گنجور

بخش ۴۵ - ۱۳ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ الآیة سیاق این آیت تهدید ظالمانست و تخویف ناپاکان که بر مسلمانان ستم کنند، و در خون و مال ایشان سعی کنند، و بدست و زبان خود ایشان را برنجانند تا از خان و مان بیفتند، نقدی در مسلمانی ایشان خلل است که مصطفی ع گفت: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده»

و در دنیا لعنت خداوند بریشان و در عقبی جای ایشان آتش سوزان. یقول اللَّه تعالی: أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ تَرَی الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی‌ یَدَیْهِ‌

وَ الظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ. و در قرآن فراوان است ازین تهدید ظالمان و انذار مجرمان. روی انّ داود ع نظر الی منجل من نار یهوی بین السماء و الارض، فقال یا رب ما هذا قال هذا لعنتی تدخل بیت کلّ ظالم. و قال سعید بن المسیب: «لا تملئوا اعینکم من اعوان الظلمة الّا بانکار من قلوبکم، لکیلا تحبط اعمالکم الصالحة. و قال الحسن من دعا الظلم بالبقاء فقد احبّ ان یعصی اللَّه عز و جل، الظالم و المعین علی الظلم و المحبّ له سواء.» و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «قال اللَّه تعالی لا تدخلوا بیتا من بیوتی و لاحد من عبادی عند احد منکم ظلامة فانّی العنه ما دام قائما یصلّی حتی یردّ تلک الظلامة الی اهلها.

و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم لا یقفن احدکم علی رجل یقتل ظلما فانّ اللعنة تنزل من اللَّه علی من یحضره اذا لم یدفعوا عنه.

و قال ابو الدرداء «ایاک و دعوات المظلوم فانهنّ یصعدن الی اللَّه تعالی کانهن شرارات نار.» و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ایها النّاس اتقوا اللَّه، فلا یظلم مؤمن مؤمنا الّا انتقم اللَّه من الظالم یوم القیامة و ذلک اذا کان عزّ و جل بالمرصاد، و هو القنطرة الاعلی من الصراط، یقول و عزتی لا یمرّ بی الیوم ظلم ظالم.

گفته‌اند این ظلم ظالم از حرص وی خیزد بر دنیا و راندن شهوات، که چون همگی وی دوستی دنیا بگرفت و شهوات بروی مستولی شد دل وی تاریک گردد، و رقت و سوز در وی نماند. پس شفقت برخیزد و بر خلق خدا ظلم کند، و اثر این تاریکی فردا در قیامت پدید آید، چنانک مصطفی ع گفت: الظلم ظلمات یوم القیامة نه یک ظلمة خواهد بود بل ظلمات بسیار خواهد بود، چنانک امروز نه یک شهوتست بلکه شهوات بسیار است، پس چون سر همه ظلم دوستی دنیا است هر کس که دوستی دنیا از دل خود بیرون کند شهوات بروی مستولی نشود، و در دل وی رقت و سوز بماند، و بر همه خلق خدا مهربان بود، تا اگر سگی بیند شفقت از وی باز نگیرد، و او را نیازارد بلکه او را بنوازد، چنانک عیسی ع کان یسیح ببعض بلاد الشام اذا اشتد به المطر و الرعد و البرق فجعل یطلب شیئا یلجأ الیه، فرفعت له بخیمة من بعید، فاتاها فاذا فیها امرأة، فحاد عنها فاذا هو بکهف فی جبل، فاتاه فاذا فی الکهف اسد، ثم قال الهی جعلت لکل شی‌ء مأوی ثم لم تجعل لی مأوی، فاجابه الجلیل مأواک عندی فی مستقر رحمتی، لازوّجنّک یوم القیمة مائة حوراء و لأطعمنّک فی عرسک اربعة آلاف عام یوم منها کعمر الدنیا، و لآمرنّ منادیا ینادی این الزهاد فی دار الدنیا و راوا عرس الزاهد عیسی بن مریم ع ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ اهل معانی درین آیت لطیفه‌های نیکو گفته‌اند: یکی آنست که تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ اشارت میکند که شما بعمل ناپسندیده و فعل نکوهیده خود را در گرداب عقوبت می‌اوکنید و آن عقوبت شما را بجای قتل نفس است، یعنی مکنید چنین و تن خود را بدست خویش مکشید، همانست که جای دیگر گفت وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ.

و آنچه گفت: تُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ اشارت میکند که شما بعضی قوتها از نهاد خود و از مقتضی آفرینش خویش می‌بگردانید، و آن را ضایع میگذارید، چنانک مثلا قوت عامله از بهر آن در نهاد آدمی آفریدند تا بدان عمل کند و بجای خویش استعمال نماید، پس اگر تقصیر کند یا نه بر جای خویش استعمال کند از محل خویش بگردانیده باشد. راست چنان باشد که کسی را از سرای خویش بیرون کنند.

