گنجور

بخش ۱۳۵ - ۴۱ - النوبة الثالثة

قوله تعالی: لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ الآیة... از روی اشارت درین آیات موعظتی بلیغ است و نصیحتی تمام مراعات حقوق حق را جل جلاله، که چون حق خلق را چندین وزن و خطر نهاد که آن را فرمان جزم فرستاد، و از بگذاشت آن بیم داد، پس حق اللَّه سزاوارتر که نگه دارند، و از بگذاشت آن به بیم باشند. در بعضی اخبار بیاید که فردا در قیامت جوانی را بیارند که حقوق اللَّه ضایع کرده باشد در دنیا، رب العزة بنعت هیبت و عزت با وی خطاب کند که شرم نداشتی و از خشم و سیاست من نه ترسیدی؟ که حق من ضایع کردی؟ و آن را تعظیم و شکوه ننهادی؟ ندانستی که من ترا در آن تهاون و تغافل می‌دیدم؟ و کرد تو بر تو می‌شمردم؟ خذوه الی الهاویة ببرید او را بدوزخ، که وی سزای آتش است و آتش سزای وی.

و عن ابن عباس رض عن النبی قال قال اللَّه عز و جل «انی لست بناظر فی حق عبدی حتّی ینظر عبدی فی حقی»

و در صحف است که اللَّه گفت: «انا اکرم من اکرمنی و اهین من هان علیه امری»

من او را گرامی دارم که او مرا گرامی دارد، و او را خوار کنم که او فرمان من خوار دارد. بنگر این انتقام که از بنده می‌کشد بحق خود، بآنک حق وی را بنا بر مسامحت است، و بیشتر آن باشد که در گذارد. اما حقوق مخلوق که در آن هیچ مسامحت نرود انتقام اللَّه لا جرم در آن بیشتر بود، تا بدان حد که گفته‌اند اگر کسی را ثواب هفتاد پیغامبر بود، و یک خصم دارد به نیم دانگ که بر وی حیف کرده بود، تا آن خصم از وی راضی نشود در بهشت نرود.

پس حقوق خلق نگاه باید داشت، و در مراعات آن بجدّ باید کوشید، خاصه حقوق زنان و هم جفتان که رب العالمین درین آیت نیابت ایشان می‌دارد، و از شوهران در خواست مراعات ایشان میکند. و مصطفی ع فرمود: «خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی»

و قال «استوصوا بالنساء خیرا فانهنّ عوان عندکم لا تملکن لانفسهن شیئا، و انما اخذتموهن بامانة اللَّه و استحللتم فروجهن بکلمة»

گفت این زنان زیر دستان شمااند و امانت خدااند بنزدیک شما، با ایشان نیکویی کنید و ایشان را خیر خواهید، خاصه که پارسا باشند و شایسته که زن پارسای شایسته سبب آسایش مرد باشد، و یار وی در دین.

روزی عمر خطاب گفت یا رسول اللَّه از دنیا چه گیرم و چه برگزینم؟ رسول جواب داد: «لیتخذ احدکم لسانا ذاکرا و قلبا شاکرا و زوجة مؤمنة»

گفت زبانی ذاکر و دلی شاکر و زنی شایسته پارسا. بنگر تا زن شایسته را چه منزلت نهاد که قرین ذکر و شکر کرد! و معلوم است که ذکر زبان و شکر دل نه از دنیاست بلکه حقیقت دین است، زن پارسا که قرین آن کرد همچنانست. ابو سلیمان دارایی ازینجا گفت: جفت شایسته از دنیا نیست که از آخرت است، یعنی که ترا فارغ دارد تا بکار آخرت پردازی، و اگر ترا ملالتی در مواظبت عبادت پدید آید که دل در آن کوفته شود وز عبادت بازمانی، دیدار و مشاهده وی انسی و آسایشی در دل آرد، که آن قوت باز آید، و رغبت طاعت بر تو تازه گردد امیر المؤمنین علی علیه السّلام ازینجا گفت: راحت و آسایش یکبارگی از دل باز مگیرید که دل از آن نابینا شود. رسول خدا ع گاه بودی که در مکاشفات کاری عظیم بر وی درآمدی، که قالب وی طاقت آن نداشتنی بعائشه گفتی: «کلّمینی یا عائشة»

باین سخن خواستی که خود را قوتی دهد تا طاقت کشیدن بار وحی دارد، پس چون وی را فازین عالم دادندی، و آن قوت تمام شدی تشنگی آن کار بر وی غالب شدی، گفتی

«ارحنا یا بلال!».

