پیامبر خدا (ص) شنیدیم که فرمود: «اگر دانشجو در چنین حالتی از دنیا برود، او شهید است».
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ. سبب نزول این آیه آن بود که مؤمنان صحابه از رسول خدا (ص) سؤال بسیار میکردند و در مجلس وی دراز می نشستند و در مناجات رسول افراط میکردند، تا بغایتی که رسول (ص) از آن ضجر گشت و کراهیت نمود. ربّ العالمین تخفیف رسول را و تأدیب ایشان را این آیت فرستاد.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که با رسول خدا صحبت میکنید، توجه داشته باشید. علت نزول این آیه این بود که مؤمنان از رسول خدا (ص) سوالات زیادی میپرسیدند و در حضور ایشان وقت زیادی مینشستند و در مناجات و گفتگو با ایشان زیادهروی میکردند، به گونهای که رسول (ص) از این وضعیت ناراضی و دلزده شدند. خداوند برای کاهش این بار بر رسول و آموزش مؤمنان این آیه را نازل کرد.
مقاتل حیان گفت: توانگران در مجلس رسول و مناجات با وی و سؤال کردن از وی دراز مینشستند و بر درویشان مزاحمت داشتند، تا ایشان نشسته بودند درویشان را تمکّن آن نبود که با رسول سخن گفتندی و نه آن توانگران سخن کوتاه میکردند، تا رسول را تخفیف بودی پس ربّ العالمین تأدیب توانگران را و تخفیف رسول (ص) را بفرمود تا هر که مناجات رسول خواهد که کند، نخست صدقهای در پیش دارد، آن گه مناجات کند. اینست که ربّ العالمین گفت: إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً. پس درویشان از نایافت و توانگران از بخل نمیکردند و کار بر صحابه دشخوار شد که از مناجات و محادثت رسول (ص) بازمانده بودند. بعضی مفسّران گفتند: چند روز این حکم ثابت بود، پس منسوخ گشت، و قومی گفتند: یک ساعت روز ثابت بود، پس رخصت آمد و ناسخ که: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ و این آیه ناسخ آن حکم گشت و هیچکس از صحابه بحکم این آیت نرفت، مگر علی بن ابی طالب (ع).
هوش مصنوعی: مقاتل حیان نقل میکند که افراد ثروتمند در محضر پیامبر و در وقت مناجات و سؤال از او بسیار مینشستند و مزاحم درویشان میشدند. در نتیجه، درویشان نمیتوانستند با پیامبر صحبت کنند و ثروتمندان هم از گفتوگو کوتاهی نمیکردند، تا جایی که احترامی برای پیامبر قائل نبودند. به همین خاطر، خداوند دستور داد که هر کسی میخواهد با پیامبر مناجات کند، باید ابتدا صدقهای بدهد و سپس به مناجات بپردازد. این آیه به این معناست که وقتی با رسول خدا مناجات میکنید، ابتدا باید صدقهای در پیش بگذارید. در نتیجه، درویشان به سبب فقر نتوانستند به مناجات برسند و کار برای یاران پیامبر سخت شد. برخی مفسران گفتهاند که این حکم برای مدتی برقرار بود و بعد باطل شد، و گروهی دیگر معتقدند که فقط برای مدتی کوتاه اجرا شد و بعد مجاز شدند، تا اینکه آیهای نازل شد که به این موضوع اشاره داشت و هیچ یک از صحابه به این حکم عمل نکردند به جز علی بن ابیطالِب.
روی انّ علیا (ع) کان یقول: «آیة فی کتاب اللَّه لم یعمل بها احد قبلی و لا یعمل بها احد بعدی، و هی آیة المناجاة».
هوش مصنوعی: امام علی (ع) میفرمود: «آیهای در کتاب خدا وجود دارد که نه کسی پیش از من به آن عمل کرده و نه کسی بعد از من به آن عمل خواهد کرد، و آن آیهای است که مربوط به مناجات است.»
روی انّه قال: «کان عندی عشرة دراهم، فکنت اذا ناجیت النبی (ص) تصدّقت بدرهم فنسختْ و لم یعمل بها احد غیری»
هوش مصنوعی: او گفت: «من ده درهم داشتم، هر بار که با پیامبر (ص) به تنهایی سخن میگفتم، یک درهم صدقه میدادم. این عمل من ثبت شد و هیچ کس جز من آن را انجام نداد.»