و آنچه گفت: وَ إِنْ یَأْتُوکُمْ أُساری‌ تُفادُوهُمْ اشارت میکند که دیگران را راه می‌نمائید و خود گمراه میشوید، دیگران را پند میدهید و خود پند می نه پذیرید. چنانک جای دیگر گفت أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ.

أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ در قرآن نظائر این فراوانست منها قوله تعالی: وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا میگوید ایشان که دنیا خرند و عقبی فروشند و هواء نفس بر رضاء مولی اختیار کنند فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ عذاب ایشان را پایان پدید نکنند، و آن عذاب بریشان سبک نکنند نه در دنیا و نه در عقبی، در دنیا عذاب ایشان جمع مال است و طلب حرمت و جاه و شره و حرص نفس امّاره و هو المشار الیه بقوله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و آن طلب و شره ایشان را غایتی نیست، تا در آن غایت خفتی پدید آید.

آن گه گفت وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ ایشان را در آن مال نصرتی نیست نه در دنیا نه در عقبی: در دنیا آنست که صاحب مال بوقت مرگ گوید ما أَغْنی‌ عَنِّی مالِیَهْ و در عقبی آنست که رب العالمین گفت: مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً.

وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ اشارتست بنواخت موسی بن عمران.

میگوید وی را کتاب توریة دادیم که هم نورست و هم ضیاء و هم فرقان، ضیاء دل مؤمنان، نور دل دوستان، آرام جان مریدان.

آن گه گفت وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ پیغامبران را فرستادیم پس از وی فرا پی یکدیگر داشته و هر یکی را نو تشریفی و دیگر خاصیتی و نواختی داده: آدم را در خلقت کرامت، ادریس را زندگانی تا قیامت، نوح را اجابت دعوت، ابراهیم را خلعت خلت، اسماعیل را فدا کبش بکرامت، داود را آواز بنغمت و ملک و نبوت، سلیمان را ملک عظیم و علم و رسالت و سخن گفتن وا مرغان و جن و شیاطین و باد را اطاعت، یحیی بن زکریا را عصمت، موسی را مکالمت بی واسطه، پیغامبر ما را سید اهل زمین و سما را، مهتر و پیش رو انبیا را، هر چه جمله پیغامبران را داد از نواخت و کرامت آن همه مصطفی را ارزانی داشت، وانگه او را بریشان افزونی و برتری داد.

اگر آدم را در خلقت کرامت بود که ید صنعت اللَّه بوی رسید، مصطفی را همین نواخت بود و بر آدم فضل داشت، که آدم هنوز از آب و گل بود، هنوز درو نه فهم بود نه فطنت نه استیناس بود نه مشاهدت که ید صنعت حق بوی رسید، باز مصطفی شب معراج با دانش و عقل بود، با مشاهدت و مؤانست بود، که ید صنعت حق بوی رسید. چنانک در خبرست: فوضع یده بین کتفی فوجدت بردها بین ثدیی و اگر ادریس را مکان عالی داد عالی‌تر از مقام مصطفی نبود، که اللَّه گفت فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‌.

و اگر نوح را بر کشتی نشاند و دشمن را بدعاء وی هلاک گردانید، مصطفی را بر براق نشاند و از براق بر معراج و از معراج بر رفرف تا بدید عجائب ملکوت عزت و بیافت اجابت دعوت و قبول شفاعت در حق امت، و اگر ابراهیم را ملکوت آسمان و زمین بنمود و نام وی خلیل نهاد، مصطفی را جلال و جمال بر کمال خود بنمود، و نام وی حبیب نهاد، و اگر موسی بر طور سخن حق بشنید، مصطفی بر عرش عظیم با حق هام راز بود و هام گفتار و هام دیدار، خلوت گاهی بود او را که نه فرشته مقرّب را ور آن اطلاع بود نه پیغامبر مرسل را در آن جای، چنانک گفت لی مع اللَّه وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب و لا نبی مرسل.

مقام لدی سدرة المنتهی
لاحمد لا شکّ للمصطفی
فقد کان بالقرب من ربّه
علی قاب قوسین لما دنا
فما مثل احمد فیمن مضی
من الرسل فی سالف من وری‌

أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ سخن باز بوعید و تهدید جهودان باز آورد گفت هر چند این پیغامبران ما نشانهای روشن نمودند و معجزه‌های صادق آشکارا کردند، امّا آن جهودان از خود رائی قدم بیرون ننهادند، بر آنچه دل ایشان خواست قبول کردند و آنچه نخواست بگذاشتند و نه پذیرفتند، لا جرم بد سرانجامی که سرانجام ایشانست و بد جایگاهی که مقام ایشانست. مصطفی ع گفت: «اشتدّ غضب اللَّه علی من قتل نبیّا و علی من قتله نبی»

و قال «کل ذنب عسی اللَّه ان یغفره الا من مات مشرکا، او مؤمن یقتل مؤمنا متعمدا»

و قال ع «لزوال الدنیا اهون عند اللَّه من قتل رجل مسلم و لو انّ اهل السّماء و الارض اشترکوا فی دم مؤمن لاکبّهم اللَّه فی النار، یجی‌ء المقتول بالقاتل یوم القیمة ناصیته و رأسه بیده و أوداجه تشخب دما یقول یا رب قتلنی حتی یدنیه من العرش.»

وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ اشارت آیت آنست که دل بیگانگان در پرده شقاوت است رب العزة چون کسی را مهر شقاوت بر دل نهد، و رقم نابایست بروی کشد، از اول دل وی سخت گرداند. چنانک گفت ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ پس سیاه گرداند کَلَّا بَلْ رانَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ پس غاشیه بی دولتی بسر او در کشد قُلُوبُنا غُلْفٌ پس قفل بیگانگی بر آن زند أَمْ عَلی‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها پس بمهر نومیدی ختم کند، خَتَمَ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ وَ عَلی‌ سَمْعِهِمْ آن گه بسکّه جدایی ضرب کند بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ آن گه بیکبارگی واخودش برگرداند وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ. آن گه ندا در عالم دهد که ما این دل را نخواهیم و نمی‌پسندیم أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ نعوذ باللّه من سخطه و نقمته.

بخش ۴۴ - ۱۳ - النوبة الثانیة: قوله تعالی: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ مفسران گفتند که رب العالمین جل جلاله بنی اسرائیل را بچهار چیز فرمود در توریة و عهد و پیمان گرفت و ریشان که این چهار چیز بجای آرند و خلاف نکنند: یکی قتل ناکردن، دیگر مردمان را از خان و مان خویش بظلم آواره نکردن، سدیگر با یکدیگر به بیداد گری هام پشت نبودن، چهارم اسیران بنی اسرائیل را اگر مرد باشند و گر زن باز خریدن و آزاد کردن. پس ایشان چهار خصلت یکی بجای آوردند و سه بگذاشتند. رب العالمین ایشان را ملامت کرد گفت: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ این کلمه دو معنی دارد: یکی آنست که خون هام دینان خویش مریزید، چنانک جای دیگر گفت و لا تقتلوا انفسکم یعنی اهل دینکم، معنی دیگر آنست که خون خود مریزید، یعنی کسی را مکشید که شما را بقصاص باز کشند پس خون خود بکردار خود ریخته باشید وَ لا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ و بر هام دینان خویش ظلم مکنید تا ایشان را از خان و مان بیفکنید. ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ یعنی اقررتم انّ العهد حق فقبلتم، پس آنکه اقرار دادید که آن عهد حق است و قبول کردید. و گفته‌اند که آن قوم که عهد و میثاق با ایشان رفت فرمان بجای آوردند پس فرزندان ایشان نافرمانی کردند و پیمان بشکستند و رب العالمین گفت: وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ و شما که فرزندان ایشانید دانسته‌اید از کتاب و گواهی میدهید که پدران شما عهد قبول کردند و بدان اقرار دادند. فرق میان شهادت و اقرار آنست که شهادت اقراری باشد که با آن اقرار علم و اثبات و یقین بود، و اقرار آن بود که با آن علم و یقین نبود، ازینجاست که منافقان گفتند که «نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ» رب العالمین ایشان را دروغ زن خواند برای آنکه علم و یقین که شرط شهادت است با آن نبود و اگر بجای نشهد نقرّ گفتند ایشان را دروغ زن نکردی پس آنکه خبر داد از نقض عهد فرزندان و گفت: ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ یعنی یا هؤلاء فاستغنی عن حرف النداء لدلالة الکلام علیه، پس شما که فرزندانید پیمان بشکستید و هام دینان خود را بکشتید و به پشتی یکدیگر بر مظلومان زور کردید، و گروهی را از خان و مان خویش آواره گردانیدید.بخش ۴۶ - ۱۴ - النوبة الاولى: قوله تعالی: وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ و چون بایشان آمد نامه مِنْ عِنْدِ اللَّهِ از نزدیک خداوند مُصَدِّقٌ استوار گیر و گواه لِما مَعَهُمْ توریة را که با ایشانست وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ و ایشان جهودان از پیش ما یَسْتَفْتِحُونَ می نصرت خواستند برسول خدا عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا بر دشمنان خویش که کافران بودند فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا چون بایشان آمد آنچه شناختند کَفَرُوا بِهِ بوی کافر شدند فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ پس اکنون لعنت خدا بر کافران.

