گنجور

۳۰ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ... الآیة سبب نزول این آیت بر قول سدی آنست که: رسول خدا (ص) گفته بود: «عرضت علیّ امّتی فی صورها فی الطّین کما عرضت علی آدم (ع)، و اعلمت من یؤمن بی و من یکفر الحدیث بطوله...

گفت: امّت مرا بر من عرض دادند در صورتهای خویش، اندر میان گل، هم چنان که بر آدم (ع) عرضه کردند. و مرا خبر دادند ازیشان که ایمان آرند و بمن بگروند، و ایشان که ایمان نیارند و کافر شوند. این خبر بمنافقان رسید ایشان باستهزا گفتند: محمد (ص) میگوید که: من میدانم که مؤمن که خواهد بود و کافر که خواهد بود، تا بقیامت، چونست که از عدم خبر میدهد؟ و ازیشان که هنوز در آفرینش نیامدند، و خود را نمی‌شناسند که با وی میرویم و می‌نشینیم؟ برسول خدا رسید که منافقان چنین گفتند، برخاست و به منبر برآمد و خدای را عزّ و جلّ ستایش و ثنا کرد، آن گه گفت: «ما بال اقوام جهّلونی و طعنوا فی علمی، لا تسألونی عن شی‌ء فیما بینکم و بین السّاعة الّا انبأتکم به. فقام عبد اللَّه بن حذافة السهمی، فقال: یا رسول اللَّه! من ابی! قال: حذافة. فقام عمر بن الخطاب و قال: یا رسول اللَّه! رضینا باللَّه ربّا، و بالاسلام دینا، و بک نبیّا، و بالقرآن اماما، فاعف، عفا اللَّه عنک. فقال النبی: فهل أنتم منتهون؟ فهل انتم منتهون؟ ثمّ نزل عن المنبر، فأنزل اللَّه: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی‌ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ.. الآیة.

اهل معانی گفتند: این خطاب با مؤمنانست، یعنی: ما کان اللَّه لیذرکم‌ یا معشر المؤمنین، علی ما أنتم علیه من التباس المنافق بالمؤمن، و المؤمن بالمنافق، حتّی یمیز المنافق من المؤمن. میگوید: خدا بر آن نیست که شما که مؤمنان‌اید آمیخته با منافقان بهم فرو گذارد، تمییز ناکرده یعنی بران است که تمییز کند، و منافق از مؤمن جدا کند، و این تمییز آنست که تکلیف جهاد کند، و بنصرت و تقویت دین اسلام فرماید، تا هر چه منافق بود فاپس نشنید از رسول خدا (ص)، و جهاد نکند.

و هر چه مؤمن بود با رسول خدا (ص) برخیزد و با اعداء دین بکوشد. رب العالمین این بگفت و بجای آورد روز احد، که منافقان نفاق خویش اظهار کردند آن روز، و از جهاد تخلف نمودند. ابن کیسان گفت: معنی آیت آنست که خدا بر آن نیست که شما را باقرار مجرد فروگذارد، و فرائض و واجبات دین بر شما ننهاده، و بجهاد و قتال نفرموده یعنی جهاد فرماید و فرائض طاعات بر شما نهد تا پیدا گردد که پاینده بر ایمان و برقرار کیست؟ و باز پس نشنیده از ایمان کیست؟ ضحاک گفت: این خطاب با منافقان و مشرکانست، میگوید: خدا بر آن نیست که مؤمنان فرزندان شما در اصلاب مردان و ارحام زنان شما آمیخته فروگذارد، بلکه جدایی افکند میان شما و میان مؤمنان که در اصلاب و ارحام زنان شمااند.

حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ قراءت حمزه، و علی، و یعقوب بتشدید است و بضم یا، و باقی بتخفیف و نصب یا خوانند، و معنی هر دو لغت یکسان است. یقال مزت الشّی‌ء امیزه میزا، و میّزته تمییزا. گفته‌اند که: «خبیث» اینجا گناه است و «طیّب» مؤمن، یعنی که ربّ العالمین از مؤمن گناه فرو نهد، بمحنتها و مصیبتها و بلیّتها که در دنیا بوی رساند. ازینجا مصطفی (ص) گفت: «ما یصیب المؤمن و صب، و لا نصب، و لا سقم، و لا اذی، و لا حزن، حتّی الهمّ یهمّه، الّا کفّر اللَّه به خطایاه».

اما وجوه «طیّب» در قرآن چهار است: یکی بمعنی مؤمن، چنان که درین آیت و در سورة الانفال:لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ. دیگر بمعنی «حلال» چنان که در سورة النّساء گفت: وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ یعنی الحرام بالحلال. و در سورة المائدة گفت: لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ. جای دیگر گفت: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ یعنی ما حلّ لکم من النّساء. سدیگر وجه بمعنی «حسن» است، چنان که در سورة الملائکة گفت: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ ای الکلام الحسن، و هی شهادة ان لا اله الّا اللَّه.

وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ یعنی و به یقبل العمل الصّالح. همانست که در سورة ابراهیم گفت: أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً... ای کلمة حسنة، و هی شهادة أن لا اله الّا اللَّه. وجه چهارم بمعنی «طاهر» است چنان که گفت عزّ و علا: فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ای طاهرا.

وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ این ردّ است بر امامیان که امام را دعوی علم غیب میکنند. ربّ العالمین نفی کرد علم غیب از خلق خویش علی العموم، بی استثناء، مگر پیغامبری را که بوحی پاک وی را علم غیب دهد. پس هر که نه پیغامبر و صاحب وحی بود وی را علم غیب نبود، و اگر چه امام بود. همانست که رب العالمین گفت: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ و وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ میگوید: خدا بر آن نیست که شما را دیدار دهد تا فرا علم و حکم پوشیده وی ببینید، یعنی که شما مؤمن و منافق از هم باز نشناسید پیش از آنکه ما تمییز کنیم، و پوشیده بیرون آریم.

و لکن اللَّه یجتبی من رسوله من یشاء ای و لکنّ اللَّه یختار لمعرفة ذلک من یشاء من الرّسل. و کان محمد (ص) ممّن اصطفاه اللَّه لهذا العلم.