و قیل: تصدّق علی (ع) بدینار. و روی انّ رسول اللَّه (ص) قال: «یا علی بکم یتصدّق الرّجل قبل نجواه»؟ فقال علی (ع): «اللَّه و رسوله اعلم»! فقال: بدینار. فقال علی: «الدینار کثیر لا یطیقونه»، فقال: رسوله اللَّه: «فبکم یا علی»؟ قال «حبّة او شعیرة». فقال رسول اللَّه: «انّک لرجل زهید» ای قلیل المال. قال علی (ع): «فبی خفّف اللَّه عن هذه الامّة».
هوش مصنوعی: داستانی در مورد علی (ع) و صدقهای که او میخواست بدهد وجود دارد. پیامبر (ص) از علی پرسید که با چه مقدار میخواهد صدقه دهد. علی پاسخ داد که دینار زیاد است و مردم نمیتوانند آن را بدهند. پیامبر دوباره پرسید که پس چه مقدار؟ علی گفت یک دانه یا یک دانه جو. پیامبر به علی گفت که تو مردی زاهد هستی و دارایی کمی داری. علی نیز پاسخ داد که به همین دلیل خداوند بار را از این امت سبک کرده است.
قال ابن عمر: کان لعلی بن ابی طالب کرّم اللَّه وجهه ثلث لو کانت لی واحدة منهنّ کانت احبّ الیّ من حمر النّعم: تزویجه فاطمة علیها السلام، و اعطاءه الرایة یوم خیبر، و آیة النجوی.
هوش مصنوعی: ابن عمر گفته است: علی بن ابیطالب (علیهالسلام) سه ویژگی داشت که اگر یکی از آنها برای من بود، برایم از برترین چیزها ارزشمندتر بود: ازدواج با فاطمه (سلاماللهعلیها)، دادن پرچم به او در روز خیبر، و آیهای درباره نجوا.
و قال بعضهم: انّ رسم النثارات للملوک و غیرهم من الکبراء و الرؤساء مأخوذ من آداب اللَّه تعالی فی شأن رسوله حیث قال: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً قوله. ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ ای ذلک التصدّق خیر لکم من البخل. وَ أَطْهَرُ لانفسکم و ازکی لها فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ما تتصدّقونه قبل النجوی فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ یغفر لکم لعلمه بضرورتکم و صدق نیاتکم، رَحِیمٌ بکم حیث لم یؤاخذکم بذلک. أَ أَشْفَقْتُمْ قال ابن عباس: ابخلتم و قال الشاعر:
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که نشانهگذاری برای گفتگوها میان پادشاهان و دیگر بزرگان و رئیسان، از آداب خداوند در مورد پیامبرش الهام گرفته شده است. خداوند در قرآن میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردید، وقتی که با پیامبر نجوا میکنید، قبل از نجوایتان چیزی به عنوان صدقه بدهید. این کار برای شما بهتر و پاکتر است. اگر نتوانستید چیزی برای صدقه بدهید، خداوند شما را میبخشد زیرا او از نیازهای شما و نیتهای پاک شما آگاه است و نسبت به شما رحمت دارد و شما را به خاطر این موضوع مؤاخذه نمیکند. ابن عباس در اینباره میگوید که آیا شما بخیل شدهاید؟ و شاعر نیز در این مورد چیزی گفته است.
هوّن علیک و لا تولع باشفاق
فانّما ما لنا للوارث الباقی.
هوش مصنوعی: به خودت سخت نگیر و به احساساتت وابسته نشو، چرا که آنچه در نهایت برای ما میماند، فقط از آن وارث پایدار است.