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَکُمْ لا تَسْفِکُونَ دِماءَکُمْ الآیة سیاق این آیت تهدید ظالمانست و تخویف ناپاکان که بر مسلمانان ستم کنند، و در خون و مال ایشان سعی کنند، و بدست و زبان خود ایشان را برنجانند تا از خان و مان بیفتند، نقدی در مسلمانی ایشان خلل است که مصطفی ع گفت: «المسلم من سلم المسلمون من لسانه و یده»
هوش مصنوعی: آیه‌ای که ذکر شده، به نوعی هشدار به ظالمان و ترسیدن از ناپاکان است که بر مسلمانان ظلم کنند. این آیه بر حرام بودن ریختن خون و ستم به مال و جان مسلمانان تأکید دارد و بیان می‌کند که برخی افراد ممکن است با اعمال و سخنان خود، به مسلمانان آسیب برسانند و آنها را از خانه و کاشانه‌شان برانند. در این راستا، نداشتن آسیب به مسلمانان از نظر رفتار و گفتار، اصالت ایمان آنها را مورد تأکید قرار می‌دهد. پیامبر (ص) در این مورد فرموده است که مسلمان کسی است که دیگر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.
و در دنیا لعنت خداوند بریشان و در عقبی جای ایشان آتش سوزان. یقول اللَّه تعالی: أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِینَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ تَرَی الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی‌ یَدَیْهِ‌
هوش مصنوعی: در دنیا، لعنت خداوند بر آن‌ها باد و در آخرت، جایگاهشان آتش سوزان است. خداوند می‌فرماید: «آگاه باشید که لعنت خدا بر ظالمین است، روزی که هیچ عذری از آن‌ها قبول نخواهد شد و لعنت بر آن‌هاست و سرنوشت بدی برایشان رقم خورده است. در آن روز، ظالمین از نتیجه اعمال خود در وحشت‌اند، در حالی که آن عذاب بر آن‌ها واقع خواهد شد و در آن روز، ظالم به دستان خود می‌نالد.»
وَ الظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِیماً وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ. و در قرآن فراوان است ازین تهدید ظالمان و انذار مجرمان. روی انّ داود ع نظر الی منجل من نار یهوی بین السماء و الارض، فقال یا رب ما هذا قال هذا لعنتی تدخل بیت کلّ ظالم. و قال سعید بن المسیب: «لا تملئوا اعینکم من اعوان الظلمة الّا بانکار من قلوبکم، لکیلا تحبط اعمالکم الصالحة. و قال الحسن من دعا الظلم بالبقاء فقد احبّ ان یعصی اللَّه عز و جل، الظالم و المعین علی الظلم و المحبّ له سواء.» و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «قال اللَّه تعالی لا تدخلوا بیتا من بیوتی و لاحد من عبادی عند احد منکم ظلامة فانّی العنه ما دام قائما یصلّی حتی یردّ تلک الظلامة الی اهلها.
هوش مصنوعی: خداوند برای ظالمان عذابی دردآور آماده کرده و برای آنها هیچ یار و یاوری نیست. در قرآن بارها از تهدید ظالمان و هشدار به مجرمان صحبت شده است. داوود (ع) به یک آتش که بین آسمان و زمین می‌افتاد، نگاه کرد و از خدا پرسید که این چیست. خداوند فرمود: این لعنت من است که به خانه هر ظالمی وارد می‌شود. سعید بن مسیب می‌گوید: «چشم‌های خود را از یاری‌رسانی به ظالمان پر نکنید، مگر با انکار در دل، تا اعمال صالح شما هدر نرود.» همچنین حسن بصرى فرمود: «اگر کسی آرزو کند که ظلم بقا یابد، یعنی خواسته‌ای دارد که خداوند نافرمانی شود؛ چه ظالم باشد و چه کسی که به ظلم کمک کند، هر دو یکسان هستند.» پیامبر اکرم (ص) نیز فرمود: «خداوند می‌فرماید: به خانه‌ام و خانه یکی از بندگانم که در آن ظلم است، وارد نشوید، زیرا من او را لعنت می‌کنم تا زمانی که این ظلم به صاحبانش بازگردانده شود.»
و قال صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم لا یقفن احدکم علی رجل یقتل ظلما فانّ اللعنة تنزل من اللَّه علی من یحضره اذا لم یدفعوا عنه.
هوش مصنوعی: پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند که هیچ‌یک از شما نباید در مقابل کسی که به طور ظلم‌آمیزی کشته می‌شود، بی‌تفاوت بایستد، زیرا لعنت خداوند بر کسانی که در آنجا حضور دارند نازل می‌شود اگر از او دفاع نکنند.