اندرین عالم غریبی زان همی گردی ملول
تا ارحنا یا بلالت گفت باید بر ملا

پس روی بنماز آوردی، و قرة العین خود در نماز باز یافتی، چنانک در خبرست: «جعلت قرّة عینی فی الصّلاة»

عائشة گفت: از آن پس که روی بنماز آوردی گویی هرگز ما را نشناخت، و ما او را نشناختیم، و بودی که در تجلی جلال چنان مستغرق شدی که گفتی

«لی مع اللَّه وقت لا یسعنی غیر ربّی».

در عالم تحقیق این گردش را ستر و تجلی خوانند، اگر نه ستر حق بودی در معارضه جلال تجلی بنده در آن بسوختی، و با سطوات سلطان حقایق پای نداشتی. و الیه الاشارة بقوله: «لو کشفها لاحرقت سبحات وجهه کل شی‌ء ادرکه بصره»

آن مهتر عالم و آن سید مملکت بنی آدم، که گاه گاه استغفار کردی آن طلب ستر بود، که میکرد فان الغفر هو الستر و الاستغفار طلب الغفر. آن گه ستر وی این بود که ساعتی با عایشه پرداختی و با وی عیش کردی. از اینجا گفته‌اند در وصف اولیاء: که اذا تجلّی لهم طاشوا و اذ استر علیهم ردّوا الی الحظّ فعاشوا ابو عبد اللَّه حفیف را گفتند که عبد الرحیم اصطخری چرا با سگ بانان بدشت می‌شود و قبا می‌بندد؟ گفت «یتخفف من ثقل ما علیه». میخواهد که از بار وجود سبک‌تر گردد، و دمی برزند، و یقرب منه قول القائل:

ارید لانسی ذکرها فانّما
تمثّل لی لیلی بکل مکان

میگوید بهانه جویم که ترا فراموش کنم تو در یاد آیی بهانه بگریزد و من خیره فرو مانم.

پیر طریقت گفت: الهی چون از یافت تو سخن گویند از علم خود بگریزم، بر زهره خود بترسم، در غفلت آویزم، همواره از سلطان عیان در پرده غیب می‌آویزم، ته کامم بی لکن خویشتن را در غلطی افکنم تا دمی بر زنم.