و المعنی: أ خشیتم الفقر و الفاقه من هذه الصدقة و عصیتم اللَّه بان لم تفعلوا ما امرکم به ثمّ قال: فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ من هذه المعصیة و اسقط عنکم هذا الفرض. فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ المفروضة فی مالکم فان هذا لا یوضع عنکم بوجه. وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فیما یأمرکم به. قال مقاتل بن حیان: کان ذلک عشر لیال ثمّ نسخ. و قال الکلبی: ما کان الّا ساعة من نهار و قیل: قصة الآیة انّهمّ لما نهوا عن النجوی فلم ینتهوا امروا ان یتصدّق الرجل بصدقة اذا اراد ان یسارّ رسول اللَّه (ص) ثمّ یسارّه ثمّ نسخت بعد ساعة بقوله: أَ أَشْفَقْتُمْ أَنْ تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقاتٍ و تجاوز عنهم بقوله: فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ تابَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ. قیل: الواو صلة مجازه و إذ لم تفعلوا تاب اللَّه علیکم و نسخ الصدقة ثم قال: فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ. هذا کلام عارض و هو تعظیم للصلاة هذا کفعل الخطیب فی الخطبة للصلاة و الخطبة للنکاح یبدأ بتعظیم طاعة اللَّه و اقامة امره، ثمّ یأخذ فی المقصود بدأ عزّ و جل بتعظیم اعظم ما کتب علی العباد و هو اقامة الصلاة و ایتاء الزکاة ثمّ اخذ فی قصة الحال فقال: أَطِیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فی ترک النجوی و تجنّب اذی المسلمین وَ اللَّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ.
هوش مصنوعی: ترس شما از فقر و احتیاج به خاطر این صدقه، و نافرمانی شما از خدا به خاطر عدم انجام آنچه به شما امر شده است، جای تأمل دارد. اگر شما این کار را نکردید، خداوند بر شما رحمت خواهد آورد و این وظیفه را از شما ساقط میکند. بنابراین، نماز را به پا دارید و زکات واجب را از مال خود پرداخت کنید، چرا که این چیزها از شما برداشته نمیشوند. همچنین، مطیع خدا و پیامبرش باشید در آنچه که به شما امر میکند. این موضوع برای مدت معینی بوده، سپس اصلاح شد و دستوراتی سادهتر برای صدقه به وجود آمد. همانطور که گفته شده، برای هر کسی که بخواهد با پیامبر گفتوگو کند، باید صدقهای بدهد. اما پس از مدتی این حکم لغو شد و به آنها گفته شد که تنها به انجام نماز و زکات بپردازند، که اینها بزرگترین واجبات بر بندگان خدا هستند. در نهایت، خداوند به آنها فرمود که باید از محاورههای پنهانی پرهیز کنند و به حفظ حقوق مسلمانان توجه داشته باشند، چرا که او از اعمال شما آگاه است.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ. این آیه در شأن سران منافقان فرو آمد: عبد اللَّه ابی سلول و عبد اللَّه بن سعد بن ابی سرح و عبد اللَّه بن نبتل که با جهودان که غضب و سخط اللَّه بر ایشانست دوستی داشتند و اسرار مؤمنان با ایشان میگفتند و در عداوت رسول (ص) با یکدیگر عهد میبستند. ربّ العالمین گفت: ما هُمْ مِنْکُمْ وَ لا مِنْهُمْ. این منافقان نه بر دین شمااند که مؤمناناید، و نه از جمله جهوداناند. همانست که جای دیگر گفت: «مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلی هؤُلاءِ وَ لا إِلی هؤُلاءِ».
هوش مصنوعی: آیا ندیدی کسانی را که گروهی را که خدا بر آنها غضب کرده بود، انتخاب کردند؟ این آیۀ درباره سران منافقین نازل شده است: عبدالله ابیسلول و عبدالله بن سعد بن ابیسرح و عبدالله بن نبتل که با یهودیان که مورد خشم و عذاب خدا هستند، دوستی دارند و اسرار مؤمنان را به آنها میگویند و در دشمنی با رسول خدا (ص) با یکدیگر پیمان میبندند. پروردگار جهانیان میفرماید: "آنها نه از شما هستند و نه از آنها." این منافقان نه پیرو دین شما که مؤمنانید، هستند و نه از جمع یهودیان به حساب میآیند. همانطور که در جای دیگر آمده است: "مشروع در دو طرف متضاد و بیثباتاند، نه به این طرف و نه به آن طرف."
