گنجور

بخش ۸۶ - ۲۷ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ صفا سنک سپید سخت باشد یعنی صافی که در آن هیچ خلطی نبود از خاک و گل و غیر آن، و مروه سنگی باشد سیاه و سست و نرم که زود شکسته شود. و گفته‌اند آدم و حوا چون آنجا رسیدند آدم بکوه صفا فرو آمد و حوا بکوه مروه پس هر دو کوه را بنام ایشان باز خواندند، صفا از آن خواندند که آدم صفی آنجا فرو آمد، و مروة از آن گفت که مرأة یعنی جفت آدم آنجا فرو آمد. مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ ای متعبّداته التی اشعرها اللَّه، ای جعلها اعلاما لنا. شعائر اللَّه اعلام دین حق باشد و نشانهای ملت حنیفی، امّا اینجا مناسک حج میخواهد، فکانه قال «انّ الطواف بالصفا و المروة من اعلام دین اللَّه و مناسک حجّه» طواف کردن میان صفا و مروه از مناسک حج است و از ارکان آن، و این طواف آنست که علما آن را سعی خوانند، مصطفی ع گفت: «انّ اللَّه کتب علیکم السعی کما کتب علیکم الحج»

و قالت عائشة «لعمری ما حجّ من لم یسع بین الصفا و المروة» لان اللَّه سبحانه یقول إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ و مصطفی ع چون برابر صفا رسید این آیت برخواند آن گه گفت ابدأ بما بدأ اللَّه به فبدأ بالصفا و رقی علیه، حتی اذا رأی البیت مشی، حتی اذا تصوبت قدماه فی الوادی سعی.

ابن عباس قومی را دید که میان صفا و مروه طواف میکردند، گفت این سنت مادر اسماعیل است که چون اسماعیل گرسنه و تشنه شد و وی تنها بود و کس از آدمیان حاضر نه، و طعام و شراب نه، برخاست و بکوه صفا بر شد و روی در وادی کرد، تا خود هیچکس را بیند، هیچکس را ندید فرو آمد، چون بوادی رسید گوشه درع بر گرفت و بشتافت، و گرم برفت تا بر مروه رفت، در نگرست کس را ندید، دیگر باره فرو آمد قصد صفا کرد، تا هفت بار چنین بگشت، پس رب العالمین برکات قدم وی را و متابعت سنت وی را آن طواف بر جهانیان فرض کرد تا بقیامت.

فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ... معنی حج و عمره زیارت کردن خانه کعبه را، و قصد آن داشتن. میگوید هر که حج کند یا عمره فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما بر وی تنگی نیست که میان صفا و مروه سعی کند. تشدید در طاء از اخفاء تاء است در طاء، اصل آن یتطوف است. و اصل قصه آنست که در زمان جاهلیت مردی و زنی در کعبه شدند بفاحشه‌ای، و نام مرد اساف بن یعلی بود و نام زن نائلة بنت الدیک، هر دو را مسخ کردند، پس عرب ایشان را بیرون آوردند، و عبرت را یکی بر صفا نهادند و یکی را بر مروة، تا خلق از اطراف میآمدند و ایشان را میدیدند. روزگار بریشان دراز شد، و پسینیان با ایشان الف گرفتند، چشمها و دلها از ایشان پر شد، شیطان بایشان آمد و گفت که پدران شما اینان را می‌پرستیدند، و ایشان را بر پرستش آنان داشت. روزگار دراز در زمان فترت و جاهلیت، پس چون اللَّه تعالی رسول خود را به پیغام بنواخت، و اسلام در میان خلق پیدا شد، قومی از مسلمانان که در جاهلیت دیده بودند که آن دو بت را می‌پرستیدند، تحرّج کردند از سعی کردن میان صفا و مروه، ترسیدند که در چیزی افتند از آنکه در زمان جاهلیت در آن بودند.

اللَّه تعالی این آیت فرستاد که سعی کنید، و آن حرج که ایشان میدیدند از ایشان بنهاد.