و قال ابو الدرداء «ایاک و دعوات المظلوم فانهنّ یصعدن الی اللَّه تعالی کانهن شرارات نار.» و قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «ایها النّاس اتقوا اللَّه، فلا یظلم مؤمن مؤمنا الّا انتقم اللَّه من الظالم یوم القیامة و ذلک اذا کان عزّ و جل بالمرصاد، و هو القنطرة الاعلی من الصراط، یقول و عزتی لا یمرّ بی الیوم ظلم ظالم.
هوش مصنوعی: ابو الدرداء می‌گوید: «از دعاهای مظلوم بپرهیزید، زیرا آن دعاها به سوی خداوند بالا می‌روند و مانند جرقه‌های آتش هستند.» همچنین پیامبر اسلام فرموده است: «ای مردم! از خدا بترسید، زیرا اگر مؤمنی به مؤمنی ظلم کند، خداوند در روز قیامت از ظالم انتقام خواهد گرفت. خداوند در آن روز در کمین است و بر پل صراط ایستاده و می‌فرماید: به عزت من، امروز ظلم هیچ ظالمی از من نمی‌گذرد.»
گفته‌اند این ظلم ظالم از حرص وی خیزد بر دنیا و راندن شهوات، که چون همگی وی دوستی دنیا بگرفت و شهوات بروی مستولی شد دل وی تاریک گردد، و رقت و سوز در وی نماند. پس شفقت برخیزد و بر خلق خدا ظلم کند، و اثر این تاریکی فردا در قیامت پدید آید، چنانک مصطفی ع گفت: الظلم ظلمات یوم القیامة نه یک ظلمة خواهد بود بل ظلمات بسیار خواهد بود، چنانک امروز نه یک شهوتست بلکه شهوات بسیار است، پس چون سر همه ظلم دوستی دنیا است هر کس که دوستی دنیا از دل خود بیرون کند شهوات بروی مستولی نشود، و در دل وی رقت و سوز بماند، و بر همه خلق خدا مهربان بود، تا اگر سگی بیند شفقت از وی باز نگیرد، و او را نیازارد بلکه او را بنوازد، چنانک عیسی ع کان یسیح ببعض بلاد الشام اذا اشتد به المطر و الرعد و البرق فجعل یطلب شیئا یلجأ الیه، فرفعت له بخیمة من بعید، فاتاها فاذا فیها امرأة، فحاد عنها فاذا هو بکهف فی جبل، فاتاه فاذا فی الکهف اسد، ثم قال الهی جعلت لکل شی‌ء مأوی ثم لم تجعل لی مأوی، فاجابه الجلیل مأواک عندی فی مستقر رحمتی، لازوّجنّک یوم القیمة مائة حوراء و لأطعمنّک فی عرسک اربعة آلاف عام یوم منها کعمر الدنیا، و لآمرنّ منادیا ینادی این الزهاد فی دار الدنیا و راوا عرس الزاهد عیسی بن مریم ع ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ اهل معانی درین آیت لطیفه‌های نیکو گفته‌اند: یکی آنست که تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ اشارت میکند که شما بعمل ناپسندیده و فعل نکوهیده خود را در گرداب عقوبت می‌اوکنید و آن عقوبت شما را بجای قتل نفس است، یعنی مکنید چنین و تن خود را بدست خویش مکشید، همانست که جای دیگر گفت وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ.
هوش مصنوعی: ظلم و ستمی که از حرص به دنیا و دنبال کردن شهوات برمی‌خیزد، سبب می‌شود که انسان دلبسته به دنیا شود و تحت تأثیر شهوات قرار گیرد. این وابستگی به دنیا باعث می‌شود که دل او تاریک شده و از رقت و سوز بیفتد. در نتیجه، شفقت از بین می‌رود و انسان نسبت به خلق خدا ظلم می‌کند. آثار این ظلم و تاریکی در روز قیامت نمایان خواهد شد. پیامبراسلام فرموده‌اند که ظلم‌ها در آن روز به مانند سایه‌هاست و نه تنها یک ظلم بلکه ظلمات بسیاری وجود خواهد داشت. بنابراین، ریشه تمام ظلم‌ها دوستی دنیا است و هر کس که این دوستی را از دل خود خارج کند، شهوات بر او تسلط نخواهد یافت و دلش همچنان مهربان و لطیف باقی می‌ماند. چنین انسانی حتی با حیوانات هم مهربان خواهد بود. برای مثال، عیسی به قدری مهربان بود که در شرایط سخت به دنبال پناهگاهی می‌گشت و در نهایت به حیواناتی که با آن‌ها مواجه می‌شد تسلیم می‌شد. خداوند به او دلداری داد و وعده‌هایی از جمله عروسی با حوریان و روزی خوب را برای او قرار داد. این موارد نشان‌دهنده این است که انسان باید از اعمال ناپسند دوری کند و به خود آسیب نرساند، زیرا مجازات این اعمال به همان اندازه خطرناک است.
و آنچه گفت: تُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ اشارت میکند که شما بعضی قوتها از نهاد خود و از مقتضی آفرینش خویش می‌بگردانید، و آن را ضایع میگذارید، چنانک مثلا قوت عامله از بهر آن در نهاد آدمی آفریدند تا بدان عمل کند و بجای خویش استعمال نماید، پس اگر تقصیر کند یا نه بر جای خویش استعمال کند از محل خویش بگردانیده باشد. راست چنان باشد که کسی را از سرای خویش بیرون کنند.