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ الآیة... از روی اشارت درین آیات موعظتی بلیغ است و نصیحتی تمام مراعات حقوق حق را جل جلاله، که چون حق خلق را چندین وزن و خطر نهاد که آن را فرمان جزم فرستاد، و از بگذاشت آن بیم داد، پس حق اللَّه سزاوارتر که نگه دارند، و از بگذاشت آن به بیم باشند. در بعضی اخبار بیاید که فردا در قیامت جوانی را بیارند که حقوق اللَّه ضایع کرده باشد در دنیا، رب العزة بنعت هیبت و عزت با وی خطاب کند که شرم نداشتی و از خشم و سیاست من نه ترسیدی؟ که حق من ضایع کردی؟ و آن را تعظیم و شکوه ننهادی؟ ندانستی که من ترا در آن تهاون و تغافل می‌دیدم؟ و کرد تو بر تو می‌شمردم؟ خذوه الی الهاویة ببرید او را بدوزخ، که وی سزای آتش است و آتش سزای وی.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده است که در آیات الهی نوعی موعظه و نصیحت برای رعایت حقوق خداوند وجود دارد. خداوند به بندگانش هشدار داده که حقوق دیگران را زیر پا نگذارند و اگر کسی حق خدا را ضایع کند، در روز قیامت با عظمتی خاص با او سخن می‌گوید و از او سؤال می‌کند که چرا از عذاب و قدرت او نترسیدید و حق او را نادیده گرفتید. در پایان، به عاقبت ناگوار چنین افرادی اشاره شده و بیان می‌شود که آن‌ها سزاوار عذاب آتش هستند.
و عن ابن عباس رض عن النبی قال قال اللَّه عز و جل «انی لست بناظر فی حق عبدی حتّی ینظر عبدی فی حقی»
هوش مصنوعی: ابن عباس نقل کرده که پیامبر (ص) فرمودند خداوند عز و جل می‌فرماید: «من در حق بنده‌ام نمی‌نگرم تا بنده‌ام در حق من بنگرد».
و در صحف است که اللَّه گفت: «انا اکرم من اکرمنی و اهین من هان علیه امری»
هوش مصنوعی: در نوشته‌ها آمده است که خداوند فرمود: «مَن به کسی که به من احترام بگذارد، احترام می‌گذارم و به کسی که نسبت به کار من بی‌احترامی کند، بی‌احترامی می‌کنم.»
من او را گرامی دارم که او مرا گرامی دارد، و او را خوار کنم که او فرمان من خوار دارد. بنگر این انتقام که از بنده می‌کشد بحق خود، بآنک حق وی را بنا بر مسامحت است، و بیشتر آن باشد که در گذارد. اما حقوق مخلوق که در آن هیچ مسامحت نرود انتقام اللَّه لا جرم در آن بیشتر بود، تا بدان حد که گفته‌اند اگر کسی را ثواب هفتاد پیغامبر بود، و یک خصم دارد به نیم دانگ که بر وی حیف کرده بود، تا آن خصم از وی راضی نشود در بهشت نرود.
هوش مصنوعی: من کسی را ارج می‌نهم که به من احترام بگذارد و کسی را خوار می‌شمارم که به دستورات من بی‌احترامی کند. ببین چگونه خداوند از بندگانش انتقام می‌گیرد، در حالی که حقوق او به طور نرمش‌پذیر مشاهده می‌شود و ممکن است بیشتر از آن بگذرد. اما حقوق مخلوق، که در آن هیچ نرمشی وجود ندارد، در انتقام خداوند بسیار جدی‌تر است. به حدی که گفته‌اند اگر کسی ثواب هفتاد پیامبر را داشته باشد اما به یک دشمنش به اندازه‌ای آسیب رسانده باشد و آن دشمن از او راضی نشود، او به بهشت نخواهد رفت.
پس حقوق خلق نگاه باید داشت، و در مراعات آن بجدّ باید کوشید، خاصه حقوق زنان و هم جفتان که رب العالمین درین آیت نیابت ایشان می‌دارد، و از شوهران در خواست مراعات ایشان میکند. و مصطفی ع فرمود: «خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی»
هوش مصنوعی: باید توجه ویژه‌ای به حقوق افراد داشت و تلاش کرد تا به این حقوق احترام گذاشته شود، به ویژه حقوق زنان و همسران که خداوند در این آیه به نمایندگی از آن‌ها سخن می‌گوید و از مردان می‌خواهد که به این حقوق توجه کنند. همچنین پیامبر اسلام فرمودند: «بهترین شما کسی است که به خانواده‌اش بهتر باشد و من بهترین شما برای خانواده‌ام هستم.»
و قال «استوصوا بالنساء خیرا فانهنّ عوان عندکم لا تملکن لانفسهن شیئا، و انما اخذتموهن بامانة اللَّه و استحللتم فروجهن بکلمة»