اگر کسی گوید که چون فرمود که حجّ و عمره از شعائر اللَّه، دیگر فرمود فلا جناح علیه ان یطوّف بهما؟ می‌گوییم که بر صفا اساف بود و بر مروه نائله و آن دو بت بود، و بعضی گفته‌اند که دو کس بودند مردی و زنی زانیان و اکنون از چهار رکن حج یکی سعی است، بمذهب شافعی و مالک و احمد، و ترک آن روا نیست و هیچ چیز بجای آن نایستد. اما بمذهب بو حنیفه سعی از واجبات حج است نه از ارکان آن، و قربان بجای آن بیستد. و دلیل شافعی خبری است که مصطفی ع گفت «اسعوا فانّ اللَّه کتب علیکم السعی».

«و من یطوع خیرا» قراءة حمزة و کسایی «من یطوع» بیا و جزم است اصل آن یتطوّع میگوید هر که بیرون از فرائض عملی کند و طاعتی آرد و تقربی نماید بطواف کردن گرد خانه کعبه یا بنماز نوافل، خدای عز و جل از وی بپسندد و سپاس داری کند و بدان پاداش دهد.

فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ شاکر نامی است از نامهای خداوند عز و جل، و معنی این نام آنست که از بنده طاعت خرد پذیرد و آن را بزرگ کند و عطاء خود بسیار دهد و آن را اندک شمرد. ازینجا گفته‌اند دابّة شکور چارپایی که علف اندک خورد و زود فربه شود، نه بینی که خدای عز و جل این همه نعمت راحت و انواع لذات و شهوات در دنیا بر بندگان خود ریخت، آن گه آن را چیزی اندک خواند و گفت «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ» و در عقبی آن همه کرامت و نواخت که در بهشت دوستان را داد آن را غرفه خواند و گفت أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا و طاعات بنده و اعمال وی چون باز گفت اگر چه اندک است و ناچیز آن را بسیار خواند و بر وی ثنا کرد و گفت و الذاکرون اللَّه کثیرا و الذاکرات اینست معنی شاکر در نامهای خداوند عز و جل گناه بزرگ از بنده در گذارد، و طاعت خرد بزرگ کند، و عطاء بزرگ خود اندک شمرد سبحانه ما اکرمه بعباده و الطفه! إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا... الآیة... عموم این آیت دلیل است که هر آن کس که علم پنهان کند و از اهل خویش باز گیرد مستوجب عقوبت گردد.

و بهذا قال النبی «من سئل عن علم فکتمه ألجمه اللَّه بلجام من نار» و این معنی منافی آن خبر نیست که مصطفی گفت: «واضع العلم فی غیر اهله کالمانع اهله»

که این مخصوص است بنا اهل، که در شر استعانت بعلم کند و حق آن بنشناسد، و حرمت آن ندارد، و این علم به نزدیک اللَّه کمتر از دنیا نیست که مصطفی ع گفت: «عرض حاضر یاکل منها البرّ و الفاجر»

جز آنکه در شرع از سفیه که انفاق آن نه بر وجه خویش کند منع کنند فذلک فی قوله تعالی وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ... الآیة إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ... الآیة مفسران گفتند اینان علما و رؤسای جهودان اند چون کعب اشرف و ابن صوریا و کعب اسید و امثال ایشان. میگوید ایشان که پنهان کردند آنچه ما از آسمان فرو فرستادیم مِنَ الْبَیِّناتِ از آنچه روشن کردیم، و در توریة بیان آن فرستادیم از حلال و حرام و حدود و فرائض و رحم.

وَ الْهُدی‌ صفت و نعت مصطفی ع، و اثبات نبوت وی. و یقال البیّنات مشار بها الی الآیات المنزلة، و الهدی الی ما یستدل به من الامارات.

مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ پس از آنک بنی اسرائیل را در کتاب توریة این همه روشن کردیم ایشان پنهان میکنند. أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ معنی لعنت راندن است و دور کردن از رحمت و خیر خویش، میگوید بریشان دو لعنت است یکی لعنت حق دیگر لعنت خلق لعنت حق آنست که ایشان را براند و از رحمت خود دور کند، و لعنت خلق آنست که از خدای عز و جل خواهند تا ایشان را از بر خویش براند و از رحمت خود دور کند. و لعنت خلق آنست بآنکه گویند اللهم العنهم و خلاف است میان علما که این لاعنان که‌اند؟ قومی گفتند فریشتگانند، ابن عباس گفت کلّ شی‌ء الّا الجن و الانس. حسن گفت «عباد اللَّه اجمعون» ضحاک گفت «ان الکافر اذا وضع فی حفرته قیل له من ربک؟ و من نبیک؟ و ما دینک؟ فیقول لا ادری فیقال لا دریت ثم یضرب ضربة بمطرقة، فیصیح صیحة یسمعها کل شی‌ء الّا الثقلین فلا یسمع صوته شی‌ء الّا لعنه، فذلک قوله وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ و قال ابن مسعود هو الرجل یلعن صاحبه فترتفع اللعنة فی السماء ثم تنحدر فلا تجد صاحبها الذی قیل له اهلا لذلک و لا المتکلم بها اهلا لها، فتنطلق فتقع علی الیهود. و قال مجاهد اللاعنون البهائم تلعن عصاة بنی آدم اذا اسنت السنة و امسک المطر، قالت هذا بشوم بنی آدم و انما قال «اللاعنون» لانه وصفها بصفة العقلاء کقوله تعالی وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ إِلَّا الَّذِینَ تابُوا الآیة... مگر قومی که توبه کنند ازین جهودان و از شرک بایمان آیند و از معصیت باطاعت گردند. وَ أَصْلَحُوا و دلهای کژ کرده و تباه کرده راست کنند، و با راه آورند، و سرهای خود با حق آبادان دارند وَ بَیَّنُوا و صفت و نعت مصطفی که پوشیده میداشتند آشکارا کنند، و بر خلق روشن دارند فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ ایشانند که ایشان را می‌باز پذیرم و از گناهشان در گذرم و بیامرزم، و من خداوند باز پذیرنده و مهربانم از من بخشاینده‌تر و مهربانتر کس نیست بر بندگان.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ الآیة... ایشان که کافر میرند لعنت خدای بر ایشان است و لعنت فریشتگان، و همه مردمان، اگر کسی گوید اهل دین ایشان لعنت نکنند بر ایشان پس چرا همه مردمان گفت؟ جواب آنست که این در قیامت خواهد بود، که اول خدای عز و جل بر کافران لعنت کند پس فریشتگان پس همه مردمان، و ذلک فی قوله یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً و روا باشد که تخصیص درین عموم شود و مؤمنانرا خواهد، تا هم در دنیا لعنت کنند بر ایشان و هم در عقبی. و قال السدی لا یتلاعن اثنان مؤمنان و لا کافران فیقول، احدهما لعن اللَّه الظالم، الا وجبت تلک اللعنة علی الکافر لانه ظالم. خالِدِینَ فِیها جاوید در آن لعنت‌اند در میان آتش یعنی که همیشه از رحمت و خیر دورند و بعذاب نزدیک، که هرگز آن عذاب ازیشان برندارند و سبک نکنند، و مهلت ندهند که باز آیند عذری خواهند، و دریشان خود ننگرند و نه خازنان سخن ایشان را جواب کنند و نه فریاد رسند.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ صفا سنک سپید سخت باشد یعنی صافی که در آن هیچ خلطی نبود از خاک و گل و غیر آن، و مروه سنگی باشد سیاه و سست و نرم که زود شکسته شود. و گفته‌اند آدم و حوا چون آنجا رسیدند آدم بکوه صفا فرو آمد و حوا بکوه مروه پس هر دو کوه را بنام ایشان باز خواندند، صفا از آن خواندند که آدم صفی آنجا فرو آمد، و مروة از آن گفت که مرأة یعنی جفت آدم آنجا فرو آمد. مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ ای متعبّداته التی اشعرها اللَّه، ای جعلها اعلاما لنا. شعائر اللَّه اعلام دین حق باشد و نشانهای ملت حنیفی، امّا اینجا مناسک حج میخواهد، فکانه قال «انّ الطواف بالصفا و المروة من اعلام دین اللَّه و مناسک حجّه» طواف کردن میان صفا و مروه از مناسک حج است و از ارکان آن، و این طواف آنست که علما آن را سعی خوانند، مصطفی ع گفت: «انّ اللَّه کتب علیکم السعی کما کتب علیکم الحج»
هوش مصنوعی: در این متن به صفا و مروه اشاره شده است که صفا سنگی سخت و سفید است و مروه سنگی سیاه و نرم که به راحتی شکسته می‌شود. داستانی در مورد آدم و حوا نیز ذکر شده که پس از رسیدن به این مکان، آدم به کوه صفا و حوا به کوه مروه رفتند و از آن زمان این دو کوه به نام آن‌ها شناخته شدند. همچنین، این مکان‌ها به عنوان بخشی از شعائر الهی و نشانه‌های دین اسلام معرفی شده‌اند. طواف کردن یا سعی میان صفا و مروه یکی از مناسک حج به شمار می‌رود و باید به آن توجه شود. پیامبر اسلام نیز تأکید کرده است که سعی کردن در بین صفا و مروه جزو احکام الهی است و باید انجام گیرد.