هوش مصنوعی: این متن به این موضوع اشاره دارد که انسان‌ها بخشی از توانایی‌ها و استعدادهای خود را نادیده می‌گیرند و از آن استفاده نمی‌کنند. مانند اینکه استعدادهایی که در وجود انسان برای انجام کارها قرار داده شده، اگر به درستی استفاده نشوند، مانند این است که فردی را از خانه‌اش بیرون کنند. در واقع، نادیده گرفتن این توانایی‌ها به مثابه دور کردن آنها از محل صحیح و طبیعی خود است.
و آنچه گفت: وَ إِنْ یَأْتُوکُمْ أُساری‌ تُفادُوهُمْ اشارت میکند که دیگران را راه می‌نمائید و خود گمراه میشوید، دیگران را پند میدهید و خود پند می نه پذیرید. چنانک جای دیگر گفت أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنا اشاره دارد که برخی افراد دیگران را راهنمایی می‌کنند در حالی که خودشان در گمراهی هستند. آنها به دیگران نصیحت می‌کنند، اما خودشان از دریافت نصیحت غافلند. مانند چیزی که در جای دیگری گفته شده است: آیا به مردم نصیحت می‌کنید که کار نیک انجام دهند و خودتان را فراموش می‌کنید؟
أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ در قرآن نظائر این فراوانست منها قوله تعالی: وَ رَضُوا بِالْحَیاةِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها أَخْلَدَ إِلَی الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا میگوید ایشان که دنیا خرند و عقبی فروشند و هواء نفس بر رضاء مولی اختیار کنند فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ عذاب ایشان را پایان پدید نکنند، و آن عذاب بریشان سبک نکنند نه در دنیا و نه در عقبی، در دنیا عذاب ایشان جمع مال است و طلب حرمت و جاه و شره و حرص نفس امّاره و هو المشار الیه بقوله إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا و آن طلب و شره ایشان را غایتی نیست، تا در آن غایت خفتی پدید آید.
هوش مصنوعی: آن‌ها کسانی هستند که زندگی دنیوی را به بهای آخرت خریده‌اند. در قرآن آمده است: آن‌ها به زندگی دنیوی راضی بوده و دل آسوده‌اند، و در نتیجه به زمین چسبیده و به هواهای نفسانی خود پیروی می‌کنند و زندگی دنیوی را بر می‌گزینند. عذاب برای آن‌ها نه تنها در دنیا کم نمی‌شود بلکه در آخرت نیز به آنان تخفیف داده نخواهد شد. عذاب آن‌ها در این دنیا به دنبال جمع کردن مال، جست‌وجوی مقام و شهرت، و حرص و طمع نفس اماره است، که به آن در قرآن اشاره شده است که خداوند می‌خواهد آن‌ها را با این موارد در زندگی دنیوی عذاب دهد. این طمع و حرص برای آن‌ها هیچ هدفی ندارد و بنابراین در نهایت هیچ آرامشی برایشان حاصل نمی‌شود.
آن گه گفت وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ ایشان را در آن مال نصرتی نیست نه در دنیا نه در عقبی: در دنیا آنست که صاحب مال بوقت مرگ گوید ما أَغْنی‌ عَنِّی مالِیَهْ و در عقبی آنست که رب العالمین گفت: مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً.
هوش مصنوعی: در آن زمان گفته شد که این افراد در ثروت خود هیچ کمکی نخواهند دید، نه در دنیا و نه در آخرت. در دنیای کنونی، وقتی صاحب ثروت در آستانه مرگ قرار می‌گیرد، می‌گوید که ثروتش هیچ‌گونه نفعی برای او ندارد. و در آخرت، پروردگار جهانیان نیز اعلام کرده که بعد از مرگشان جهنم در انتظارشان است و هیچ‌یک از کارهایی که انجام داده‌اند، برایشان سودی نخواهد داشت.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ اشارتست بنواخت موسی بن عمران.
هوش مصنوعی: ما به موسی کتاب دادیم. این اشاره‌ای به محبت و لطفی است که به موسی بن عمران شده است.
میگوید وی را کتاب توریة دادیم که هم نورست و هم ضیاء و هم فرقان، ضیاء دل مؤمنان، نور دل دوستان، آرام جان مریدان.
هوش مصنوعی: می‌گوید ما به او کتابی دادیم که هم روشنی‌بخش است، هم مایه روشنایی و هم شفافیت. این کتاب نور دل مؤمنان، روشنی‌بخش دل دوستان و آرامش‌بخش جان مریدان است.