فآمنوا باللَّه و رسوله و ان تؤمنوا و تتقوا فلکم اجر عظیم تا اینجا همه در غزاء احد است. پس ازین، چهار آیت عارض است در شان جهودان و پس از آن‌ چهار آیت، دو آیت دیگر: کُلُّ نَفْسٍ... و لَتُبْلَوُنَّ... هم در غزاء احد است و تمامی آن قصّه، چنان که شرح آن کرده آید ان شاء اللَّه.

قوله: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ... ابن عباس گفت: این آیت در شأن احبار جهودان آمد، که صفت و نعت نبوت مصطفی (ص) را بپوشیدند. و معنی «بخل» اینجا کتمان علم است که اللَّه ایشان را داده بود و ایشان بپوشیدند و بگردانیدند.

و نظیر این آنست که در سورة النّساء گفت: الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. و برین قول معنی «سیطوّقون» آنست که: یحملون ائمه و وزره، کقوله یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلی‌ ظُهُورِهِمْ.

و بیشترین مفسران گویند که: این آیت در شأن ایشان آمد که زکاة از مال بیرون نکنند. و فضل اینجا نصاب زکاة است از ضروب اموال. و بخل باز گرفتن زکاة.

«و لا تحسبن» بتا قراءت حمزه است، یعنی: و لا تحسبنّ یا محمد! بخل الّذین یبخلون هو خیر لهم. و باقی بیا خوانند، یعنی: و لا یحسبنّ الباخلون بما آتاهم اللَّه، البخل خیر لهم، بل هو شرّ لهم، لأنّهم یستحقّون بذلک العذاب.

سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فردای قیامت ربّ العالمین آن مال که از آن زکاة بیرون نکنند ماری گرداند در گردن صاحب مال آویخته، و از فرق سر او تا بقدم می‌گزاید، و می‌رنجاند، و با وی میگوید: من آن مال توام، من آن کنز توام باین صفت وی را می‌برند تا بدوزخ.

روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): ما من رجل یکون له مال، فیمنعه من حقّه، و یضعه فی غیر حقه، الّا مثل یوم القیامة شجاعا اقرع منتن الرّیح، لا یمرّ بأحد الّا استعاذ منه. فیجی‌ء حتّی یدنو من صاحبه فاذا رآه استعاذ منه. فیقول: ما تستعیذ منّی! و أنا مالک الّذی کنت تدّخرنی فی الدّنیا. فیطوّقه فی عنقه، فلا یزال فی عنقه حتّی یدخل معه جهنّم. قال: و تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه عزّ و جلّ: سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ.

ابراهیم نخعی گفت: «سیطوّقون» معنی آنست که: روز قیامت طوق آتشین در گردن آن کس کنند که زکاة ندهد، تا هم چنان که طوق از گردن خالی نبود آتش از وی خالی نبود. مصطفی (ص) گفت: «مانع الزّکاة فی النّار»و قال: «لا تخالط الصدقة مالا الّا اهلکته»،و قال: «ما حبس قوم الزّکاة الّا حبس عنهم القطر»، وقال «لا یقبل اللَّه الایمان و لا الصّلاة الّا بالزّکاة».

وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ همانست که جای دیگر گفت: إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها یعنی یفنی اهلها، و تبقی الأموال و الأملاک، و لا مالک الّا اللَّه عزّ و جلّ.

وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ مکی و بصری بیا خوانند. خطاب با ایشان که سَیُطَوَّقُونَ صفت ایشانست. و باقی بتا مخاطبه خوانند، حملا علی قوله وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا....

قوله تعالی: لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ...

این جهودان‌اند که چون اللَّه تعالی سخن از قرض گفت در قرآن، و ذلک فی قوله: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً ایشان گفتند: پس درویش است و ما بی‌نیازانیم! ربّ العالمین بر سبیل تهدّد بگفت: سَنَکْتُبُ ما قالُوا آری بر ایشان نویسیم آنچه گفتند. یعنی حفظه را فرمائیم تا بنویسند، آن گه ایشان را بآن عقوبت کنیم.

وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ اینجا مضمر است که: و علم و رأی قتل الأنبیاء بغیر حق. یعنی: قول ایشان را شنید و کشتن انبیاء را بدید و بدانست.

وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ یعنی خزنة جهنم فردا با ایشان گویند: ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ این کلمه با کسی گویند که وی را از عفو نومید کنند، گویند: ذق ما أنت فیه ای لست بمتخلص عنه.

قراءت حمزه «سیکتب» بیاء مضمومه است، «و قتلهم» بضم لام. و «یقول ذوقوا» بیا.

ذلِکَ ای ذلک العذاب بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ من الکفر و التکذیب فی دار الدّنیا. وَ أَنَّ اللَّهَ ای: و بانّ اللَّه لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ فیعاقبهم من غیر جرم.

آن گه حال ایشان را شرح افزود، گفت: الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا یعنی: و سمع اللَّه قول الّذین قالوا، و هم الیهود: کعب بن اشرف، مالک بن الضیف و اصحابهما.

گفتند: ای محمد! تو می‌گویی که پیغامبرم، و اللَّه ما را فرموده در کتاب خویش تورات که: هیچ پیغامبر را تصدیق نکنیم بآنچه گوید، تا نخست قربانی بیارد که آتش آن را بخورد.

اگر بیاری قربانی که آتش آن را بخورد، ناچار ترا تصدیق کنیم. مفسران گفتند که: این عهد با بنی اسرائیل در تورات رفت. اما جهودان تمام بنگفتند. و تمامی آنست که: حتی یأتیکم المسیح و محمد. فاذا اتیاکم فآمنوا بهما فانهما یأتیان بغیر قربان.

