گنجور

۱۵ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ الایة صفت روز رستاخیز است، و نشان فزع اکبر، آن روز که صبح قیامت بدمد، و سراپرده عزت بصحراء قهاری بیرون آرند، و بساط عظمت و جلال بگسترانند. این هفت آسمان علوی که بر هواء لطیف بی عمادی بر یکدیگر بداشته، و بقدرت نگه داشته، ترکیب آن فرو گشایند، همه بر هم زنند، و بر هم شکنند، که میگوید جل جلاله: إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ. و این هفت فرش مطبق را توقیع تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ برکشند، و ذره ذره از یکدیگر برفشانند، و بباد بی‌نیازی بردهند، که میگوید: دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا. و این خورشید روان که چراغ جهانست، و دلیل زمان و مکان است، بسان مهجوران حضرت رویش سیاه کنند، در پیچند و بکتم عدم باز برند، که میگوید: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ، و این نجوم ثواقب را و کواکب زهرا را همی بیک بار بر صورت برگ درخت بوقت خریف فرو بارانند، و در خاک مذلت بغلطانند، که میگوید: وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ.

فرمان آید که ای دوزخ آشفته! برگستوان سیاست بر افکن، بعرصات حاضر شو، که دیر است تا این وعده داده‌ایم که: وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَری‌. ای فرادیس اعلی! طیلسان نعمت برافکن، و در موقف کمر انقیاد بر میان بند، که دوستان منتظرند، از راه دور دراز آمده‌اند، میخواهیم که راه بایشان کوتاه کنیم: أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ. ای جبرئیل تو حاجب باش. ای میکائیل تو چاوش حضرت باش.

ای زبانیه سرای عقوبت سلاسل و اغلال بر سر دوش نهید. ای غلمان و ولدان همه تاج خلد بر سر نهید. ای کروبیان و مقربان درگاه در حجب هیبت کمر سیاست بر میان بندید، و صفها برکشید. نخست مادر و پدر سید را بقعر دوزخ اندازید. پسر نوح‌ را غل شقاوت بر گردن نهید، و بدوزخ برید. پدر ابراهیم خلیل را بنعت دنبال بریده‌ای بدرک اندازید. بلعم باعورا را بیارید، و آن نماز و عبادت وی به باد بردهید، و غاشیه سگی در سر صورت او کشید، و باسفل السافلین اندازید، و سگ اصحاب الکهف بیارید، و بردابرد از پیش او بزنید، و قلاده منّت بر گردن وی نهید، و بزنجیر لطف ببندید، و در کوکبه نواختگان او را بدرجات رسانید. این چنین است اگر خواهیم بداریم، ورخواهیم برداریم: یفعل اللَّه ما یشاء و یحکم ما یرید.

صد هزار و بیست و چهار هزار نقطه نبوت و عصمت و سیادت آن ساعت بزانو درآیند، و علمهای خود از آن فزع و هیبت فراموش کنند، و گویند: لا عِلْمَ لَنا. هزاران هزار مقربان درگاه و قدسیان ملأ اعلی همه زبان تضرع و تذلل گشاده که: ما عبدناک حق عبادتک. آن ساعت تیغ سیاست از غلاف قهر بیرون کشند، همه نسبها بریده گردانند مگر نسب رسول (ص). همه خویش و پیوند از هم جدا کنند، همه رخسارهای ارغوانی زعفرانی گردد. بسا مادر که بی‌فرزند شود، بسا فرزند که بی‌مادر ماند: یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ.

آدم صفی آن ساعت فرا پیش آید، گوید: بار خدایا! آدم را بگذار، و با فرزندان تو دانی که چه کنی. نوح گوید: خداوندا! درین فزع و سیاست طاقتم برسید. هیچ روی آن دارد که بر ضعیفی ما رحمت کنی، که ما بخود درمانده‌ایم، پروای دیگران نیست، و موسی و عیسی بفریاد آمده که: بار خدایا! بر بیچارگی ما رحمت کن، آیا که در آن ساعت حال عاصیان و مفلسان چون بود، و کار ایشان چون آید.