هوش مصنوعی: وی فرمود: «به زنان به خوبی توصیه کنید، زیرا آنان در دست شما هستند و نمی‌توانند به خودشان آسیبی برسانند. شما آنها را به امانت خداوند گرفتید و با کلمه‌ای، دسترسی به ایشان را مجاز دانستید.»
گفت این زنان زیر دستان شمااند و امانت خدااند بنزدیک شما، با ایشان نیکویی کنید و ایشان را خیر خواهید، خاصه که پارسا باشند و شایسته که زن پارسای شایسته سبب آسایش مرد باشد، و یار وی در دین.
هوش مصنوعی: این زنان تحت سرپرستی شما هستند و امانتی از سوی خدا نزد شما به شمار می‌آیند. با آنها به خوبی رفتار کنید و نیکی کنید، به‌ویژه اگر پارسا و با تقوا باشند. زن با تقوا می‌تواند سبب آسایش مرد باشد و در دین او یاری‌گرش باشد.
روزی عمر خطاب گفت یا رسول اللَّه از دنیا چه گیرم و چه برگزینم؟ رسول جواب داد: «لیتخذ احدکم لسانا ذاکرا و قلبا شاکرا و زوجة مؤمنة»
هوش مصنوعی: عمر خطاب از پیامبر (ص) پرسید که از زندگی دنیا چه چیزی را انتخاب کند و چه چیزهایی برای خود بردارد. پیامبر (ص) پاسخ داد: «باید هر یک از شما زبانی که یاد خدا را بگوید، قلبی شکرگزار و همسری مؤمن انتخاب کند.»
گفت زبانی ذاکر و دلی شاکر و زنی شایسته پارسا. بنگر تا زن شایسته را چه منزلت نهاد که قرین ذکر و شکر کرد! و معلوم است که ذکر زبان و شکر دل نه از دنیاست بلکه حقیقت دین است، زن پارسا که قرین آن کرد همچنانست. ابو سلیمان دارایی ازینجا گفت: جفت شایسته از دنیا نیست که از آخرت است، یعنی که ترا فارغ دارد تا بکار آخرت پردازی، و اگر ترا ملالتی در مواظبت عبادت پدید آید که دل در آن کوفته شود وز عبادت بازمانی، دیدار و مشاهده وی انسی و آسایشی در دل آرد، که آن قوت باز آید، و رغبت طاعت بر تو تازه گردد امیر المؤمنین علی علیه السّلام ازینجا گفت: راحت و آسایش یکبارگی از دل باز مگیرید که دل از آن نابینا شود. رسول خدا ع گاه بودی که در مکاشفات کاری عظیم بر وی درآمدی، که قالب وی طاقت آن نداشتنی بعائشه گفتی: «کلّمینی یا عائشة»
هوش مصنوعی: زبان می‌تواند ذکر خدا را تکرار کند و دل می‌تواند شکرگزار باشد؛ همچنین زنی نیکو و پارسا وجود دارد. به مقام والای زنی که شایسته است و همواره در حال ذکر و شکر است، توجه کن! ذکر در زبان و شکر در دل، از مسائل دنیوی نیستند بلکه از حقیقت دین سرچشمه می‌گیرند و زنی که به این موارد توجه می‌کند، به همین شکل است. ابو سلیمان دارایی در این مورد گفت: جفت شایسته‌ای که باعث فارغ بودن انسان از دنیای مادی شود، در واقع از عالم آخرت ناشی می‌باشد. اگر در انجام عبادت دچار کسالت شدی و دلت در آن بی‌میل شد، باید بدانی که مشاهده و درک حقائق معنوی به تو آرامش و قوت می‌دهد و رغبت تو به طاعت و عبادت را دوباره تازه می‌کند. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نیز در این زمینه گفت: نباید راحتی و آسایش را به یکباره از دل گرفتی، زیرا دل از آن نابینا می‌شود. پیامبر خدا در مواقعی که تجربیات الهی عظیمی برایش اتفاق می‌افتاد، آنقدر طاقت‌فرسا می‌شد که به عایشه می‌گفت: «با من صحبت کن عایشه».
باین سخن خواستی که خود را قوتی دهد تا طاقت کشیدن بار وحی دارد، پس چون وی را فازین عالم دادندی، و آن قوت تمام شدی تشنگی آن کار بر وی غالب شدی، گفتی
هوش مصنوعی: او به این منظور سخن گفت که برای خود نیرویی به دست آورد تا بتواند بار وحی را تحمل کند. اما زمانی که به او علم و دانایی عطا کردند و آن نیرویش کامل شد، عطش و نیاز به آن کار بر او غلبه پیدا کرد و گفت:
«ارحنا یا بلال!».
هوش مصنوعی: «ای رحمت، یا ای بلال!»
اندرین عالم غریبی زان همی گردی ملول
تا ارحنا یا بلالت گفت باید بر ملا
هوش مصنوعی: در این دنیا، احساس غریبی و تنهایی می‌کنی و به همین خاطر از خود راضی نیستی. تا زمانی که به آرامش برسی و صدای دلنواز بلال را بشنوی، باید به نیکی و با صداقت در زندگی‌ات ظاهر شوی.