و شرح این آنست که: بنی اسرائیل را قربان و مال غنیمت حلال نبودی قربان و مال غنیمت بنهادندی، و نشان قبولش آن بودی که آتشی سپید بی‌دود از آسمان بیامدی. آن را برخوانی و آوازی سخت بودی، در آن افتادی تا بسوختی. و اگر آن قربانی مقبول نبودی، آتش نیامدی و آن بر حال خویش بماندی. و گفته‌اند که: علامت نبوت و بعثت پیغامبران در آن زمان آن بود که پیغامبر گوشت قربانی بر دست نهادی، آتش از آسمان بیامدی و آن گوشت را بر دست وی بسوختی و دستش نسوختی. و این آتش آمدن و قربان خوردن تا بروزگار عیسی (ع) بود. رب العالمین بنی اسرائیل را فرمود که: عیسی (ع) و محمد (ص) را که فرستیم، بی‌قربان فرستیم، بایشان ایمان آرید و بگروید. پس جهودان دروغ زن گشتند بآنچه گفتند: إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ. آن گه اقامت حجت را بر ایشان گفت: قُلْ یا محمد قد جاءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین؟ پیش از من رسولان بشما آمدند با حجتها و معجزتهای روشن، و باین قربان که شما گفتید، پس چرا کشتید ایشان را اگر راست گوئید؟ و مراد باین خطاب، اسلاف ایشان‌اند، که ایشان بودند که پیغامبران را کشتند، چون زکریا (ع) و یحیی (ع) و غیرهما. اما جهودان که بظاهر این خطاب با ایشان است، بفعل اسلاف خویش می‌رضا دادند، و آن قتل کردن ایشان می‌پسندیدند. و آن کس که ببدی رضا داد، همچون آن کس است که بدی کرد. ازین جهت اضافت قتل با ایشان کرد.

آن گه تسلیت مصطفی (ص) را و آرام دل وی را گفت: فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ. یا محمد! اگر ترا دروغ زن گرفتند. دل تنگ مکن! که پیش تو بسا پیغامبران را دروغ‌زن گرفتند. جای دیگر گفت: وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی‌ ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْرُنا. یعنی: چنان که ایشان صبر کردند، تو نیز صبر کن، تا نصرت ما در رسد.

جاؤُ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ ای: الکتب المزبورة، و هی المکتوبة، یقال زبور و زبر کرسول و رسل، بقراءت شامی. و در مصاحف شامیان «با» در افزودند. وَ بِالزُّبُرِ معنی همانست، اما تأکید در سخن افزود.

وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ ای الهادی الی الحق.