وَ یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ انّهم کاذبون. ابن عباس گفت: رسول خدا (ص) در حجرهای از حجرههای خویش نشسته بود، و جمعی مسلمانان با وی نشسته بودند، رسول (ص) گفت: همین ساعت یکی در آید بدلی ناپاک، جبّاری گردنکش، شوخ و بد، و بدیده شیطنت بشما نگرد، بدل جبّار است و بدیده شیطان. چون در آید، با وی سخن مگویید. پس عبد اللَّه نبتل میآمد، او را بدر حجره در نگذاشتند، ببام حجره در آمد. مردی بود ازرق چشم، رسول خدا (ص) با وی گفت: «انت الّذی تسبّنی و فلان و فلان»
هوش مصنوعی: ایشان قسم میخورند به دروغ در حالی که میدانند دروغگو هستند. ابن عباس نقل میکند که رسول خدا (ص) در یکی از حجرههای خود نشسته بود و تعدادی از مسلمانان نیز در کنار او بودند. پیامبر (ص) فرمود: به زودی یکی از افراد ناپاک و گردنکش و بدخلق و بدچهره به نزد شما میآید. او نماینده قدرتهای ظالم است و چشمانش شیطنت دارد. وقتی او وارد شد، با او صحبتی نکنید. سپس عبد الله نبتل وارد شد اما او را به حجره راه ندادند و به بالای حجره رفت. او مردی با چشمان آبی بود و پیامبر (ص) به او گفت: "تو کسی هستی که به من و فلان و فلان ناسزا گفتهای."
تویی که ما را ناسزا میگویی و فلان و فلان؟ چند کس از منافقان برداد.
هوش مصنوعی: تو که به ما توهین میکنی و حرفهای نامناسب میزنی، چقدر از نفاق و دورویی در وجودت دیده میشود؟
وی برفت و آن قوم را که رسول خدا (ص) نام ایشان برده بود، بیاورد، و همه سوگند خوردند که ما ترا ناسزا نگوئیم و بد نگوئیم و عذرهای دروغ نهادند.
هوش مصنوعی: او رفت و آن گروهی را که پیامبر (ص) از آنها یاد کرده بود، آورد. آنها همه قسم خوردند که به تو توهین نکنند و بد بگویند و بهانههای دروغی آوردند.
ربّ العالمین این آیات فرو فرستاد، او ایشان را بآنچه گفتند دروغ زن کرد. گفت: یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ انّهم کاذبون منافقون.
هوش مصنوعی: خداوند این آیات را نازل کرد و ایشان را به خاطر ادعاهایشان دروغگو دانست. او فرمود: آنها به دروغ سوگند میخورند در حالی که خودشان میدانند که دروغ میگویند و منافق هستند.
أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِیداً إِنَّهُمْ ساءَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فی الدّنیا من النفاق اتَّخَذُوا أَیْمانَهُمْ الکاذبة «جنّة» وقایة دون دمائهم و اموالهم فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ. ای عن طاعته و الایمان به و قیل: صدّوا المؤمنین عن جهادهم بالقتل و اخذ اموالهم، فَلَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ.
هوش مصنوعی: خداوند برای آنها عذابی شدید آماده کرده است، زیرا کارهایی که در دنیا انجام میدادند بسیار زشت بوده است. آنها با سوگندهای دروغین خود را به عنوان پناهی در برابر خونها و اموال دیگران قرار دادند و از راه خدا بازداشتند. به گونهای که مؤمنان را از جهاد و مبارزه بازمیداشتند و به کشتن و گرفتن اموال آنها مشغول بودند. بنابراین، برای آنها عذابی خفتآور در نظر گرفته شده است.
لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ یعنی: یوم القیمة، وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً و ذلک انّهم کانوا یقولون: ان کان ما یقوله محمد (ص) حقا لندفعنّ العذاب عن انفسنا باموالنا و اولادنا فاکذبهم اللَّه عزّ و جل فی قولهم و أخبر أنّهم أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ. ای مقیمون دائمون.
هوش مصنوعی: اموال و فرزندان آنها در روز قیامت هیچ کمکی به آنها نخواهد کرد؛ زیرا خداوند میداند که آنها میگفتند: اگر سخنان محمد (ص) درست باشد، با اموال و فرزندانمان میتوانیم عذاب را از خود دور کنیم. اما خداوند به نادرستی این ادعا پاسخ داد و فرمود که آنها به عنوان اهل آتش شناخته میشوند و در آنجا بهطور دائمی خواهند بود.
یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً. ای «لن تغنی عنهم اموالهم». یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً. و هو یوم القیمة: فَیَحْلِفُونَ لَهُ. ای للَّه فی الآخرة انّهم کانوا مخلصین فی الدّنیا غیر منافقین. کَما یَحْلِفُونَ لَکُمْ فی الدّنیا و هو قولهم: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما کُنَّا مُشْرِکِینَ» وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی شَیْءٍ ای یظنّون انّهم علی شیء» ینفعهم فی الآخرة کما نفعهم فی الدنیا حین قالوا لا اله الا اللَّه فحقنوا بها دماءهم أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ فی دعواهم و فی حسبانهم.
هوش مصنوعی: روزی که خداوند همه را دوباره برمیانگیزد. سرمایهداران در آن روز نمیتوانند از داراییهایشان دفاع کنند. در آن روز، که روز قیامت است، آنها قسم خواهند خورد که در دنیا مخلص و صادق بودهاند، نه منافق. همانطور که در دنیا برای شما سوگند میخورند و میگویند: «به خداوند ما مشرک نبودیم.» و گمان میکنند که در آخرت به چیزی دست خواهند یافت، همانطور که در دنیا وقتی میگفتند «لا اله الا اللَّه»، جانهایشان محفوظ ماند. آگاه باشید که آنها در ادعایشان و در گمانشان دروغگو هستند.
روی مقسم عن ابن عباس قال: قال رسول اللَّه (ص): «ینادی مناد یوم القیمة این خصماء اللَّه؟ فیقوم القدریّة مسوادّة وجوههم مزراقة عیونهم مائلا شدّتهم یسیل لعابهم فیقولون و اللَّه ما عبدنا من دونک شمسا و لا قمرا و لا صنما و لا وثنا و لا اتّخذنا من دونک الها»
هوش مصنوعی: در روز قیامت، سَرایِ غیب از دور صدا میزند: «آیا کسانی که از طرف خدا به چالش درآمدهاند، حاضرند؟» در این هنگام، پیروان مکتب قدریه با چهرههای تیره و نگاهی خیره به جلو، به سمت صدا میروند و زبانشان در حال لعاب افتاده است. آنها با قاطعیت اظهار میکنند که ما هیچگاه غیر از تو، خدایی مانند خورشید، ماه، یا بتها نپرستیدیم و الهی از خود برای عبادت انتخاب نکردیم.
، فقال ابن عباس: وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلی شَیْءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْکاذِبُونَ. هم و اللَّه القدریة، هم و اللَّه القدریة، هم و اللَّه القدریة.
هوش مصنوعی: ابن عباس گفت: و آنها تصور میکنند که بر حقیقتی تسلط دارند، در حالی که آنها خود دروغگو هستند. به خدا قسم، آنها پیروان جبر هستند، به خدا قسم، آنها پیروان جبر هستند، به خدا قسم، آنها پیروان جبر هستند.
اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ. الاستحواذ: الاستیلاء و الغلبة، یقال: استحوذ و استحاذ و حاذ و احاذ کلّها بمعنی واحد ای غلب علیهم الشیطان. فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ طاعته و الایمان به. أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ ای جنده، یقال: تحزّب القوم علی فلان، ای صاروا فرقا و حزّب الامیر جنده علی احزاب. أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ المغبونون.
هوش مصنوعی: شیطان بر آنها تسلط یافته است. استحواذ به معنای تسلط و غلبه است. گفته میشود که شیطان بر آنها غلبه کرده و آنها را از یاد خداوند و اطاعت از او و ایمان به او غافل کرده است. این گروه، حزب شیطان هستند، مانند سربازانی که به سوی او گرد آمدهاند. در حقیقت، حزب شیطان همان خاسران و مغبونان هستند.
إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ «الاسفلین الصاغرین فی الدنیا بالقتل و السّبی و فی الآخرة بالعذاب و النار، کَتَبَ اللَّهُ ای حکم اللَّه و قضی و کتب فی اللوح المحفوظ. لَأَغْلِبَنَّ أَنَا «و» یغلب «رسلی» بالنصر و الحجة و العاقبة. إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ بنصرة دینه «عزیز» بانتقامه من اعدائه، نظیره قوله: «لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ». قال الزجاج: غلبه الرسل علی نوعین: من بعث منهم بالحرب، فهو غالب فی الحرب و السیف و من لم یومر بالحرب، فهو غالب بالحجّة. روی ان المؤمنین قالوا: لئن فتح اللَّه لنا مکة و خیبر و ما حولهما فانّا لنرجو ان یظفرنا علی الروم و فارس. فقال عبد اللَّه بن ابی: أ تظنّون انّ فارس و الروم کبعض القری. التی انتم غلبتم علیها؟ و اللَّه لهم اکثر عددا و اشدّ بطشا من ذلک! فانزل اللَّه عزّ و جلّ: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ.