همی در آن وقت و آن هنگام مهتر عالم و سید ولد آدم در میان جمع گوید: خداوندا! پادشاها! مشتی عاصیان‌اند این امّت من، گروهی ضعیفان‌اند، لختی بیچارگان و مفلسان‌اند. خداوندا! اگر در عملشان تقصیر است، شهادتشان بجای است.

اگر در خدمتشان فترت است عقیده سنتشان برجاست. اگر کار ایشان تباه است فضل تو آشکار است. خداوندا! بفضل خود جرم ایشان بپوش، بلطف خود کار ایشان بساز.

برحمت خود ایشان را بنواز، که خود گفته‌ای: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ.

إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً الایة سؤال هر کس بر حسب حال او، و مراد هر کس بر اندازه همت او! شتّان بین امة و امة! چند که فرق است میان یاران عیسی و یاران مصطفی! یاران عیسی چون گرسنه شدند بر عیسی اقتراح کردند، دل عیسی بخود مشغول داشتند، و از حظ خود با مراعات وی نپرداختند. همه آواز برآوردند که: «هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ». باز امت محمد یاران مصطفی (ص) چنان بودند با وی که ابو بکر صدیق چون تشنگی و گرسنگی بر وی زور کرد، و در غار مار وی را درگزید، بر خود همی پیچید، و صبر همی کرد، و با خود همی گفت. آیا اگر رسول خدا حال من بداند و رنج بشناسد که پس دلش بمن مشغول شود، و از بهر من اندوهگن گردد، و من رنج خود خواهم، و اندوه دل وی نخواهم. بر گرسنگی و تشنگی صبر کنم و شغل دل وی نخواهم، و نیفزایم. لا جرم فردا در انجمن رستاخیز و عرصه کبری ندا آید که ابو بکر صدیق را دست گیرید، و در سرا پرده زنبوری و قدس الهی برید، تا لطف جمال ما دیده اشتیاق او را این توتیا کشد که: «یتجلی الرحمن للناس عاما و لابی بکر خاصا». این دولت و رتبت او را بدان دادیم که در دنیا یک قدم بر طریق هجرت با مصطفی در موافقت غار برگرفته.

عیسی از امت خویش یاری خواست، ایشان از وی مائده خواستند. باز مصطفی (ص) از امت خود یاری خواست که: «کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ». یاران همه تن و جان و مال فدا کردند. رب العزة آن از ایشان قبول کرد و بپسندید، و باز گفت: وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ الایة، و قال تعالی: یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ.

قال عیسی بن مریم: اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ الایة چون عیسی دعا کرد، و مائده خواست رب العالمین دعاء وی اجابت کرد، و مراد وی در امت وی بداد، گفت: إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ یا عیسی! دریغ نیست که مائده میخواهند، و نعمت که می‌طلبند، و نعمت خود همه برای خورندگان دادم، امّا ما را دوستانی‌اند از امت محمد که از ما جز ما را نخواهند، و جز بیاد ما نیاسایند، ور حدیث کنند جز حدیث ما نکنند، ور شراب خورند جز بیاد ما نخورند، از مهر ما با خود نپردازند، و از عشق ما با دیگری ننگرند:

آن را که وصال یار دلبر باید
از خویشتنش فراق یکسر باید.

چون عشق مجنون روی در خرابی نهاد، پدر وی گفت: یا مجنون! ترا خصمان بسیار برخاسته‌اند، روزی چند غائب شو، تا مگر مردم ترا فراموش کنند، و این سوداء لیلی از تو لختی کمتر شود. وی برفت، روز سوم می‌آمد، گفت: ای پدر! معذورم دار، که عشق لیلی آرام ما برده، و همه راهها بما فرو گرفته است. راه براه صلاح خود نمی‌برم، هر چند که همی روم جز بسر کوی لیلی آرام نمی‌یابم:

بس که اندر عشق تو من گرد سر برگشته‌ام
بی‌تو ای چشم و چراغم چون چراغی گشته‌ام‌
بس که دیرا دیر و زودا زود و بی گاه و بگاه
بر سر کویت سلامی کرده و بگذشته‌ام.