۳۰ - النوبة الاولى: قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ خدای بران نیست، لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ که فرو گذارد گرویدگان را، عَلی‌ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ بر آنچه شما بر آنید، حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ تا جدا کند ناپاک از پاک، وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ و نیست خدای بر آن که شما را مطلع گرداند بر غیب، وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی لکن خدای میگزیند، مِنْ رُسُلِهِ از فرستادگان خود، مَنْ یَشاءُ آن را که خواهد، فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ پس بگروید بخدای و فرستادگان وی، وَ إِنْ تُؤْمِنُوا و اگر بگروید، وَ تَتَّقُوا و بپرهیزید، فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۱۷۹) شما راست مزد بزرگوار.۳۰ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی‌ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ این کار چنین مبهم فرو نگذارند! و این قصه سربسته روزی برگشایند! و این دامن فراهم کرده آخر بیفشانند! و این سر و پای درهم کردگان صافیان و جافیان آخر بینی که از هم باز کنند! فَرِیقاً هَدی‌ وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ و هر کس را بمأوی و منزل خویش فرود آرند، فَرِیقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ یکی در حزب شیطان، کشته حرمان، و اندوه جاودان أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ. یکی نواخته رحمن، در زمره دوستان، بمهر ازل شادان، برو داغ وَ عِبادُ الرَّحْمنِ. امروز تو چند بینی و چه دریابی که درهای اسرار فرو بسته، و مسمار غیب بر در خانه توحید و شرک زده، و کلید آن بخود سپرده که: وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ همین است که گفت عزّ و علا: وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ، و تا نپنداری که آنچه دیده تو بآن نرسد دیده انبیاء نیز نرسد! نمی‌خوانی که: وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ. میفرماید که: ایمان بیارید، و استوار گیرید اللَّه را، که غیب‌دان است و نهان بین، و فرو فرستادگان پیغامبران را که بوحی پاک ایشان را بر غیب همی دارد، و پوشیده مینماید، و چون نماید چندان نماید که خود خواهد، نه چندان که بنده خواهد، کما قال عزّ و جلّ: وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ. خدای داند که بنده چه برتابد، و وی را چه شاید، و دانستن چیست که وی را بکار آید! مدبّر کار بندگان اوست! کارساز و کارران و نگهبان اوست! صحّ الخبر انّه عزّ و جلّ یقول: ادبر عبادی بعلمی، انی بعبادی خبیر بصیر.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ... الآیة سبب نزول این آیت بر قول سدی آنست که: رسول خدا (ص) گفته بود: «عرضت علیّ امّتی فی صورها فی الطّین کما عرضت علی آدم (ع)، و اعلمت من یؤمن بی و من یکفر الحدیث بطوله...
هوش مصنوعی: این آیه به این معناست که خداوند نمی‌گذارد مؤمنین را بی‌دلیل رها کند. در مورد سبب نزول این آیه، از سدی نقل شده است که پیامبر (ص) فرمودند: «من جامعه‌ی امتم را در شکلی که در خاک بود، همان‌طور که برآدم (ع) نشان داده شده بود، مشاهده کردم و از قبل مطلع شدم که چه کسی به من ایمان می‌آورد و چه کسی کافر باقی می‌ماند.»
گفت: امّت مرا بر من عرض دادند در صورتهای خویش، اندر میان گل، هم چنان که بر آدم (ع) عرضه کردند. و مرا خبر دادند ازیشان که ایمان آرند و بمن بگروند، و ایشان که ایمان نیارند و کافر شوند. این خبر بمنافقان رسید ایشان باستهزا گفتند: محمد (ص) میگوید که: من میدانم که مؤمن که خواهد بود و کافر که خواهد بود، تا بقیامت، چونست که از عدم خبر میدهد؟ و ازیشان که هنوز در آفرینش نیامدند، و خود را نمی‌شناسند که با وی میرویم و می‌نشینیم؟ برسول خدا رسید که منافقان چنین گفتند، برخاست و به منبر برآمد و خدای را عزّ و جلّ ستایش و ثنا کرد، آن گه گفت: «ما بال اقوام جهّلونی و طعنوا فی علمی، لا تسألونی عن شی‌ء فیما بینکم و بین السّاعة الّا انبأتکم به. فقام عبد اللَّه بن حذافة السهمی، فقال: یا رسول اللَّه! من ابی! قال: حذافة. فقام عمر بن الخطاب و قال: یا رسول اللَّه! رضینا باللَّه ربّا، و بالاسلام دینا، و بک نبیّا، و بالقرآن اماما، فاعف، عفا اللَّه عنک. فقال النبی: فهل أنتم منتهون؟ فهل انتم منتهون؟ ثمّ نزل عن المنبر، فأنزل اللَّه: ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی‌ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ.. الآیة.
هوش مصنوعی: پیامبر گفت: مردم من از من خواسته‌اند که درباره شکل‌هایشان، همان‌طور که در مورد آدم (ع) نیز چنین شد، سخن بگویم. به من خبر دادند که چه کسانی ایمان خواهند آورد و چه کسانی کافر خواهند ماند. این خبر به منافقان رسید و آنها به تمسخر گفتند: محمد (ص) ادعا می‌کند که می‌داند مؤمنان و کافران تا قیامت چه کسانی خواهند بود، در حالی که او از آینده خبر می‌دهد. آنها به وجود کسانی اشاره کردند که هنوز آفریده نشده‌اند و خودشان را نمی‌شناسند. این موضوع به پیامبر خبر داده شد و او به منبر رفت و خدا را ستایش کرد و سپس گفت: «چرا برخی مرا نادان می‌پندارند و در مورد علم من تردید می‌کنند؟ از من سؤالی نکنید مگر اینکه به شما پاسخ می‌دهم.» سپس یکی از حضار از او پرسید: «یا رسول‌الله! پدر من کیست؟» او پاسخ داد: «حذافه.» عمر بن خطاب نیز از او خواست که درخواست‌هایشان را بپذیرد. پیامبر چندین بار پرسید که آیا شما از درخواست‌های خود چشم‌پوشی می‌کنید یا نه. سپس از منبر پایین آمد و آیه‌ای نازل شد که خداوند نمی‌تواند مؤمنان را به حال خود رها کند.