و قالت عائشة «لعمری ما حجّ من لم یسع بین الصفا و المروة» لان اللَّه سبحانه یقول إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ و مصطفی ع چون برابر صفا رسید این آیت برخواند آن گه گفت ابدأ بما بدأ اللَّه به فبدأ بالصفا و رقی علیه، حتی اذا رأی البیت مشی، حتی اذا تصوبت قدماه فی الوادی سعی.
هوش مصنوعی: عایشه گفت: «باور کنید کسی که بین صفا و مروه سعی نکرد، حج را به جا نیاورده است» چرا که خداوند متعال می‌فرماید: «صفا و مروه از شعائر الهی هستند.» هنگامی که پیامبر اکرم (ص) به صفا رسید، این آیه را تلاوت کردند و سپس فرمودند: «با آنچه خداوند آغاز کرده، شروع می‌کنم.» پس ایشان از صفا بالا رفتند و وقتی که خانه کعبه را دیدند، به راه خود ادامه دادند و زمانی که پاهایشان در وادی قرار گرفت، سعی کردند.
ابن عباس قومی را دید که میان صفا و مروه طواف میکردند، گفت این سنت مادر اسماعیل است که چون اسماعیل گرسنه و تشنه شد و وی تنها بود و کس از آدمیان حاضر نه، و طعام و شراب نه، برخاست و بکوه صفا بر شد و روی در وادی کرد، تا خود هیچکس را بیند، هیچکس را ندید فرو آمد، چون بوادی رسید گوشه درع بر گرفت و بشتافت، و گرم برفت تا بر مروه رفت، در نگرست کس را ندید، دیگر باره فرو آمد قصد صفا کرد، تا هفت بار چنین بگشت، پس رب العالمین برکات قدم وی را و متابعت سنت وی را آن طواف بر جهانیان فرض کرد تا بقیامت.
هوش مصنوعی: ابن عباس گروهی را دید که در میان صفا و مروه طواف می‌کردند و گفت که این سنت مادر اسماعیل است. به یاد داشت که زمانی که اسماعیل گرسنه و تشنه بود و تنها بود، هیچ انسانی در آنجا نبود و نه غذایی داشت. او به سمت کوه صفا رفت و در وادی نگریست تا شاید کسی را ببیند، اما کسی را نیافت و به پایین آمد. وقتی به وادی رسید، دامن خود را گرفت و با شتاب حرکت کرد تا به مروه رسید، اما باز هم کسی را ندید. سپس دوباره به سمت صفا برگشت و این کار را هفت بار انجام داد. در نتیجه، خداوند برکت‌های قدم او و پیروی از سنت او را برای تمام انسان‌ها تا پایان دنیا واجب کرد.
فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ... معنی حج و عمره زیارت کردن خانه کعبه را، و قصد آن داشتن. میگوید هر که حج کند یا عمره فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما بر وی تنگی نیست که میان صفا و مروه سعی کند. تشدید در طاء از اخفاء تاء است در طاء، اصل آن یتطوف است. و اصل قصه آنست که در زمان جاهلیت مردی و زنی در کعبه شدند بفاحشه‌ای، و نام مرد اساف بن یعلی بود و نام زن نائلة بنت الدیک، هر دو را مسخ کردند، پس عرب ایشان را بیرون آوردند، و عبرت را یکی بر صفا نهادند و یکی را بر مروة، تا خلق از اطراف میآمدند و ایشان را میدیدند. روزگار بریشان دراز شد، و پسینیان با ایشان الف گرفتند، چشمها و دلها از ایشان پر شد، شیطان بایشان آمد و گفت که پدران شما اینان را می‌پرستیدند، و ایشان را بر پرستش آنان داشت. روزگار دراز در زمان فترت و جاهلیت، پس چون اللَّه تعالی رسول خود را به پیغام بنواخت، و اسلام در میان خلق پیدا شد، قومی از مسلمانان که در جاهلیت دیده بودند که آن دو بت را می‌پرستیدند، تحرّج کردند از سعی کردن میان صفا و مروه، ترسیدند که در چیزی افتند از آنکه در زمان جاهلیت در آن بودند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به زیارت خانه کعبه برود یا عمره به جا بیاورد، برای او مشکلی نیست که بین صفا و مروه سعی کند. در گذشته، داستانی درباره دو نفر وجود داشت که در کعبه به گناه گرفتار شدند؛ مردی به نام اساف و زنی به نام نائلة. آن‌ها به خاطر عمل زشتشان مجازات شدند و به شکل سنگ تبدیل شدند. عرب‌ها آن‌ها را در صفا و مروه قرار دادند تا دیگران آن‌ها را ببینند. زمان زیادی گذشت و بعد از مدتی، مردم به پرستش آن‌ها روی آوردند. وقتی که پیامبر اسلام آمد و اسلام گسترش یافت، برخی از مسلمانان که در جاهلیت آن دو بت را دیده بودند، از سعی در میان صفا و مروه ابا کردند و نگران بودند که مبادا به اعمال گذشته خود برگردند.
اللَّه تعالی این آیت فرستاد که سعی کنید، و آن حرج که ایشان میدیدند از ایشان بنهاد.
هوش مصنوعی: خداوند این آیه را نازل کرد تا مردم را تشویق کند که تلاش و کوشش کنند و مشکلاتی که احساس می‌کردند را از دوش آنها برداشت.
اگر کسی گوید که چون فرمود که حجّ و عمره از شعائر اللَّه، دیگر فرمود فلا جناح علیه ان یطوّف بهما؟ می‌گوییم که بر صفا اساف بود و بر مروه نائله و آن دو بت بود، و بعضی گفته‌اند که دو کس بودند مردی و زنی زانیان و اکنون از چهار رکن حج یکی سعی است، بمذهب شافعی و مالک و احمد، و ترک آن روا نیست و هیچ چیز بجای آن نایستد. اما بمذهب بو حنیفه سعی از واجبات حج است نه از ارکان آن، و قربان بجای آن بیستد. و دلیل شافعی خبری است که مصطفی ع گفت «اسعوا فانّ اللَّه کتب علیکم السعی».
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که با توجه به اینکه حج و عمره از نشانه‌های خدا هستند، پس چرا گفته شده که بر شخصی گناهی نیست اگر آنها را طواف کند؟ باید بگوییم که اساف بر صفا و نائله بر مروه قرار داشتند و این دو بت بودند. برخی نیز گفته‌اند که این دو نام مربوط به یک مرد و یک زن زانی هستند. در حال حاضر، یکی از چهار رکن حج، سعی بین صفا و مروه است که بر اساس مذهب شافعی و مالکی و احمد، ترک آن جایز نیست و هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین آن شود. اما بر اساس مذهب ابوحنیفه، سعی از واجبات حج محسوب می‌شود نه از ارکان آن و قربانی می‌تواند جایگزین آن باشد. دلیل شافعی بر این امر حدیثی است که پیامبر (ص) فرمود: «سعی کنید زیرا خداوند بر شما سعی را واجب کرده است».