قوله: تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا سمی العید عیدا لان اللَّه تعالی یعود بالرحمة الی العبد، و العبد یعود بالطاعة الی الرب. یقول اللَّه عز و جل: وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا. و قیل معناه: انه اعید الامر الی ابتدائه، ای کما کان ابتداء المؤمن علی الطهارة حین ولد من امه، ففی هذا الیوم اعید الی تلک الحالة من الطهارة، و لم یبق علیه معصیة. روی عن الحسن انه قال: «اخبرت ان المؤمنین اذا خرجوا یوم العید الی مصلاهم و یضعون جباههم علی الرمضاء نظر اللَّه تعالی الیهم بالرحمة، و یقول: استأنفوا العمل فانه قد اعید الی الابتداء».

۱۵ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ ای اذکر یوم یجمع اللَّه الرسل، و هو یوم القیامة، فیقول اللَّه ما ذا اجابکم قومکم حین دعوتموهم الی طاعتی و توحیدی. این سؤال توبیخ است، یعنی که از پیغامبران سؤال کند تا امت را بدان توبیخ کند، چنان که جای دیگر گفت: وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ انما تسئل لیوبخ قاتلوها.۱۶ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ إِذْ قالَ اللَّهُ خدا خواهد گفت فردا در قیامت، یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ تو گفتی مردمان را، اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ مرا که عیسی‌ام و مادرم را مریم هر دو خدایان دانید و بخدایی گیرید فرود از اللَّه، قالَ سُبْحانَکَ عیسی گوید پاکی و بی‌عیبی ترا، ما یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ نبود مرا و نسزد که گویم ما لَیْسَ لِی بِحَقٍّ آنچه مرا نیامد و نه سزاست، إِنْ کُنْتُ قُلْتُهُ اگر چنانست که گفتم فَقَدْ عَلِمْتَهُ تو خود دانسته‌ای. تَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی تو دانی که در نفس من چیست وَ لا أَعْلَمُ ما فِی نَفْسِکَ و من ندانم که در نفس تو چیست، إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ (۱۱۶) تو آنی که خداوند غیب دانی.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: یَوْمَ یَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ الایة صفت روز رستاخیز است، و نشان فزع اکبر، آن روز که صبح قیامت بدمد، و سراپرده عزت بصحراء قهاری بیرون آرند، و بساط عظمت و جلال بگسترانند. این هفت آسمان علوی که بر هواء لطیف بی عمادی بر یکدیگر بداشته، و بقدرت نگه داشته، ترکیب آن فرو گشایند، همه بر هم زنند، و بر هم شکنند، که میگوید جل جلاله: إِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ. و این هفت فرش مطبق را توقیع تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ برکشند، و ذره ذره از یکدیگر برفشانند، و بباد بی‌نیازی بردهند، که میگوید: دُکَّتِ الْأَرْضُ دَکًّا دَکًّا. و این خورشید روان که چراغ جهانست، و دلیل زمان و مکان است، بسان مهجوران حضرت رویش سیاه کنند، در پیچند و بکتم عدم باز برند، که میگوید: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ، و این نجوم ثواقب را و کواکب زهرا را همی بیک بار بر صورت برگ درخت بوقت خریف فرو بارانند، و در خاک مذلت بغلطانند، که میگوید: وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ.
