گنجور

بخش ۱۲۲ - ۳۸ - النوبة الثانیة

قوله تعالی: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً الآیة... ای علی ملة واحدة. خلافست میان علما که این ملت کفر است با ملة اسلام، قومی گفتند ملت کفر است، میگوید مردمان همه بر ملت کفر بودند، یعنی در سه روزگار در آن زمان که نوح علیه السلام پیغام آورد بخلق، و در آن زمان که ابراهیم ع پیغام آورد، و در آن زمان که محمد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم پیغام آورد، مردمان همه درین سه وقت یک گروه بودند، بر یک کیش، در هر کنجی صنمی، در هر سینه از کفر و شرک رقمی، در هر میان زناری، در هر خانه بیت الناری، هر چند در انواع کفر مختلف بودند اما در جنس یکی بودند فالکفر کلّه ملة واحدة. اما بقول ایشان که گفتند ملت اسلام است، معنی آنست که مردمان همه بر ملت اسلام بودند، یعنی از عهد آدم تا مبعث نوح، و میان ایشان ده قرن بودند، همه بر ملت اسلام و دین حق و کیش پاک پس در روزگار نوح مختلف شدند، و روزگار عمر نوح بقول عکرمة هزار و هفصد سال بود، از آن جمله هزار کم پنجاه سال مدت بلاغ و دعوت بود.

روی فی الخبر انه کانوا یضربونه کل یوم عشر مرات حتی یغشی علیه‌

کلبی گفت: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً اهل سفینه نوح بودند یک گروه راست بر ملت اسلام و دین حنیفی، پس مختلف شدند بعد از وفات نوح، و اللَّه تعالی بایشان پیغامبران فرستاد. ابی کعب گفت «کان النّاس امّة واحدة» یعنی روز میثاق که رب العالمین فرزندان آدم را همه از پشت آدم بیرون کرد، و همه را فا آدم نمود، و نام هر یکی آدم را بگفت که چیست، و عمر هر یکی چند است، آن گه با ایشان عهد بست و پیمان بستد ازیشان بر خدای خویش، و بندگی ایشان، و همه را بر یکدیگر گواه کرد، آن روز مردم همه بر یک ملت بودند و بر یک فطرت، پس بعد از آدم در اختلاف افتادند فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ و اللَّه بایشان پیغامبران و کتاب فرستاد، و پیغامبران خدای چه از آدمیان و چه از فریشتگان صد هزار و بیست و چهار هزارند. سیصد و سیزده ازیشان مرسل.

و در قرآن ازیشان بیست و هشت نام برده‌اند، و زین پیغامبران کس بود که صوتی شنید بآن پیغامبر گشت، و کس بود که خوابی دید بآن خواب پیغامبر گشت، و خواب پیغامبران وحی باشد، و کس بود ازیشان که در دل وی افکندند که پیغامبر است. علی الجمله چنانک امروز بر بسیط زمین اولیا اند در آن عهد پیشین انبیا بودند، اما پیغامبران مرسل فریشته را بمیان دیدند بصورت مرد، و بایشان سخن گفت، و فی ذلک ما

روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال «من الانبیاء من یسمع الصوت فیکون بذاک نبیا، و کان منهم من ینفث فی اذنه و قلبه فیکون بذلک نبیا، و ان جبریل ع یأتینی فیکلّمنی کما یکلم احدکم صاحبه»

و بر هر مسلمان واجب است که جمله پیغامبران را دوست دارد، و بهمه ایمان آرد، و جدا نکند میان یکی از ایشان با دیگران در تصدیق، و همه را درود فرستد.

قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «صلّوا علی انبیاء اللَّه و رسله، فان اللَّه بعثهم کما بعثنی»

وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ای بالعدل و الصدق لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ حاکم اینجا خداست: جل جلاله، که احکم الحاکمین بحقیقت اوست و رسول که فرستاده اوست، و کتاب که نامه اوست. و چون بکتاب حکم کنند روا باشد، که بر سبیل توسع کتاب را حاکم گویند، نظیره قوله هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ ثم قال: فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ این‌ها با کتاب شود، إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ جهودان و ترسایانند، که کتاب بایشان دادند و در آن مختلف و دو گروه شدند. و این اختلاف ایشان بر دو وجه بود: یکی آنک ببعضی کتاب مؤمن و ببعضی کافر می‌شدند، چنانک اللَّه گفت: وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ. وجه دیگر آنست که در کتاب تحریف و تبدیل آوردند، و صفت و نعت محمد بگردانیدند، چنانک گفت: یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ یا خود بر گرفتند و پنهان داشتند چنانک اللَّه گفت: إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ کعب احبار گفت: از راهبی پرسیدم که آن آیتها که جهودان در توریة بپوشیدند کدامند؟

گفت: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الایة وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً الآیة و الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الی قوله الْإِسْلامِ دِیناً الآیة وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ و مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ الآیة هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی‌ الآیة ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ بَغْیاً بَیْنَهُمْ... و آن اختلاف ایشان و کتمان ایشان جز حسد را نبود، که در توریت دانسته بودند که نبوت محمد حق است و راست، چون او را از عرب یافتند حسد آمد ایشان را، و بحسد در کار وی مختلف شدند، پس هر کس که اللَّه تعالی بفضل خود او را هدایت داد، و در علم وی از مؤمنان بود حقیقت این اختلاف بشناخت، و بتوفیق و ارادت حق بدین حق راه یافت، و بر سنن صواب راه برد.