پس روی بنماز آوردی، و قرة العین خود در نماز باز یافتی، چنانک در خبرست: «جعلت قرّة عینی فی الصّلاة»
هوش مصنوعی: پس به نماز روی آوردی و در آن حالت، آرامش و خوشی خود را در نماز پیدا کردی، چنان‌که در روایت آمده است: «آرامش چشمانم در نماز قرار داده شده است.»
عائشة گفت: از آن پس که روی بنماز آوردی گویی هرگز ما را نشناخت، و ما او را نشناختیم، و بودی که در تجلی جلال چنان مستغرق شدی که گفتی
هوش مصنوعی: عائشه گفت: از آن زمان که به نماز روی آوردی، به نظر می‌رسید که هرگز ما را نمی‌شناسی و ما هم او را نمی‌شناختیم. به وضوح مشخص بود که در زیبایی و عظمت خویش چنان غرق شده‌ای که این را گفته‌ای.
«لی مع اللَّه وقت لا یسعنی غیر ربّی».
هوش مصنوعی: «فقط در زمانی که با خدا هستم، هیچ چیز دیگری نمی‌تواند مرا در بر بگیرد جز خود پروردگارم.»
در عالم تحقیق این گردش را ستر و تجلی خوانند، اگر نه ستر حق بودی در معارضه جلال تجلی بنده در آن بسوختی، و با سطوات سلطان حقایق پای نداشتی. و الیه الاشارة بقوله: «لو کشفها لاحرقت سبحات وجهه کل شی‌ء ادرکه بصره»
هوش مصنوعی: در دنیای تحقیق به این فرآیند پوشاندن و ظهور گفته می‌شود. اگر پوشاندن حقیقت نبود، در مقابل جلال تجلی بندگان، حقیقت سوخته می‌شد و نمی‌توانستند در سرزمین حقایق پادشاهی کنند. به همین دلیل است که گفته شده: «اگر حقیقت آشکار شود، درخشش چهره‌اش هر چیزی را که چشم بتواند ببیند، خواهد سوزاند».
آن مهتر عالم و آن سید مملکت بنی آدم، که گاه گاه استغفار کردی آن طلب ستر بود، که میکرد فان الغفر هو الستر و الاستغفار طلب الغفر. آن گه ستر وی این بود که ساعتی با عایشه پرداختی و با وی عیش کردی. از اینجا گفته‌اند در وصف اولیاء: که اذا تجلّی لهم طاشوا و اذ استر علیهم ردّوا الی الحظّ فعاشوا ابو عبد اللَّه حفیف را گفتند که عبد الرحیم اصطخری چرا با سگ بانان بدشت می‌شود و قبا می‌بندد؟ گفت «یتخفف من ثقل ما علیه». میخواهد که از بار وجود سبک‌تر گردد، و دمی برزند، و یقرب منه قول القائل:
هوش مصنوعی: آن بزرگ عالم و سید انسان‌ها، همواره استغفار می‌کرد و به دنبال پنهان‌سازی عیوب خود بود، زیرا می‌دانست که مغفرت یعنی پوشاندن گناهان و استغفار راهی برای رسیدن به مغفرت است. روزی او ساعتی را با عایشه گذراند و از زندگی لذت برد. از این رو، گفته‌اند در وصف اولیا که وقتی حقیقت بر آنها تجلی می‌کند، بی‌محابا به آن می‌نگرند و وقتی ستر و پنهانی بر آنها فرود می‌آید، به نعمت‌های خود بازمی‌گردند و زندگی می‌کنند. درباره‌ی ابوعبدالله حفیف گفته‌اند که او با سگ‌بانان در بیابان می‌رفت و قبای خود را می‌بست. او پاسخ داد که این کار را می‌کند تا از بار سنگین وجود خود سبک‌تر شود و باری دیگر ببیند و به سخن کسی نزدیک شود که می‌گوید.
ارید لانسی ذکرها فانّما
تمثّل لی لیلی بکل مکان
هوش مصنوعی: من می‌خواهم یاد او را فراموش کنم، اما در هر جایی تصویری از او در ذهنم شکل می‌گیرد.
میگوید بهانه جویم که ترا فراموش کنم تو در یاد آیی بهانه بگریزد و من خیره فرو مانم.
هوش مصنوعی: می‌گوید که سعی می‌کند دلیلی برای فراموش کردنت پیدا کند، اما وقتی به یاد تو می‌افتد، آن بهانه فرار می‌کند و او در حیرت می‌ماند.
پیر طریقت گفت: الهی چون از یافت تو سخن گویند از علم خود بگریزم، بر زهره خود بترسم، در غفلت آویزم، همواره از سلطان عیان در پرده غیب می‌آویزم، ته کامم بی لکن خویشتن را در غلطی افکنم تا دمی بر زنم.
هوش مصنوعی: پیر راه و سیر و سلوک گفت: خداوندا، وقتی از تو صحبت می‌شود، من از علم و دانش خود فرار می‌کنم و از خجالت دوری می‌جویم. همواره در غفلت زندگی می‌کنم و خود را از حقیقتی که در پس پرده است دور می‌بینم. در تلاش برای دست‌یابی به کمال، خود را به اشتباهی می‌اندازم تا شاید در یک لحظه به حقیقت نزدیک شوم.