هوش مصنوعی: این آیه اشاره به روز رستاخیز دارد، روزی بزرگ و ترسناک که در آن صبح قیامت طلوع می‌کند و نشانه‌های عظمت و قدرت خداوند آشکار می‌شود. در آن روز، آسمان‌های هفت‌گانه که به لطف و قدرت خدا به یکدیگر متصل شده‌اند، از هم می‌پاشند و شکسته می‌شوند. زمین نیز تغییر شکل می‌دهد و به صورتی دیگر درمی‌آید و تمام موجودات از هم جدا می‌شوند و به سمت بی‌نیازی می‌روند. خورشید که نوربخش جهان است، در آن روز به حالت محو درآمده و همچون یک تکه تاریک می‌شود. همچنین ستاره‌ها و سیارات از آسمان به زمین می‌افتند و به خاک ذلت فرو می‌روند.
فرمان آید که ای دوزخ آشفته! برگستوان سیاست بر افکن، بعرصات حاضر شو، که دیر است تا این وعده داده‌ایم که: وَ بُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَری‌. ای فرادیس اعلی! طیلسان نعمت برافکن، و در موقف کمر انقیاد بر میان بند، که دوستان منتظرند، از راه دور دراز آمده‌اند، میخواهیم که راه بایشان کوتاه کنیم: أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ. ای جبرئیل تو حاجب باش. ای میکائیل تو چاوش حضرت باش.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ فرمان می‌دهد که ای دوزخ آشفته! سیاست را کنار بگذار و به عرصه بیاید، زیرا زمان وعده‌ای که داده‌ایم به سر رسیده است. ای بهشت عالی! نعمت‌هایت را آشکار کن و خودت را آماده پذیرش کن که دوستان در انتظارند و از راه دور آمده‌اند. ما می‌خواهیم راه را برایشان هموار کنیم. ای جبرئیل، تو نگهبان باش و ای میکائیل، تو پیام‌آور خداوند باش.
ای زبانیه سرای عقوبت سلاسل و اغلال بر سر دوش نهید. ای غلمان و ولدان همه تاج خلد بر سر نهید. ای کروبیان و مقربان درگاه در حجب هیبت کمر سیاست بر میان بندید، و صفها برکشید. نخست مادر و پدر سید را بقعر دوزخ اندازید. پسر نوح‌ را غل شقاوت بر گردن نهید، و بدوزخ برید. پدر ابراهیم خلیل را بنعت دنبال بریده‌ای بدرک اندازید. بلعم باعورا را بیارید، و آن نماز و عبادت وی به باد بردهید، و غاشیه سگی در سر صورت او کشید، و باسفل السافلین اندازید، و سگ اصحاب الکهف بیارید، و بردابرد از پیش او بزنید، و قلاده منّت بر گردن وی نهید، و بزنجیر لطف ببندید، و در کوکبه نواختگان او را بدرجات رسانید. این چنین است اگر خواهیم بداریم، ورخواهیم برداریم: یفعل اللَّه ما یشاء و یحکم ما یرید.
هوش مصنوعی: این متن به طور کلی به توصیف عذاب و مجازات می‌پردازد و از زبان فردی الهام می‌گیرد که نقش قضاوت و مجازات را بر عهده دارد. در آن از عذاب و سزای کسانی که در زندگی‌شان مرتکب خطا شده‌اند، صحبت می‌شود و به تشریح وضعی که برای آنان پیش خواهد آمد، می‌پردازد. همچنین اشاره به اعمال بد شخصیت‌های تاریخی و عواقب آن‌ها دارد و بیان می‌کند که در نهایت، اراده الهی بر همه چیز حاکم است و هر آنچه خدا بخواهد، انجام می‌دهد.
صد هزار و بیست و چهار هزار نقطه نبوت و عصمت و سیادت آن ساعت بزانو درآیند، و علمهای خود از آن فزع و هیبت فراموش کنند، و گویند: لا عِلْمَ لَنا. هزاران هزار مقربان درگاه و قدسیان ملأ اعلی همه زبان تضرع و تذلل گشاده که: ما عبدناک حق عبادتک. آن ساعت تیغ سیاست از غلاف قهر بیرون کشند، همه نسبها بریده گردانند مگر نسب رسول (ص). همه خویش و پیوند از هم جدا کنند، همه رخسارهای ارغوانی زعفرانی گردد. بسا مادر که بی‌فرزند شود، بسا فرزند که بی‌مادر ماند: یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، همه پیامبران و کسانی که مورد محبت و کرامت الهی قرار دارند، به زانو درمی‌آیند و به خاطر هیبت و نگرانی شدید، علم و دانش خود را فراموش