آن گه گفت وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ پیغامبران را فرستادیم پس از وی فرا پی یکدیگر داشته و هر یکی را نو تشریفی و دیگر خاصیتی و نواختی داده: آدم را در خلقت کرامت، ادریس را زندگانی تا قیامت، نوح را اجابت دعوت، ابراهیم را خلعت خلت، اسماعیل را فدا کبش بکرامت، داود را آواز بنغمت و ملک و نبوت، سلیمان را ملک عظیم و علم و رسالت و سخن گفتن وا مرغان و جن و شیاطین و باد را اطاعت، یحیی بن زکریا را عصمت، موسی را مکالمت بی واسطه، پیغامبر ما را سید اهل زمین و سما را، مهتر و پیش رو انبیا را، هر چه جمله پیغامبران را داد از نواخت و کرامت آن همه مصطفی را ارزانی داشت، وانگه او را بریشان افزونی و برتری داد.
هوش مصنوعی: سپس فرستادگان و پیامبران دیگری را پس از او ارسال کردیم که هر کدام ویژگی‌ها و امتیازات خاصی داشتند. به آدم کرامت در خلقت عطا شد، ادریس تا روز قیامت عمر طولانی یافت، نوح از سوی خدا دعوتش مورد قبول واقع شد، ابراهیم به مقام خلت نائل آمد، اسماعیل قربانی بزرگ شد، داود صدای زیبا و سلطنت و نبوت به او بخشیده شد، سلیمان به ملک و سلطنت عظیم و علم و رسالت دست یافت و توانایی صحبت کردن با پرندگان و جن و شیاطین و تسلط بر وزش باد را پیدا کرد. یحیی بن زکریا از عصمت برخوردار بود، موسی با خدا بدون واسطه گفت‌وگو می‌کرد. پیامبر ما بهترین و سرور اهل زمین و آسمان و پیشوای همه پیامبران است و هر آنچه به دیگر پیامبران عطا شد، به او نیز اعطا گردید و در نهایت او را بر تمام آن‌ها برتری و مقام بیشتری بخشیدند.
اگر آدم را در خلقت کرامت بود که ید صنعت اللَّه بوی رسید، مصطفی را همین نواخت بود و بر آدم فضل داشت، که آدم هنوز از آب و گل بود، هنوز درو نه فهم بود نه فطنت نه استیناس بود نه مشاهدت که ید صنعت حق بوی رسید، باز مصطفی شب معراج با دانش و عقل بود، با مشاهدت و مؤانست بود، که ید صنعت حق بوی رسید. چنانک در خبرست: فوضع یده بین کتفی فوجدت بردها بین ثدیی و اگر ادریس را مکان عالی داد عالی‌تر از مقام مصطفی نبود، که اللَّه گفت فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی‌.
هوش مصنوعی: اگر انسان در آفرینش کرامتی داشت و از دست خداوند چیزی به او رسیده بود، پس مقام مصطفی (پیامبر اسلام) را نیز باید همانند آن بداند و او بر آدم برتری داشت. زیرا آدم هنوز در مرحله ابتدایی آفریده شده بود و هیچ‌گونه درک، دانش یا آگاهی نداشت که چیزی از دست خدا بر او برسد. در حالی که مصطفی در شب معراج با عقل و دانش و آگاهی به حقایق الهی دست یافت. به گونه‌ای که در روایات آمده است: «خداوند دستش را بین شانه‌هایش گذاشت و من حرارت آن را بین سینه‌هایم حس کردم». اگر ادریس نیز مقام بلندی داشت، اما این مقام بالاتر از مقام مصطفی نبود، چرا که خداوند فرموده است: «و او (ادریس) به اندازه‌ای نزدیک بود که به اندازه دو کمان فاصله داشت یا نزدیک‌تر».
و اگر نوح را بر کشتی نشاند و دشمن را بدعاء وی هلاک گردانید، مصطفی را بر براق نشاند و از براق بر معراج و از معراج بر رفرف تا بدید عجائب ملکوت عزت و بیافت اجابت دعوت و قبول شفاعت در حق امت، و اگر ابراهیم را ملکوت آسمان و زمین بنمود و نام وی خلیل نهاد، مصطفی را جلال و جمال بر کمال خود بنمود، و نام وی حبیب نهاد، و اگر موسی بر طور سخن حق بشنید، مصطفی بر عرش عظیم با حق هام راز بود و هام گفتار و هام دیدار، خلوت گاهی بود او را که نه فرشته مقرّب را ور آن اطلاع بود نه پیغامبر مرسل را در آن جای، چنانک گفت لی مع اللَّه وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب و لا نبی مرسل.
هوش مصنوعی: نوح بر کشتی نشسته و با دعاهایش دشمنان را هلاک کرد، در حالی که پیامبر اسلام بر براق سوار شد و به معراج رفت و سپس به عالم ملکوت رفت تا عظمت و زیبایی الهی را ببیند و دعایش پذیرفته شود و شفاعتش برای امت مورد قبول قرار گیرد. اگر خداوند ملکوت آسمان و زمین را به ابراهیم نشان داد و او را خلیل نامید، برای پیامبر اسلام شکوه و زیبایی را به کمال نشان داد و او را حبیب خواند. همچنین، در حالی که موسی بر کوه طور با خدا سخن گفت، پیامبر اسلام در عرش بزرگ با حق راز و نیاز کرد و گفتگویی داشت که فرشتگان و پیامبران از آن بی‌خبر بودند. او در لحظاتی خاص با خداوند بود که هیچ ملک مقرب و پیامبر مرسلی در آنجا نمی‌توانست وارد شود.
مقام لدی سدرة المنتهی
لاحمد لا شکّ للمصطفی
هوش مصنوعی: جایگاه نزدیک به درخت سدره‌ی منتهی، ویژه‌ی احمد است و برای مصطفی هیچ شکی در این موضوع وجود ندارد.