اهل معانی گفتند: این خطاب با مؤمنانست، یعنی: ما کان اللَّه لیذرکم‌ یا معشر المؤمنین، علی ما أنتم علیه من التباس المنافق بالمؤمن، و المؤمن بالمنافق، حتّی یمیز المنافق من المؤمن. میگوید: خدا بر آن نیست که شما که مؤمنان‌اید آمیخته با منافقان بهم فرو گذارد، تمییز ناکرده یعنی بران است که تمییز کند، و منافق از مؤمن جدا کند، و این تمییز آنست که تکلیف جهاد کند، و بنصرت و تقویت دین اسلام فرماید، تا هر چه منافق بود فاپس نشنید از رسول خدا (ص)، و جهاد نکند.
هوش مصنوعی: اهل دانش و معانی می‌گویند: این سخن به مؤمنان خطاب دارد، بدین معنا که خداوند نمی‌خواهد ای گروه مؤمنان، در میان شما منافق و مؤمن آمیخته شوند و شما نتوانید آنها را از یکدیگر تمییز دهید. خداوند بر آن است که منافق را از مؤمن جدا کند و این جداسازی به این معناست که وظیفه جهاد و کمک به دین اسلام بر عهده مؤمنان گذاشته شده است، تا هیچ منافقی نتواند از رسول خدا (ص) پیروی کند و در جهاد شرکت نکند.
و هر چه مؤمن بود با رسول خدا (ص) برخیزد و با اعداء دین بکوشد. رب العالمین این بگفت و بجای آورد روز احد، که منافقان نفاق خویش اظهار کردند آن روز، و از جهاد تخلف نمودند. ابن کیسان گفت: معنی آیت آنست که خدا بر آن نیست که شما را باقرار مجرد فروگذارد، و فرائض و واجبات دین بر شما ننهاده، و بجهاد و قتال نفرموده یعنی جهاد فرماید و فرائض طاعات بر شما نهد تا پیدا گردد که پاینده بر ایمان و برقرار کیست؟ و باز پس نشنیده از ایمان کیست؟ ضحاک گفت: این خطاب با منافقان و مشرکانست، میگوید: خدا بر آن نیست که مؤمنان فرزندان شما در اصلاب مردان و ارحام زنان شما آمیخته فروگذارد، بلکه جدایی افکند میان شما و میان مؤمنان که در اصلاب و ارحام زنان شمااند.
هوش مصنوعی: هر مؤمنی باید با رسول خدا (ص) همراه شود و در مبارزه با دشمنان دین تلاش کند. خداوند این مسأله را روز احد مشخص کرد، زمانی که منافقان نفاق خود را نشان دادند و از جهاد کناره‌گیری کردند. ابن کیسان اظهار داشت که معنای این آیه این است که خداوند نمی‌خواهد شما را بدون دلیل تنها بگذارد و احکام و واجبات دین را بر شما قرار نداده است تا مشخص شود چه کسانی بر ایمانشان ثابت قدم هستند و چه کسانی از ایمان بازمی‌گردند. ضحاک بیان کرد که این پیام به منافقان و مشرکان خطاب می‌شود و می‌گوید خداوند نمی‌خواهد مؤمنان را در نطفه‌ها و زهدان‌های شما رها کند، بلکه بین شما و مؤمنانی که در نطفه‌ها و زهدان‌ها هستند، جدایی می‌اندازد.
حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ قراءت حمزه، و علی، و یعقوب بتشدید است و بضم یا، و باقی بتخفیف و نصب یا خوانند، و معنی هر دو لغت یکسان است. یقال مزت الشّی‌ء امیزه میزا، و میّزته تمییزا. گفته‌اند که: «خبیث» اینجا گناه است و «طیّب» مؤمن، یعنی که ربّ العالمین از مؤمن گناه فرو نهد، بمحنتها و مصیبتها و بلیّتها که در دنیا بوی رساند. ازینجا مصطفی (ص) گفت: «ما یصیب المؤمن و صب، و لا نصب، و لا سقم، و لا اذی، و لا حزن، حتّی الهمّ یهمّه، الّا کفّر اللَّه به خطایاه».
هوش مصنوعی: تا زمانی که بدی‌ها از خوبی‌ها متمایز شود، خواندن این واژه‌ها با حروف مختلف بیان شده است. به این معنی که تنها معنی این دو کلمه یکسان است. در اینجا "خبیث" به معنای گناه و "طیّب" به معنای مؤمن است. یعنی خداوند گناهان مؤمنان را با بلاها و مشکلاتی که در دنیا به آن‌ها وارد می‌شود، می‌پوشاند. به همین دلیل پیامبر (ص) فرموده‌اند که هیچ صدمه، رنج، بیماری یا اندوهی که به مؤمن برسد، حتی نگرانی‌های کوچکی که او دارد، مگر اینکه خداوند به واسطه آن گناهان او را می‌آمرزد.
اما وجوه «طیّب» در قرآن چهار است: یکی بمعنی مؤمن، چنان که درین آیت و در سورة الانفال:لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ. دیگر بمعنی «حلال» چنان که در سورة النّساء گفت: وَ لا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ یعنی الحرام بالحلال. و در سورة المائدة گفت: لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ. جای دیگر گفت: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ یعنی ما حلّ لکم من النّساء. سدیگر وجه بمعنی «حسن» است، چنان که در سورة الملائکة گفت: إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ ای الکلام الحسن، و هی شهادة ان لا اله الّا اللَّه.
هوش مصنوعی: در قرآن چهار مفهوم مختلف برای عبارت «طیّب» وجود دارد. اولین معنای آن به عنوان مؤمن است که در آیات مختلف، از جمله آیه‌ای در سوره انفال بیان شده است که خداوند مؤمن را از ناپاک جدا می‌کند. دومین معنا شامل «حلال» است، به‌طوری که در سوره نساء گفته شده که نباید چیز ناپاک را با چیز حلال عوض کرد، و در سوره مائده نیز ذکر شده که ناپاک و پاک برابر نیستند. در جایی دیگر نیز آمده است که باید با زنان حلال ازدواج کنید. سومین معنا به «حسن» اشاره دارد، به‌طوری که در سوره ملائکه گفته شده که سخن پاک به سوی خدا می‌رود، که در اینجا به معنای سخن نیکوست و این جمله گواهی بر یکتایی خداوند است.
وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ یعنی و به یقبل العمل الصّالح. همانست که در سورة ابراهیم گفت: أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً... ای کلمة حسنة، و هی شهادة أن لا اله الّا اللَّه. وجه چهارم بمعنی «طاهر» است چنان که گفت عزّ و علا: فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً ای طاهرا.
هوش مصنوعی: عمل صالح باعث اعتلا و بالا رفتن انسان می‌شود. این موضوع در سوره ابراهیم به بیان آمده است که خداوند مثالی از کلمه‌ای پاک و نیکو را مطرح می‌کند. این کلمه نیکو همان گواهی به یگانگی خداوند است. همچنین، معنای «طاهر» نیز در اینجا مورد اشاره قرار گرفته است، همان‌طور که خداوند فرمود: "به خاک پاک تيمم بزنید."
وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ این ردّ است بر امامیان که امام را دعوی علم غیب میکنند. ربّ العالمین نفی کرد علم غیب از خلق خویش علی العموم، بی استثناء، مگر پیغامبری را که بوحی پاک وی را علم غیب دهد. پس هر که نه پیغامبر و صاحب وحی بود وی را علم غیب نبود، و اگر چه امام بود. همانست که رب العالمین گفت: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ و وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ میگوید: خدا بر آن نیست که شما را دیدار دهد تا فرا علم و حکم پوشیده وی ببینید، یعنی که شما مؤمن و منافق از هم باز نشناسید پیش از آنکه ما تمییز کنیم، و پوشیده بیرون آریم.
هوش مصنوعی: خداوند نمی‌خواهد که شما را به علم غیب آشنا کند. این جمله نافی ادعای امامیه است که می‌گویند امام به علم غیب آگاه است. خداوند به‌طور کلی علم غیب را از همه مخلوقات نفی کرده است، به جز پیامبرانی که از طریق وحی به آنها علم غیب داده شده است. بنابراین، هر کسی که پیامبر یا صاحب وحی نباشد، از علم غیب بهره‌ای ندارد، حتی اگر امام باشد. به همین دلیل خداوند می‌فرماید که عالم غیب کسی را به علم غیب خود آگاه نمی‌سازد، مگر کسی را که از میان پیامبران خود برگزیند. همچنین، خداوند نمی‌خواهد که شما هر آنچه را در عالم غیب وجود دارد ببینید، به این دلیل که نتوانید مؤمنان و منافقان را پیش از مشخص شدن و روشن شدن حق از باطل تشخیص دهید.
و لکن اللَّه یجتبی من رسوله من یشاء ای و لکنّ اللَّه یختار لمعرفة ذلک من یشاء من الرّسل. و کان محمد (ص) ممّن اصطفاه اللَّه لهذا العلم.
هوش مصنوعی: اما خداوند از میان پیامبران، هر کس را که بخواهد انتخاب می‌کند و محمد (ص) یکی از کسانی است که خداوند او را برای این علم برگزیده است.
فآمنوا باللَّه و رسوله و ان تؤمنوا و تتقوا فلکم اجر عظیم تا اینجا همه در غزاء احد است. پس ازین، چهار آیت عارض است در شان جهودان و پس از آن‌ چهار آیت، دو آیت دیگر: کُلُّ نَفْسٍ... و لَتُبْلَوُنَّ... هم در غزاء احد است و تمامی آن قصّه، چنان که شرح آن کرده آید ان شاء اللَّه.
هوش مصنوعی: به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و اگر ایمان بیاورید و تقوای الهی پیشه کنید، پاداش بزرگی برای شما خواهد بود. تا اینجا همه چیز در مورد غزوه احد است. پس از آن، چهار آیه درباره یهودیان نازل شده و سپس دو آیه دیگر نیز درباره همین غزوه به این مضمون نازل شده‌اند. تمام این داستان با جزئیاتش انشاءالله توضیح داده خواهد شد.
قوله: وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ... ابن عباس گفت: این آیت در شأن احبار جهودان آمد، که صفت و نعت نبوت مصطفی (ص) را بپوشیدند. و معنی «بخل» اینجا کتمان علم است که اللَّه ایشان را داده بود و ایشان بپوشیدند و بگردانیدند.
هوش مصنوعی: در این آیه اشاره شده است که کسانی که بخل می‌ورزند، نباید فکر کنند که در امان هستند. ابن عباس بیان کرده که این آیه درباره علمای یهود نازل شده است، کسانی که صفات و ویژگی‌های نبوت پیامبر (ص) را مخفی کردند. در اینجا "بخل" به معنای پنهان کردن دانش و علمی است که خدا به آن‌ها داده بود و آن را از دیگران پوشاندند.
و نظیر این آنست که در سورة النّساء گفت: الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَ یَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَ یَکْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. و برین قول معنی «سیطوّقون» آنست که: یحملون ائمه و وزره، کقوله یَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلی‌ ظُهُورِهِمْ.
هوش مصنوعی: در قرآن کریم در سوره نساء آمده است که کسانی که بخیل هستند و مردم را به بخل وادار می‌کنند و نعماتی که خداوند به آنها عطا کرده را پنهان می‌کنند، به دچار عواقب سختی خواهند شد. در این رابطه، واژه "سیطوقون" به معنای این است که آنان بارهای سنگینی از گناه را به دوش خواهند کشید، مانند آنچه گفته شده که آن‌ها بارهای خود را بر دوش می‌زنند.
و بیشترین مفسران گویند که: این آیت در شأن ایشان آمد که زکاة از مال بیرون نکنند. و فضل اینجا نصاب زکاة است از ضروب اموال. و بخل باز گرفتن زکاة.
هوش مصنوعی: بیشتر مفسران بر این باورند که این آیه در مورد افرادی است که زکات را از مال خود خارج نمی‌کنند. در اینجا، "فضل" به حد نصاب زکات در انواع اموال اشاره دارد و بخل به معنای خودداری از پرداخت زکات است.
«و لا تحسبن» بتا قراءت حمزه است، یعنی: و لا تحسبنّ یا محمد! بخل الّذین یبخلون هو خیر لهم. و باقی بیا خوانند، یعنی: و لا یحسبنّ الباخلون بما آتاهم اللَّه، البخل خیر لهم، بل هو شرّ لهم، لأنّهم یستحقّون بذلک العذاب.
هوش مصنوعی: عبارت «و لا تحسبن» به معنای این است که ای محمد! نپندار به کسانی که بخل می‌ورزند که این بخل برای آنها بهتر است. در واقع، برخلاف تصورشان، بخل به آنان نفعی نمی‌رساند و بلکه به ضررشان خواهد بود، زیرا با این کار سزاوار عذاب می‌شوند.
سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فردای قیامت ربّ العالمین آن مال که از آن زکاة بیرون نکنند ماری گرداند در گردن صاحب مال آویخته، و از فرق سر او تا بقدم می‌گزاید، و می‌رنجاند، و با وی میگوید: من آن مال توام، من آن کنز توام باین صفت وی را می‌برند تا بدوزخ.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کسانی که از پرداخت زکات امتناع کرده‌اند، با عذاب سختی مواجه خواهند شد. از مال‌هایی که در دنیا به آن‌ها بخل ورزیده‌اند، ماری ساخته خواهد شد که به دور گردن آن‌ها می‌پیچد و از سر تا پا آن‌ها را می‌گزند و اذیت می‌کند. این مار به آن‌ها خواهد گفت که این مال توست و من متعلّق به توام. با این حال، آن‌ها را به سوی جهنم خواهند برد.
روی ابو هریرة قال قال رسول اللَّه (ص): ما من رجل یکون له مال، فیمنعه من حقّه، و یضعه فی غیر حقه، الّا مثل یوم القیامة شجاعا اقرع منتن الرّیح، لا یمرّ بأحد الّا استعاذ منه. فیجی‌ء حتّی یدنو من صاحبه فاذا رآه استعاذ منه. فیقول: ما تستعیذ منّی! و أنا مالک الّذی کنت تدّخرنی فی الدّنیا. فیطوّقه فی عنقه، فلا یزال فی عنقه حتّی یدخل معه جهنّم. قال: و تصدیق ذلک فی کتاب اللَّه عزّ و جلّ: سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ.