«و من یطوع خیرا» قراءة حمزة و کسایی «من یطوع» بیا و جزم است اصل آن یتطوّع میگوید هر که بیرون از فرائض عملی کند و طاعتی آرد و تقربی نماید بطواف کردن گرد خانه کعبه یا بنماز نوافل، خدای عز و جل از وی بپسندد و سپاس داری کند و بدان پاداش دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به انجام کارهای نیک و خیر اقدام کند، خواه از طریق طواف در اطراف خانه کعبه باشد یا با نماز خواندن نفل و مستحب، خداوند او را می‌پسندد و مورد تقدیر قرار می‌دهد و به خاطر این اعمال نیک از او پاداش خواهد داد.
فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلِیمٌ شاکر نامی است از نامهای خداوند عز و جل، و معنی این نام آنست که از بنده طاعت خرد پذیرد و آن را بزرگ کند و عطاء خود بسیار دهد و آن را اندک شمرد. ازینجا گفته‌اند دابّة شکور چارپایی که علف اندک خورد و زود فربه شود، نه بینی که خدای عز و جل این همه نعمت راحت و انواع لذات و شهوات در دنیا بر بندگان خود ریخت، آن گه آن را چیزی اندک خواند و گفت «قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ» و در عقبی آن همه کرامت و نواخت که در بهشت دوستان را داد آن را غرفه خواند و گفت أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا و طاعات بنده و اعمال وی چون باز گفت اگر چه اندک است و ناچیز آن را بسیار خواند و بر وی ثنا کرد و گفت و الذاکرون اللَّه کثیرا و الذاکرات اینست معنی شاکر در نامهای خداوند عز و جل گناه بزرگ از بنده در گذارد، و طاعت خرد بزرگ کند، و عطاء بزرگ خود اندک شمرد سبحانه ما اکرمه بعباده و الطفه! إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا... الآیة... عموم این آیت دلیل است که هر آن کس که علم پنهان کند و از اهل خویش باز گیرد مستوجب عقوبت گردد.
هوش مصنوعی: خداوند نام شاکر را دارد که به معنای پذیرش و بزرگداشت اطاعت بندگان است. این نام نشان می‌دهد که خداوند از اعمال کوچک بندگانش قدردانی می‌کند و نعمت‌های زیادی به آنها می‌دهد، حتی اگر این اعمال به نظر کم‌ارزش بیایند. به همین دلیل، در دنیا، با وجود تمام نعمت‌ها و لذت‌هایی که به بندگان عطا می‌کند، آنها را ناچیز می‌شمارد و می‌فرماید که متاع دنیا کم‌ارزش است. در مقابل، در آخرت، به بندگان مومن پاداش‌های بزرگ می‌دهد و آنها را با عناوین والایی مورد کرامت قرار می‌دهد. همچنین، بندگان باید توجه داشته باشند که چنانچه علم و دانشی را پنهان کنند، مستحق عذاب خواهند شد.
و بهذا قال النبی «من سئل عن علم فکتمه ألجمه اللَّه بلجام من نار» و این معنی منافی آن خبر نیست که مصطفی گفت: «واضع العلم فی غیر اهله کالمانع اهله»
هوش مصنوعی: نبی اکرم فرمودند: «هر کس درباره علمی از او سوال شود و آن را پنهان کند، خداوند او را با لجامی از آتش مجازات خواهد کرد». این سخن با حدیث دیگری که پیامبر گفته‌اند: «قرار دادن علم در دست کسانی که لیاقت آن را ندارند، مانند جلوگیری از دسترسی اهالی به آن علم است»، تناقضی ندارد.
که این مخصوص است بنا اهل، که در شر استعانت بعلم کند و حق آن بنشناسد، و حرمت آن ندارد، و این علم به نزدیک اللَّه کمتر از دنیا نیست که مصطفی ع گفت: «عرض حاضر یاکل منها البرّ و الفاجر»
هوش مصنوعی: این موضوع به افرادی مربوط می‌شود که در زمان مشکلات به علم و دانش تکیه می‌کنند و درک صحیحی از حقیقت آن ندارند و به آن احترام نمی‌گذارند. این علم از نظر خداوند کمتر از دنیا نیست، همان‌طور که پیامبر اسلام (ص) فرمود: "این دنیا به اندازه‌ای که نیکوکاران و بدکاران از آن بهره‌مند می‌شوند، ارزش دارد."