هوش مصنوعی: کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی میکنند، قطعاً در زمره پستترین افراد خواهند بود. در دنیا به وسیله قتل و اسارت و در آخرت به عذاب و آتش گرفتار خواهند شد. این حکم خدا ثبت شده و در لوح محفوظ نوشته شده است. خداوند به طور قطع پیروز خواهد بود، چه در نصرت پیامبرانش با دلایل و حجتها و چه در عاقبت کار. خداوند به یاری دین خود قدرت دارد و از دشمنانش انتقام میگیرد. مانند این است که خداوند قبلاً گفته است: «کلام ما برای بندگان فرستاده شدهمان پیشی گرفته است و آنها قطعاً پیروزند و سپاه ما غالب خواهند شد». برخی گفتهاند که پیروزی پیامبران به دو نوع است: یکی از آنها که به جنگ فرستاده شدهاند، در جنگ و با شمشیر پیروز هستند و دیگری که به جنگ فرمان داده نشده، با دلیل و حجت پیروز خواهد شد. زمانی که مؤمنان گفتند: اگر خداوند شهرهایی مثل مکه و خیبر را به ما بدهد، امیدواریم بر رومیان و پارسیان نیز پیروز شویم، عبدالله بن ابی گفت: آیا فکر میکنید پارسیان و رومیان مانند برخی از قبیلهها هستند که شما بر آنها پیروز شدید؟ به خدا قسم آنها تعداد بیشتری دارند و قدرت و قوت بیشتری نیز دارند! پس خداوند آیات فوق را نازل کرد که نوشته است: خداوند قطعاً من و پیامبرانم را پیروز خواهد کرد. خداوند قوی و صاحب اقتدار است.
لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ الآیة... اخبر أنّ ایمان المؤمنین یفسد بموادّة الکفّار و ان من کان مؤمنا لا یوالی من کفر و ان کان من عشیرته. نزلت فی حاطب بن ابی بلتعة حین کتب الی اهل مکة، یخبرهم بخروج رسول اللَّه (ص) و سیأتی ذکره فی سورة الممتحنة. و قال السدی: نزلت فی عبد اللَّه بن عبد اللَّه بن ابی بن سلول. و ذلک
هوش مصنوعی: وقتی به ایمان یک گروه از مردم اشاره میشود، میگوید که آنها هرگز پیدا نمیشوند که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند و با کسانی که دشمن خدا و پیامبرش هستند، دوستی کنند. حتی اگر آن دشمنان، پدران یا فرزندان آنها باشند. این آیه نشان میدهد که ایمان یک مؤمن با دوستی با کافران مخدوش میشود و اگر کسی مؤمن باشد، نمیتواند با کافران، حتی اگر از خانوادهاش باشند، روابط دوستانه داشته باشد. این آیات به طور خاص درباره حاطب بن ابی بلتعه نازل شده که به اهل مکه نامه نوشت و خبر خروج پیامبر را داد و همچنین درباره عبدالله بن عبدالله بن ابی بن سلول صحبت میکند.
انّه جلس الی جنب رسول اللَّه (ص) فشرب رسول اللَّه (ص) الماء، فقال عبد اللَّه: یا رسول اللَّه ابق فضلة من شرابک! قال: «فما تصنع به»؟ قال: اسقیها ابی لعل اللَّه تعالی یطهّر قلبه! ففعل فاتاها اباه فقال ما هذا؟ قال: فضلة من شراب رسول اللَّه (ص) جئتک بها لتشربها لعل اللَّه یطهّر قبلک. فقال له ابوه: هلا جئتنی ببول امّک؟! فرجع الی النبی (ص) فقال: یا رسول اللَّه ایذن لی فی قتل ابی. فقال رسول اللَّه (ص): بل ترفّق به و تحسن الیه.