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند: هیچ مردی نیست که مالی داشته باشد و آن را از حق خود دریغ کند و در جای نادرست خرج کند، مگر اینکه در روز قیامت در حالی به او برخورد می‌شود که مانند یک شیر زخم‌دار با بوی بد است و هر کسی که او را ببیند، از او فرار می‌کند. او به سمت صاحبان مال می‌آید و نزدیکی می‌کند، اما وقتی آن‌ها او را می‌بینند، از او پناه می‌طلبند. این شیر می‌پرسد: چرا از من پناه می‌خواهی؟ من همان مالی هستم که تو در دنیا برای خود نگه‌داشتی. سپس او این مال را به دور گردن صاحبش می‌اندازد و این بار به وی ادامه می‌دهد تا جایی که او را به جهنم می‌برد. این مطلب به وضوح در کتاب خداوند آمده است که آن‌ها با چیزهایی که در دنیا بخیل بودند، در روز قیامت محاصره خواهند شد.
ابراهیم نخعی گفت: «سیطوّقون» معنی آنست که: روز قیامت طوق آتشین در گردن آن کس کنند که زکاة ندهد، تا هم چنان که طوق از گردن خالی نبود آتش از وی خالی نبود. مصطفی (ص) گفت: «مانع الزّکاة فی النّار»و قال: «لا تخالط الصدقة مالا الّا اهلکته»،و قال: «ما حبس قوم الزّکاة الّا حبس عنهم القطر»، وقال «لا یقبل اللَّه الایمان و لا الصّلاة الّا بالزّکاة».
هوش مصنوعی: ابراهیم نخعی بیان کرد که عبارت «سیطوّقون» به این معناست که در روز قیامت، بر گردن کسانی که زکات نمی‌دهند، طوق آتشین خواهند گذاشت و تا زمانی که آن طوق بر گردن آن‌ها باشد، آتش نیز از آن‌ها دور نخواهد بود. پیامبر اسلام (ص) نیز فرمودند: «هر کس زکات را ندهد در آتش خواهد بود» و همچنین گفتند: «صدقه با مال آلوده نمی‌شود مگر اینکه آن مال را به هلاکت برساند» و بیان کردند: «هیچ قومی زکات را حبس نکردند مگر اینکه باران از آن‌ها حبس شده است» و افزودند: «خداوند ایمان و نماز را بدون زکات نمی‌پذیرد.»
وَ لِلَّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ همانست که جای دیگر گفت: إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها یعنی یفنی اهلها، و تبقی الأموال و الأملاک، و لا مالک الّا اللَّه عزّ و جلّ.
هوش مصنوعی: مالکیت آسمان‌ها و زمین از آنِ خداست. همانطور که در جای دیگری گفته شده است که ما زمین و هر کسی که بر روی آن است را به ارث خواهیم برد؛ یعنی مردم از بین می‌روند، اما اموال و دارایی‌ها باقی می‌مانند و تنها مالک حقیقی آن‌ها خداوند بزرگ و جلیل است.
وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ مکی و بصری بیا خوانند. خطاب با ایشان که سَیُطَوَّقُونَ صفت ایشانست. و باقی بتا مخاطبه خوانند، حملا علی قوله وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا....
هوش مصنوعی: خداوند به تمامی کارهایی که انجام می‌دهید، آگاه است. در آیات، سخن به گروهی خاص خطاب شده که توصیف آن‌ها به نوعی بیانگر سرنوشتشان است. در ادامه، مخاطب دیگری نیز وجود دارد که بر اساس آیات دیگر قابل فهم است و می‌توان آن را به گفته‌ای درباره ایمان و تقوا ارتباط داد.
قوله تعالی: لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ...
هوش مصنوعی: خداوند فرمود: به راستی که خداوند سخنان کسانی را که گفتند: "خدا فقیر است و ما ثروتمندیم" شنیده است.
این جهودان‌اند که چون اللَّه تعالی سخن از قرض گفت در قرآن، و ذلک فی قوله: مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً ایشان گفتند: پس درویش است و ما بی‌نیازانیم! ربّ العالمین بر سبیل تهدّد بگفت: سَنَکْتُبُ ما قالُوا آری بر ایشان نویسیم آنچه گفتند. یعنی حفظه را فرمائیم تا بنویسند، آن گه ایشان را بآن عقوبت کنیم.
هوش مصنوعی: این یهودیان وقتی که خداوند در قرآن از قرض و نیکوکاری سخن گفت، گفتند که تنها فقرا به این کمک نیاز دارند و ما بی‌نیازیم! خداوند با لحن تهدیدآمیزی اعلام کرد که ما آنچه را که گفتند، خواهیم نوشت. به این معنی که فرشتگان را دستور خواهیم داد تا این سخنان را ثبت کنند و سپس به خاطر این گفتار، آنان را مجازات خواهیم کرد.
وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ اینجا مضمر است که: و علم و رأی قتل الأنبیاء بغیر حق. یعنی: قول ایشان را شنید و کشتن انبیاء را بدید و بدانست.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنا اشاره دارد که علم و نظر بر این است که قتل انبیاء بدون حق انجام شده است. به عبارت دیگر، فرد صحبت‌های آنان را شنیده و کشتن انبیاء را مشاهده کرده و بر این موضوع آگاه شده است.
وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ یعنی خزنة جهنم فردا با ایشان گویند: ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ این کلمه با کسی گویند که وی را از عفو نومید کنند، گویند: ذق ما أنت فیه ای لست بمتخلص عنه.
هوش مصنوعی: و می‌گویند: «عذاب سوزان را بچشید.» یعنی نگهبانان جهنم فردا به آن‌ها خواهند گفت: «عذاب سوزان را بچشید.» این جمله به کسانی گفته می‌شود که از رحمت و بخشش ناامیدند و به آن‌ها گفته می‌شود: «چشیدنی که در آن هستید، یعنی نمی‌توانید از آن رها شوید.»
قراءت حمزه «سیکتب» بیاء مضمومه است، «و قتلهم» بضم لام. و «یقول ذوقوا» بیا.
هوش مصنوعی: خواندن کلمه «سیکتب» به صورت با حرف «ی» مضموم است و «قتلهم» با بستن حرف لام خوانده می‌شود. همچنین، عبارت «یقول ذوقوا» نیز با حرف «ی» خوانده می‌شود.
ذلِکَ ای ذلک العذاب بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ من الکفر و التکذیب فی دار الدّنیا. وَ أَنَّ اللَّهَ ای: و بانّ اللَّه لَیْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ فیعاقبهم من غیر جرم.
هوش مصنوعی: این عذاب به خاطر کارهایی است که شما در دنیا با دست‌های خود انجام داده‌اید، از جمله کفر و انکار حقایق. و خداوند هرگز بر بندگانش ستم نمی‌کند و آنها را بدون دلیل مجازات نمی‌نماید.
آن گه حال ایشان را شرح افزود، گفت: الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا یعنی: و سمع اللَّه قول الّذین قالوا، و هم الیهود: کعب بن اشرف، مالک بن الضیف و اصحابهما.