جز آنکه در شرع از سفیه که انفاق آن نه بر وجه خویش کند منع کنند فذلک فی قوله تعالی وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ... الآیة إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ... الآیة مفسران گفتند اینان علما و رؤسای جهودان اند چون کعب اشرف و ابن صوریا و کعب اسید و امثال ایشان. میگوید ایشان که پنهان کردند آنچه ما از آسمان فرو فرستادیم مِنَ الْبَیِّناتِ از آنچه روشن کردیم، و در توریة بیان آن فرستادیم از حلال و حرام و حدود و فرائض و رحم.
هوش مصنوعی: در قوانین دینی گفته شده که باید از دادن اموال به افراد نادان و بی‌خود خودداری کرد. همچنین در قرآن کریم به این موضوع اشاره شده است که افرادی هستند که حقایق را پنهان می‌کنند. مفسران قرآن معتقدند این افراد شامل دانشمندان و رهبران یهودی هستند که حقایق دین را در کتاب مقدس پنهان کرده‌اند. آنها در واقع آنچه را که از آسمان نازل شده، از جمله احکام حلال و حرام را مخفی کرده‌اند.
وَ الْهُدی‌ صفت و نعت مصطفی ع، و اثبات نبوت وی. و یقال البیّنات مشار بها الی الآیات المنزلة، و الهدی الی ما یستدل به من الامارات.
هوش مصنوعی: هدایت، ویژگی و صفت پیامبر مصطفی (ع) است و به اثبات نبوت او اشاره دارد. همچنین گفته می‌شود که نشانه‌ها به معجزات نازل شده مرتبط هستند و هدایت به نشانه‌هایی اشاره دارد که از طریق آنها می‌توان استدلال کرد.
مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ پس از آنک بنی اسرائیل را در کتاب توریة این همه روشن کردیم ایشان پنهان میکنند. أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ معنی لعنت راندن است و دور کردن از رحمت و خیر خویش، میگوید بریشان دو لعنت است یکی لعنت حق دیگر لعنت خلق لعنت حق آنست که ایشان را براند و از رحمت خود دور کند، و لعنت خلق آنست که از خدای عز و جل خواهند تا ایشان را از بر خویش براند و از رحمت خود دور کند. و لعنت خلق آنست بآنکه گویند اللهم العنهم و خلاف است میان علما که این لاعنان که‌اند؟ قومی گفتند فریشتگانند، ابن عباس گفت کلّ شی‌ء الّا الجن و الانس. حسن گفت «عباد اللَّه اجمعون» ضحاک گفت «ان الکافر اذا وضع فی حفرته قیل له من ربک؟ و من نبیک؟ و ما دینک؟ فیقول لا ادری فیقال لا دریت ثم یضرب ضربة بمطرقة، فیصیح صیحة یسمعها کل شی‌ء الّا الثقلین فلا یسمع صوته شی‌ء الّا لعنه، فذلک قوله وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ و قال ابن مسعود هو الرجل یلعن صاحبه فترتفع اللعنة فی السماء ثم تنحدر فلا تجد صاحبها الذی قیل له اهلا لذلک و لا المتکلم بها اهلا لها، فتنطلق فتقع علی الیهود. و قال مجاهد اللاعنون البهائم تلعن عصاة بنی آدم اذا اسنت السنة و امسک المطر، قالت هذا بشوم بنی آدم و انما قال «اللاعنون» لانه وصفها بصفة العقلاء کقوله تعالی وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ إِلَّا الَّذِینَ تابُوا الآیة... مگر قومی که توبه کنند ازین جهودان و از شرک بایمان آیند و از معصیت باطاعت گردند. وَ أَصْلَحُوا و دلهای کژ کرده و تباه کرده راست کنند، و با راه آورند، و سرهای خود با حق آبادان دارند وَ بَیَّنُوا و صفت و نعت مصطفی که پوشیده میداشتند آشکارا کنند، و بر خلق روشن دارند فَأُولئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ ایشانند که ایشان را می‌باز پذیرم و از گناهشان در گذرم و بیامرزم، و من خداوند باز پذیرنده و مهربانم از من بخشاینده‌تر و مهربانتر کس نیست بر بندگان.