هوش مصنوعی: عبدالله به کنار رسول الله نشسته بود، و وقتی رسول الله آب نوشید، عبدالله گفت: ای رسول الله، مقداری از آب خود را برای من نگهدار! رسول الله پرسید: «با آن چه میکنی؟» عبدالله پاسخ داد: میخواهم به پدرم بدهم تا شاید خداوند قلب او را پاک کند. رسول الله این کار را انجام داد و آب را به عبدالله داد. عبدالله به پدرش گفت: این آب، باقیمانده شراب رسول الله است که برای تو آوردهام تا بنوشی و شاید خداوند قلبت را پاک کند. پدرش با عصبانیت گفت: چرا از من خواستی آب مادر خودت را بیاورم؟ عبدالله به نزد رسول الله برگشت و گفت: ای رسول الله، اجازه بدهید پدرم را بکشم. رسول الله فرمود: نه، بلکه با او مهربان باش و به او نیکی کن.
قال ابن جریج: حدّثنا انّ ابا قحافة، قبل ان اسلم، سبّ النبی (ص) فصکه ابو بکر صکة خرّ منها ساقطا، ثمّ ذکر ذلک للنبی (ص) فقال: او فعلته؟ قال: نعم قال: فلا تعد الیه. فقال: ابو بکر و اللَّه لو کان السیف منی قریبا، لقتلته! فانزل اللَّه تعالی هذه الآیة.
هوش مصنوعی: ابن جریج نقل میکند که ابا قحافة قبل از مسلمان شدن، به پیامبر (ص) توهین کرده و ابو بکر او را به شدت زده است بهطوریکه از شدت ضربه به زمین افتاده است. سپس ابو بکر این موضوع را به پیامبر (ص) گزارش میدهد و پیامبر میپرسد که آیا واقعاً این کار را انجام داده است و وقتی ابو بکر تأیید میکند، پیامبر (ص) به او میگوید که دیگر به این کار ادامه ندهد. ابو بکر میگوید که اگر شمشیرش در دسترس بود، او را میکشت. در این لحظه آیهای از سوی خداوند نازل میشود.
و عن ابن مسعود فی قوله: وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ یعنی: ابا عبیدة بن الجرّاح قتل اباه یوم احد أَوْ أَبْناءَهُمْ یعنی: ابا بکر دعا ابنه یوم بدر الی البراز فقال. یا رسول اللَّه (ص) دعنی اکن فی الرّعلة الاولی، و هی القطعة من الفرسان. فقال له رسول اللَّه (ص): متّعنا بنفسک یا ابا بکر اما تعلم انّک عندی بمنزلة سمعی و بصری؟
هوش مصنوعی: ابن مسعود درباره این آیه میگوید: واژه «آبای آنها» در اینجا به ابوعبیده بن جراح اشاره دارد که پدرش را در روز احد کشته است. همچنین واژه «فرزندانشان» به ابوبکر اشاره دارد که در روز بدر از پیامبر خواست تا اجازه دهد در اولین صف نبرد شرکت کند. او گفت: «یا رسولالله، اجازه بده من در جمع اولیها باشم»، و پیامبر در پاسخ به او فرمود: «از خودت به ما برسان، آیا نمیدانی که تو در نزد من به منزلهی گوش و چشم من هستی؟»
! أَوْ إِخْوانَهُمْ یعنی مصعب عمیر قتل اخاه یوم احد أَوْ عَشِیرَتَهُمْ یعنی: عمر و علیا و حمزة و عبیدة بن الحارث. قتل عمر خاله العاص بن هشام بن المغیرة یوم بدر، و قتل حمزة شیبة و قتل علی الولید بن عتبة و ضرب عبیدة بن الحارث عتبة، ثمّ کرّ علی و حمزة علی عتبة باسیافهما ففرغا منه. قیل: خرج هذا مخرج المدح، و قیل: خرج مخرج النهی و قیل: نفی اللَّه عزّ و جل ان یکون حکم من و ادّ الکافر حکم المؤمن، فمن وادّهم معتقدا لذلک فهو کافر و من وادّهم علی اعتقاد منه انّه خطأ فهو فاسق.