هوش مصنوعی: سپس حال آنها را توضیح داد و گفت: آنهایی که گفتند خداوند به ما وعده داده است، اشاره به یهودیانی مانند کعب بن اشرف، مالک بن الضیف و همراهانشان دارد.
گفتند: ای محمد! تو می‌گویی که پیغامبرم، و اللَّه ما را فرموده در کتاب خویش تورات که: هیچ پیغامبر را تصدیق نکنیم بآنچه گوید، تا نخست قربانی بیارد که آتش آن را بخورد.
هوش مصنوعی: گفتند: ای محمد! تو ادعا می‌کنی که پیامبر هستی، اما ما در کتاب خود، یعنی تورات، خوانده‌ایم که نباید هیچ پیامبری را تصدیق کنیم مگر این‌که ابتدا قربانی‌ای بیاورد و آتش آن را بسوزاند.
اگر بیاری قربانی که آتش آن را بخورد، ناچار ترا تصدیق کنیم. مفسران گفتند که: این عهد با بنی اسرائیل در تورات رفت. اما جهودان تمام بنگفتند. و تمامی آنست که: حتی یأتیکم المسیح و محمد. فاذا اتیاکم فآمنوا بهما فانهما یأتیان بغیر قربان.
هوش مصنوعی: اگر قربانی بیاوری که آتش آن را بسوزاند، ما ناگزیر به تو ایمان خواهیم آورد. مفسران گفته‌اند که این موضوع در تورات با بنی‌اسرائیل مطرح شده است. اما یهودیان به این موضوع اعتنایی نکردند. تمام ماجرا این است که حتی اگر مسیح و محمد به شما بیایند، باید به آن‌ها ایمان بیاورید؛ زیرا آن‌ها بدون قربانی خواهند آمد.
و شرح این آنست که: بنی اسرائیل را قربان و مال غنیمت حلال نبودی قربان و مال غنیمت بنهادندی، و نشان قبولش آن بودی که آتشی سپید بی‌دود از آسمان بیامدی. آن را برخوانی و آوازی سخت بودی، در آن افتادی تا بسوختی. و اگر آن قربانی مقبول نبودی، آتش نیامدی و آن بر حال خویش بماندی. و گفته‌اند که: علامت نبوت و بعثت پیغامبران در آن زمان آن بود که پیغامبر گوشت قربانی بر دست نهادی، آتش از آسمان بیامدی و آن گوشت را بر دست وی بسوختی و دستش نسوختی. و این آتش آمدن و قربان خوردن تا بروزگار عیسی (ع) بود. رب العالمین بنی اسرائیل را فرمود که: عیسی (ع) و محمد (ص) را که فرستیم، بی‌قربان فرستیم، بایشان ایمان آرید و بگروید. پس جهودان دروغ زن گشتند بآنچه گفتند: إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ تَأْکُلُهُ النَّارُ. آن گه اقامت حجت را بر ایشان گفت: قُلْ یا محمد قد جاءکم رسل من قبلی بالبیّنات و بالّذی قلتم فلم قتلتموهم ان کنتم صادقین؟ پیش از من رسولان بشما آمدند با حجتها و معجزتهای روشن، و باین قربان که شما گفتید، پس چرا کشتید ایشان را اگر راست گوئید؟ و مراد باین خطاب، اسلاف ایشان‌اند، که ایشان بودند که پیغامبران را کشتند، چون زکریا (ع) و یحیی (ع) و غیرهما. اما جهودان که بظاهر این خطاب با ایشان است، بفعل اسلاف خویش می‌رضا دادند، و آن قتل کردن ایشان می‌پسندیدند. و آن کس که ببدی رضا داد، همچون آن کس است که بدی کرد. ازین جهت اضافت قتل با ایشان کرد.
هوش مصنوعی: بنی اسرائیل قربانی و مال غنیمت را حلال نمی‌دانستند و در نتیجه، وقتی که قربانی‌هایی ارائه می‌دادند، نشانه قبول آن قربانی این بود که آتش سفیدی از آسمان نازل می‌شد و قربانی را می‌سوزاند. اگر قربانی مقبول نبود، آتش نمی‌آمد و قربانی به حال خود باقی می‌ماند. علامت نبوت پیامبران آن زمان این بود که پیامبر گوشت قربانی را بر دست خود می‌گذاشت و آتش از آسمان می‌آمد و گوشت را می‌سوزاند، اما دستش سالم می‌ماند. این روند تا زمان عیسی (ع) ادامه داشت. خداوند به بنی اسرائیل گفت که وقتی عیسی (ع) و محمد (ص) را فرستادیم، به آنها ایمان بیاورید و روی آوردند. اما یهودیان به دروغ ادعا کردند که خداوند با ما عهد کرده است که به هیچ پیامبری ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه قربانی‌ای بیاورد که آتش آن را بخورد. در اینجا خداوند از محمد (ص) خواسته است که به آنان بگوید: پیامبرانی پیش از من با دلایل و اعجازهای روشن آمدند و شما آنها را کشتید اگر راست می‌گویید. مقصود از این خطاب، نسل‌های قبلی آنها هستند که پیامبران را مانند زکریا (ع) و یحیی (ع) کشتند. اما یهودیان با این خطاب که به ظاهر به خودشان مربوط می‌شود، به اعمال نسل‌های قبلی خود راضی بودند و قتل آنها را قبول داشتند. بنابراین، همانگونه که کسی که از بدی راضی است، گویی خود آن بدی را انجام داده، قتل پیامبران نیز به آنها نسبت داده شده است.
آن گه تسلیت مصطفی (ص) را و آرام دل وی را گفت: فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ. یا محمد! اگر ترا دروغ زن گرفتند. دل تنگ مکن! که پیش تو بسا پیغامبران را دروغ‌زن گرفتند. جای دیگر گفت: وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلی‌ ما کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّی أَتاهُمْ نَصْرُنا. یعنی: چنان که ایشان صبر کردند، تو نیز صبر کن، تا نصرت ما در رسد.
هوش مصنوعی: پیامبر اسلام (ص) هنگام تسلیت به مصطفی و آرام کردن دل او گفت: اگر تو را دروغ‌زن خطاب کردند، نگران نباش! چرا که بسیاری از پیامبران پیش از تو نیز دروغ‌گویی را تجربه کرده‌اند. در مکان دیگری نیز فرمود: پیامبران گذشته هم در برابر دروغ‌گویی صبوری کردند و آزار دیدند تا آنکه نصرت ما به آن‌ها رسید. بنابراین، همان‌طور که آنان صبر کردند، تو نیز باید صبر کنی تا یاری ما به تو برسد.
جاؤُ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ ای: الکتب المزبورة، و هی المکتوبة، یقال زبور و زبر کرسول و رسل، بقراءت شامی. و در مصاحف شامیان «با» در افزودند. وَ بِالزُّبُرِ معنی همانست، اما تأکید در سخن افزود.
هوش مصنوعی: آورید با دلایل روشن و کتاب‌های نوشته شده. این کتاب‌ها به نام زبور و زبر نیز خوانده می‌شوند، به‌ویژه در قرائت‌های مربوط به شام. در نسخه‌های مصحف مربوط به شامیان، حرف "با" به متن اضافه شده است. معنی زبر همان است، اما این اضافه کردن تأکیدی است بر سخن.
وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ ای الهادی الی الحق.
هوش مصنوعی: و این کتاب روشنگر، ای راهنمای به سوی حقیقت.