هوش مصنوعی: پس از آنکه ما مطالب زیادی را برای مردم در کتاب توضیح دادیم، بنی‌اسرائیل این حقایق را پنهان می‌کنند. خداوند آنها را لعنت می‌کند، که به معنای دور کردن از رحمت و نعمت‌های الهی است. این لعنت به دو صورت است: یکی لعنت حق که به معنای طرد شدن آنها از رحمت خداوند است و دیگری لعنت مخلوق که به این معناست که مخلوق درخواست می‌کند که خداوند آنها را از رحمتش دور کند. در مورد اینکه لعنت کنندگان چه کسانی هستند، اختلاف نظر وجود دارد. برخی می‌گویند فرشتگان، برخی دیگر می‌گویند همه موجودات به جز جن و انسان. همچنین برخی بیان کرده‌اند که در روز حساب، کافران مورد سوال قرار می‌گیرند و اگر پاسخ ندهند، لعنت می‌شوند. گفتند که لعنت علاوه بر کافران بر یهودیان نیز وارد می‌شود. همچنین گفته شده است که حتی حیوانات نیز به خاطر اعمال ناپسند انسان‌ها، آنها را لعنت می‌کنند. اما کسانی که توبه کنند و از گناه بازگردند، مورد رحمت الهی قرار می‌گیرند و خداوند بر آنها رحم خواهد کرد. در واقع، خداوند همیشه آماده است که بندگانش را ببخشد و مورد رحمت قرار دهد.
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ الآیة... ایشان که کافر میرند لعنت خدای بر ایشان است و لعنت فریشتگان، و همه مردمان، اگر کسی گوید اهل دین ایشان لعنت نکنند بر ایشان پس چرا همه مردمان گفت؟ جواب آنست که این در قیامت خواهد بود، که اول خدای عز و جل بر کافران لعنت کند پس فریشتگان پس همه مردمان، و ذلک فی قوله یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً و روا باشد که تخصیص درین عموم شود و مؤمنانرا خواهد، تا هم در دنیا لعنت کنند بر ایشان و هم در عقبی. و قال السدی لا یتلاعن اثنان مؤمنان و لا کافران فیقول، احدهما لعن اللَّه الظالم، الا وجبت تلک اللعنة علی الکافر لانه ظالم. خالِدِینَ فِیها جاوید در آن لعنت‌اند در میان آتش یعنی که همیشه از رحمت و خیر دورند و بعذاب نزدیک، که هرگز آن عذاب ازیشان برندارند و سبک نکنند، و مهلت ندهند که باز آیند عذری خواهند، و دریشان خود ننگرند و نه خازنان سخن ایشان را جواب کنند و نه فریاد رسند.
هوش مصنوعی: کسانی که کافر هستند و در حال کفر می‌میرند، لعنت خداوند و لعنت فرشتگان و تمام مردم بر آن‌ها است. اگر کسی بگوید که پیروان دینشان بر آن‌ها لعنت نمی‌کنند، باید پرسید چرا همه مردم این را بیان کردند؟ پاسخ این است که این مسئله در روز قیامت اتفاق می‌افتد؛ ابتدا خداوند بر کافران لعنت می‌کند، سپس فرشتگان و در نهایت همه مردم. در آن روز برخی از شما به برخی دیگر کفر خواهند ورزید و یکدیگر را لعنت خواهند کرد. برای مؤمنان ممکن است این لعنت در دنیا نیز تجلی یابد. همچنین گفته شده است که مؤمنان و کافران هیچ‌گاه یکدیگر را لعنت نمی‌کنند به گونه‌ای که یکی بگوید «لعنت خدا بر ظالم» و آن لعنت بر کافر مستوجب می‌شود، چراکه او ظالم است. این افراد در عذاب باقی خواهند ماند و همواره از رحمت و خوبی‌ها دور خواهند بود و عذابی که بر آن‌ها نازل می‌شود هرگز از بین نخواهد رفت و به آن‌ها مهلت نخواهد داد که به خطاهای خود اعتراف کنند. نه به درد و فریاد آن‌ها پاسخ داده می‌شود و نه کسی به یاری‌شان خواهد آمد.