فقد کان بالقرب من ربّه
علی قاب قوسین لما دنا
هوش مصنوعی: او به قدری به خدا نزدیک بود که فقط به اندازه یک قوس و دو تیر فاصله داشت، زمانی که به او نزدیک شد.
فما مثل احمد فیمن مضی
من الرسل فی سالف من وری‌
هوش مصنوعی: هیچ کس مانند احمد در میان پیامبران پیشین نبوده است.
أَ فَکُلَّما جاءَکُمْ رَسُولٌ سخن باز بوعید و تهدید جهودان باز آورد گفت هر چند این پیغامبران ما نشانهای روشن نمودند و معجزه‌های صادق آشکارا کردند، امّا آن جهودان از خود رائی قدم بیرون ننهادند، بر آنچه دل ایشان خواست قبول کردند و آنچه نخواست بگذاشتند و نه پذیرفتند، لا جرم بد سرانجامی که سرانجام ایشانست و بد جایگاهی که مقام ایشانست. مصطفی ع گفت: «اشتدّ غضب اللَّه علی من قتل نبیّا و علی من قتله نبی»
هوش مصنوعی: هر بار که پیامبری به سوی شما آمد و سخن تهدیدآمیز و هشداردهنده‌ای از جانب خداوند بیان کرد، در حالی که این پیامبران نشانه‌های واضح و معجزات آشکار را به نمایش گذاشتند، یهودیان به خاطر تعصب و خودرایی خود هیچ یک از آنها را نپذیرفتند. آنها تنها بر اساس خواسته‌های دل خود عمل کردند و هر آنچه را که نمی‌خواستند، نادیده گرفتند. در نتیجه، سرنوشت شوم و جایگاه بدی در انتظار آنهاست. رسول خدا (ص) فرمودند: «خشم خداوند بر کسی که نبی‌ای را بکشد، شدت می‌گیرد و بر کسی که نبی را به قتل برساند».
و قال «کل ذنب عسی اللَّه ان یغفره الا من مات مشرکا، او مؤمن یقتل مؤمنا متعمدا»
هوش مصنوعی: ایشان گفتند: «هر گناهی خداوند ممکن است ببخشاید به جز کسی که با خداوند شریک کند، یا کسی که عمدًا مؤمنی را به قتل برساند.»
و قال ع «لزوال الدنیا اهون عند اللَّه من قتل رجل مسلم و لو انّ اهل السّماء و الارض اشترکوا فی دم مؤمن لاکبّهم اللَّه فی النار، یجی‌ء المقتول بالقاتل یوم القیمة ناصیته و رأسه بیده و أوداجه تشخب دما یقول یا رب قتلنی حتی یدنیه من العرش.»
هوش مصنوعی: امام علی (ع) فرمودند که زوال دنیا در نظر خداوند خفیف‌تر و آسان‌تر از قتل یک مرد مسلمان است. اگر اهل آسمان و زمین در قتل یک مؤمن همکاری کنند، خداوند آن‌ها را به آتش درخواهد انداخت. روز قیامت، کشته‌شده در حالی که قاتلش را به همراه دارد، می‌آید و در دستش سر و گردنش را نگه‌داشته و خونش از رگ‌ها پایین می‌ریزد، و می‌گوید: «پروردگارا، او مرا کشت» تا نزد عرش خداوند نزدیک شود.
وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ اشارت آیت آنست که دل بیگانگان در پرده شقاوت است رب العزة چون کسی را مهر شقاوت بر دل نهد، و رقم نابایست بروی کشد، از اول دل وی سخت گرداند. چنانک گفت ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ پس سیاه گرداند کَلَّا بَلْ رانَ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ پس غاشیه بی دولتی بسر او در کشد قُلُوبُنا غُلْفٌ پس قفل بیگانگی بر آن زند أَمْ عَلی‌ قُلُوبٍ أَقْفالُها پس بمهر نومیدی ختم کند، خَتَمَ اللَّهُ عَلی‌ قُلُوبِهِمْ وَ عَلی‌ سَمْعِهِمْ آن گه بسکّه جدایی ضرب کند بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْها بِکُفْرِهِمْ آن گه بیکبارگی واخودش برگرداند وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ. آن گه ندا در عالم دهد که ما این دل را نخواهیم و نمی‌پسندیم أُولئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ نعوذ باللّه من سخطه و نقمته.
هوش مصنوعی: در این متن به گناه و شقاوت قلب‌های بیگانگان اشاره شده است. وقتی خداوند مهر شقاوت بر دل کسی بگذارد، آن دل به سختی می‌گراید و از هدایت دور می‌شود. این سختی و قساوت قلب به نوعی از گناه و نافرمانی ناشی می‌شود. وقتی قفل و مهر بر دل‌ها زده می‌شود، به این معنی است که آن‌ها عذاب و ملامت الهی را درک نمی‌کنند و از رحمت خداوند دور می‌مانند. در نهایت، این دل‌ها به حالت افتادن در کفر و بی‌خبری از حقیقت، به حالتی در می‌آیند که خداوند به آن‌ها توفیق هدایت نمی‌دهد و از رحمتش محروم می‌شوند. این وضعیت، نشان‌دهنده آن است که آن افراد نتوانسته‌اند دل‌های خود را پاک کنند و از خداوند دور شده‌اند.