می‌کنند و می‌گویند: ما هیچ علمی نداریم. جمعیت بی‌شماری از مقربین و پاکان درگاه الهی با زبانی التماس‌آمیز و تسلیم به درگاه خداوند اظهار می‌کنند که: ما نتوانسته‌ایم تو را به درستی عبادت کنیم. در آن زمان، شمشیر قهر و سیاست از غلاف خارج شده و تمامی نسب‌ها و پیوندها قطع می‌شود، به جز نسب حضرت رسول (ص). در آن شرایط، تمام وابستگی‌های خانوادگی نیز از بین می‌رود و چهره‌ها به رنگ زعفرانی و ارغوانی درمی‌آیند. بسیاری از مادران بی‌فرزند و بسیاری از فرزندان بی‌مادر می‌مانند، تا جایی که هر کس از نزدیکان خود فرار می‌کند، از برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندان خود.
آدم صفی آن ساعت فرا پیش آید، گوید: بار خدایا! آدم را بگذار، و با فرزندان تو دانی که چه کنی. نوح گوید: خداوندا! درین فزع و سیاست طاقتم برسید. هیچ روی آن دارد که بر ضعیفی ما رحمت کنی، که ما بخود درمانده‌ایم، پروای دیگران نیست، و موسی و عیسی بفریاد آمده که: بار خدایا! بر بیچارگی ما رحمت کن، آیا که در آن ساعت حال عاصیان و مفلسان چون بود، و کار ایشان چون آید.
هوش مصنوعی: در آن زمان، آدم به خداوند می‌گوید: خداوندا! به من اجازه بده تا در مورد فرزندانم تصمیم بگیرم. نوح نیز در حال ناتوانی و ترس از خداوند درخواست می‌کند و می‌گوید: ای خدا! دیگر تحمل من به پایان رسیده است. هیچ امیدی به رحمت تو بر ما نیست، زیرا ما خود به شدت درمانده‌ایم و به دیگران نمی‌توانیم فکری کنیم. موسی و عیسی هم به خدا درخواست کمک می‌کنند و می‌گویند: بار خدایا! بر ضعف و ناتوانی ما رحم کن، در این لحظه حال گناهکاران و بیچاره‌ها چه خواهد بود و سرنوشت آنان چگونه رقم خواهد خورد.
همی در آن وقت و آن هنگام مهتر عالم و سید ولد آدم در میان جمع گوید: خداوندا! پادشاها! مشتی عاصیان‌اند این امّت من، گروهی ضعیفان‌اند، لختی بیچارگان و مفلسان‌اند. خداوندا! اگر در عملشان تقصیر است، شهادتشان بجای است.
هوش مصنوعی: در آن زمان، رهبر بزرگ و آقای انسان‌ها در میان جمعیت گفت: خدایا! ای پادشاه! این امّت من گروهی نافرمان و ضعیف هستند، و عده‌ای از آنان بیچاره و destitute هستند. خدایا! اگر در اعمالشان کوتاهی وجود دارد، شهادت و گواهی آن‌ها درست و معتبر است.
اگر در خدمتشان فترت است عقیده سنتشان برجاست. اگر کار ایشان تباه است فضل تو آشکار است. خداوندا! بفضل خود جرم ایشان بپوش، بلطف خود کار ایشان بساز.
هوش مصنوعی: اگر در کارشان وقفه‌ای وجود دارد، اما باورهای سنتی آن‌ها همچنان پابرجاست. اگر فعالیت‌هایشان خراب و نامناسب است، لطف و فضل تو نمایان می‌شود. ای خدا! با لطف خود، گناهانشان را بپوشان و به خوبی‌هایشان بیفزای.
برحمت خود ایشان را بنواز، که خود گفته‌ای: لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ.
هوش مصنوعی: به رحمت خودشان لطف کن و به آنها محبت کن، چون خود گفته‌اند: از رحمت خدا ناامید نشوید.
إِذْ قالَ الْحَوارِیُّونَ یا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً الایة سؤال هر کس بر حسب حال او، و مراد هر کس بر اندازه همت او! شتّان بین امة و امة! چند که فرق است میان یاران عیسی و یاران مصطفی! یاران عیسی چون گرسنه شدند بر عیسی اقتراح کردند، دل عیسی بخود مشغول داشتند، و از حظ خود با مراعات وی نپرداختند. همه آواز برآوردند که: «هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَنْ یُنَزِّلَ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ». باز