هوش مصنوعی: این متن به بیان وقایعی تاریخی از جنگهای صدر اسلام و روابط میان مسلمانان و دشمنانشان میپردازد. اشاره میکند که برخی از مسلمانان در جنگها برادران یا نزدیکان خود را، مانند مصعب بن عمیر که برادرش را در جنگ احد کشته است، از جمله برادران و خویشاوندان شهید کردهاند. همچنین ذکر میکند که در جنگ بدر، افرادی مانند عمر و حمزه نیز دشمنان خود را کشتند. در نهایت، مباحثی درباره تفاوت حکم بین کافر و مؤمن مطرح میشود و این نکته بیان میشود که موضعگیری در برابر کافران، بسته به نوع اعتقاد فرد، میتواند او را به دایره کفر یا فسق بکشاند.
قوله: أُولئِکَ کَتَبَ ای اثبت، فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ. و زیّنه و کتابة الایمان فی قلوبهم سمة و علامة تدلّ علی انّ الایمان فی قلوبهم یعلم بها کلّ من شاهدهم من الملائکة. انّ فی قلوبهم الایمان. و قیل: کتب علی قلوبهم انّهم مؤمنون کقوله: «فِی جُذُوعِ النَّخْلِ» ای علی جذوع النخلة، أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ. ای قوّاهم و اعانهم بنصر منه و قیل: بِرُوحٍ مِنْهُ یعنی: بالقرآن کقوله: أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا و قیل: ایّدهم بنور الایمان، و قیل: برحمة منه، و قیل: جبرئیل (ع). وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ فی الدنیا بطاعاتهم.
هوش مصنوعی: آنان که خدا در دلهایشان ایمان را ثبت کرده، دارای نشانه و علامتی هستند که نشان میدهد ایمان در دلهایشان وجود دارد و هر کسی که آنها را ببیند، از جمله فرشتگان، این ایمان را در آنها میبیند. گفته شده که خداوند بر دلهایشان نوشت که آنها مؤمناند. این ایمان مانند نوشتهای بر درختان نخل است. همچنین، خداوند آنها را به قدرتی از جانب خود یاری میدهد. برخی گفتهاند که این یاری از طریق قرآن است. دیگران بر این باورند که این یاری به معنای نور ایمان یا رحمت خداوند است، و برخی دیگر اشاره کردهاند که این یاری ممکن است از طرف جبرئیل (ع) باشد. خداوند آنها را به بهشتهایی میبرد که آب از زیر درختانش جریان دارد و در آنجا همیشه خواهند ماند. خداوند در دنیا از طاعات آنها راضی است.
وَ رَضُوا عَنْهُ فی الآخرة بالجنة و الثواب و قیل: رضوا عنه بما قضی علیهم فی الدنیا من غیر کراهیة. حکی عن ابی عثمان النیسابوری، قال: منذ اربعین سنة ما اقامنی اللَّه تعالی فی حال کرهته و لا نقلنی الی غیره فسخطته. أُولئِکَ حِزْبُ اللَّهِ انصار حقّه و رعاة خلقه. أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ الفائزون الباقون فی النعیم المقیم: روی انّ داود (ع) قال: «الهی من حزبک؟ فاوحی اللَّه تعالی الیه: یا داود الغاضّة ابصارهم، النقیة قلوبهم، السلیمة اکفّهم، اولئک حزبی و حول عرشی.
هوش مصنوعی: در آخرت، آنها از خدا راضی هستند و به بهشت و پاداش نیکو میرسند. برخی گفتهاند که آنها در دنیا نیز به آنچه که خداوند بر آنها مقرر کرده بود، راضی بودند و از آن ناراضی نبودند. ابوعثمان نیشابوری نقل کرده که به مدت چهل سال، خداوند هیچ لحظهای مرا در شرایطی قرار نداد که آن را نپسندم و به مکان دیگری منتقل نکرد که از آن ناخشنود شوم. آنها حزب خدا هستند و حامی حقیقت و نگهبان مخلوقات او هستند. بهراستی حزب خدا، رستگاران و پیروان پاداشهای باقیمانده در نعمت پایدار هستند. روایت شده که حضرت داوود (ع) از خداوند پرسید: «حزب تو چه کسانی هستند؟» و خداوند به او وحی کرد: «ای داوود، آنها کسانی هستند که چشمهاشان را از دنیا گماشتهاند، دلهایشان پاک و دستانشان بیخطا است. آنها حزب من و در اطراف عرش من هستند.»