امت محمد یاران مصطفی (ص) چنان بودند با وی که ابو بکر صدیق چون تشنگی و گرسنگی بر وی زور کرد، و در غار مار وی را درگزید، بر خود همی پیچید، و صبر همی کرد، و با خود همی گفت. آیا اگر رسول خدا حال من بداند و رنج بشناسد که پس دلش بمن مشغول شود، و از بهر من اندوهگن گردد، و من رنج خود خواهم، و اندوه دل وی نخواهم. بر گرسنگی و تشنگی صبر کنم و شغل دل وی نخواهم، و نیفزایم. لا جرم فردا در انجمن رستاخیز و عرصه کبری ندا آید که ابو بکر صدیق را دست گیرید، و در سرا پرده زنبوری و قدس الهی برید، تا لطف جمال ما دیده اشتیاق او را این توتیا کشد که: «یتجلی الرحمن للناس عاما و لابی بکر خاصا». این دولت و رتبت او را بدان دادیم که در دنیا یک قدم بر طریق هجرت با مصطفی در موافقت غار برگرفته.
هوش مصنوعی: در این متن، بحثی درباره تفاوت بین یاران عیسی و یاران پیامبر اسلام مطرح شده است. یاران عیسی زمانی که گرسنه شدند، از او خواستند که معجزه‌ای برایشان بیاورد، در حالی که دل عیسی به حال آن‌ها مشغول بود و او نگران حال آن‌ها بود. اما یاران پیامبر اسلام، به ویژه ابوبکر صدیق، در برابر سختی‌ها و مشکلات صبر و شکیبایی نشان می‌دهند و نمی‌خواهند دل پیامبر را به خاطر خودشان بی‌قرار کنند. آن‌ها به فکر خود نبوده و تلاش می‌کنند تا از رنج و زحمت‌های پیامبر کاسته نشود. به همین دلیل، در روز قیامت، ابوبکر صدیق مورد احترام ویژه‌ای قرار می‌گیرد و فضیلتی بزرگ در دار آخرت نصیبش می‌شود، چرا که در دنیا با پیامبر همراهی کرده و در سختی‌ها صبوری کرده است.
عیسی از امت خویش یاری خواست، ایشان از وی مائده خواستند. باز مصطفی (ص) از امت خود یاری خواست که: «کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ». یاران همه تن و جان و مال فدا کردند. رب العزة آن از ایشان قبول کرد و بپسندید، و باز گفت: وَ الَّذِینَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإِیمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ الایة، و قال تعالی: یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ.
هوش مصنوعی: عیسی از پیروان خود کمک خواست و آنها از او خواستند که معجزه‌ای برایشان بیاورد. سپس او از آنان خواست تا به یاری خدا بشتابند. یارانش همه چیز خود را در راه هدف‌شان فدای او کردند. خداوند از این اقدام آنها پذیرایی کرد و آن را پسندید. او همچنین به کسانی که قبل از دیگران در ایمان و عقیده استقامت ورزیدند، اشاره کرد و از مجاهدت در راه خدا که به هیچ چیز حتی انتقاد دیگران ترسی ندارد، سخن گفت.
قال عیسی بن مریم: اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ الایة چون عیسی دعا کرد، و مائده خواست رب العالمین دعاء وی اجابت کرد، و مراد وی در امت وی بداد، گفت: إِنِّی مُنَزِّلُها عَلَیْکُمْ یا عیسی! دریغ نیست که مائده میخواهند، و نعمت که می‌طلبند، و نعمت خود همه برای خورندگان دادم، امّا ما را دوستانی‌اند از امت محمد که از ما جز ما را نخواهند، و جز بیاد ما نیاسایند، ور حدیث کنند جز حدیث ما نکنند، ور شراب خورند جز بیاد ما نخورند، از مهر ما با خود نپردازند، و از عشق ما با دیگری ننگرند:
هوش مصنوعی: حضرت عیسی (ع) دعا کردند و از خداوند خواستند که مائده‌ای از آسمان نازل کند. خداوند دعای او را اجابت کرد و به او گفت: «من این مائده را برای شما نازل می‌کنم». اما خداوند بیان کرد که مائده و نعمت‌هایی که به آنها داده می‌شود، برای مردم عادی است. در عین حال، دوستان خاصی از امت محمد (ص) وجود دارند که تنها به یاد خدا می‌افتند، جز به یاد او به چیز دیگری نمی‌اندیشند و در گفتارشان فقط از او سخن می‌گویند. آنها از عشق به خدا دست نمی‌کشند و به چیز دیگری توجه نمی‌کنند.
آن را که وصال یار دلبر باید
از خویشتنش فراق یکسر باید.
هوش مصنوعی: کسی که می‌خواهد به محبوبش برسد، باید به‌طور کامل از خود و تعلقاتش فاصله بگیرد.
چون عشق مجنون روی در خرابی نهاد، پدر وی گفت: یا مجنون! ترا خصمان بسیار برخاسته‌اند، روزی چند غائب شو، تا مگر مردم ترا فراموش کنند، و این سوداء لیلی از تو لختی کمتر شود. وی برفت، روز سوم می‌آمد، گفت: ای پدر! معذورم دار، که عشق لیلی آرام ما برده، و همه راهها بما فرو گرفته است. راه براه صلاح خود نمی‌برم، هر چند که همی روم جز بسر کوی لیلی آرام نمی‌یابم:
هوش مصنوعی: زمانی که عشق مجنون به خرابی منجر شد، پدرش به او گفت: ای مجنون! دشمنان زیادی برای تو به وجود آمده‌اند، چند روزی را غایب شو تا شاید مردم تو را فراموش کنند و این جنون عشق لیلی کمی از تو کم شود. مجنون رفت و روز سوم برگشت و گفت: ای پدر! مرا ببخش، زیرا عشق لیلی آرامش را از ما گرفته و تمام راه‌ها را به روی ما بسته است. دیگر نمی‌توانم به راه‌های درست بروم، چرا که هر جا که می‌روم، فقط به کوی لیلی می‌رسم و آرامشی نمی‌یابم.
بس که اندر عشق تو من گرد سر برگشته‌ام
بی‌تو ای چشم و چراغم چون چراغی گشته‌ام‌
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو به دور خود می‌چرخم و بی‌تو مانند چراغی شده‌ام که فقط نور و روشنی‌ام باقی مانده است. تو چشم و روشنی منی و این دلتنگی بی‌تو مرا به این حال و روز انداخته.
بس که دیرا دیر و زودا زود و بی گاه و بگاه
بر سر کویت سلامی کرده و بگذشته‌ام.
هوش مصنوعی: مدت زیادی در کنار تو بوده‌ام و بارها در زمان‌های مختلف به تو سلام داده‌ام و از کنارت گذشته‌ام.
قوله: تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا سمی العید عیدا لان اللَّه تعالی یعود بالرحمة الی العبد، و العبد یعود بالطاعة الی الرب. یقول اللَّه عز و جل: وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا. و قیل معناه: انه اعید الامر الی ابتدائه، ای کما کان ابتداء المؤمن علی الطهارة حین ولد من امه، ففی هذا الیوم اعید الی تلک الحالة من الطهارة، و لم یبق علیه معصیة. روی عن الحسن انه قال: «اخبرت ان المؤمنین اذا خرجوا یوم العید الی مصلاهم و یضعون جباههم علی الرمضاء نظر اللَّه تعالی الیهم بالرحمة، و یقول: استأنفوا العمل فانه قد اعید الی الابتداء».
هوش مصنوعی: این عید برای ما نشانه‌ای از آغاز و پایان است، زیرا خداوند متعال با رحمت خود به بندگانش باز می‌گردد و بندگان نیز با اطاعت به سوی خداوند بازمی‌گردند. خداوند می‌فرماید: "اگر شما به گناه برگردید، ما هم به عذاب باز خواهیم گشت." برخی بر این باورند که این به معنای بازگشت به اولین وضعیت است؛ یعنی همان‌طور که مؤمن در هنگام تولد در حالتی پاک و معصوم است، در این روز نیز به آن حالت پاکی بازمی‌گردد و هیچ گناهی بر او نیست. همچنین گفته شده که هنگامی که مؤمنان در روز عید به سوی محل نماز خود می‌روند و پیشانی‌های خود را بر زمین داغ می‌گذارند، خداوند با رحمت به آنها نگاه می‌کند و می‌فرماید: "کار تازه‌ای آغاز کنید، زیرا به آغاز پاکی خود بازگشته‌اید."