اینست که رب العالمین گفت فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا الی آخر الآیة ابن زید در تفسیر این آیت گفت: اختلفوا فی الصلاة، فمنهم من یصلّی الی المشرق و منهم من یصلی الی المغرب، و منهم من یصلی الی بیت المقدس، فهدانا اللَّه للکعبة و اختلفوا فی الصیام: فمنهم من یصوم بعض یوم و منهم من یصوم باللیل، فهدانا اللَّه فیه الی الحق و هو شهر رمضان. و اختلفوا فی الجمعة: فاخذت الیهود السبت و النصاری الاحد، فهدانا اللَّه للجمعة، و اختلفوا فی ابراهیم: فقالت الیهود کان یهودیا، و قالت النصاری کان نصرانیا فهدانا اللَّه فیه الی الحقّ. بِإِذْنِهِ الاذن الامر، و العلم، و الارادة جمیعا.

وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ الآیة... قال عطاء لمّا دخل رسول اللَّه و اصحابه المدینة اشتد الضرّ علیهم، لانهم خرجوا بالامال و ترکوا اموالهم و دیارهم فی ایدی المشرکین، فانزل اللَّه تطبیبا لقلوبهم أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ المیم صلة، معناه أ ظننتم یا معشر المؤمنین ان تدخلوا الجنة من غیر بلاء و لا مکروه؟ میگوید شما که مؤمنانید می‌پندارید که بی رنجی و بلائی که بشما رسد در بهشت شدید؟ جای دیگر گفت أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ؟ کَلَّا! هر کس پندارد و طمع دارد که در بهشت شود رنج نابرده و بار بلانا کشیده کلا! نه چنانست که می‌پندارند و طمع دارند، همانست که در خبر می‌آید

«الاحمق من اتبع نفسه هواها و تمنی علی اللَّه وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ الآیة... مضوا من قبلکم.

ای و لم یصبکم مثل الذی اصابهم، فتصبروا کما صبروا، میگوید پندارید که در بهشت شوید و هنوز بشما نرسید آنچه بگروه پیشینیان رسید، و در صبر بر بلاها رنجها نه کشیدید چنانک ایشان کشیدند. و انگه تفسیر کرد که ایشان را چه رسد.

مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ بایشان رسید درویشی و ناکامی و سختی وَ الضَّرَّاءُ و بیماری و شکستگی اندام و گرسنگی گفته‌اند که بأساء رنج تن بود، و ضراء زیان مال، وهب منبه گفت: وجدوا فیما بین مکة و الطائف سبعین نبیا میتین، کان سبب موتهم الجوع و القمّل. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت حکایت از کردگار قدیم جل جلاله: أ یفرح عبدی اذا بسطت له رزقی؟ و صببت علیه الدنیا صبا؟ أما یعلم عبدی انّ ذلک له منّی قطعا و بعدا؟ أ یحزن عبدی اذا منعت عنه الدنیا و رزقته قوت الوقت؟ اما یعلم عبدی ان ذلک له قربا و وصلا؟ و ذلک من غیرتی علی عبدی.»

خواص گفته که این بلاوبی کامی و درویشی و بی‌نوایی در دنیا لبسه مؤمنان است، و حیلت پیغامبران، و زینت عارفان، و رأس المال صدّیقان، فرعونی که مطرود مملکت بود او را چهار صد سال عمر بود، که هرگز او را تبی نگرفت، و رنجی نرسید و بی‌کامی ندید، و در آن تمرد و طغیان خود میگفت «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌»، «ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرِی» حال آن دشمن چنین بود، و حال مصطفی بر خلاف این بود! عایشه صدیقه میگوید هرگز روزی فراشب نشدی که مصطفی را از کافران جفایی نرسیدی! یا او را تبی نگرفتی یا به نوعی رنجی در او نگرفتی، گفتند یا رسول اللَّه این همه رنج و بلا از کجا روی بتو نهاده است؟

گفت نمیدانید که این رنج و بلا باندازه ایمان بود، هر کرا ایمان تمامتر، بلاء وی بیشتر، چون ایمان ما بر ایمان عالمیان بیفزود، لا جرم بلاء ما نیز بر بلاء عالمیان بیفزود. و روی فی بعض الاخبار «ان اللَّه عز و جل لیبتلی المؤمن بالفقر شوقا الی دعائه».

وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ برفع لام قراءة مدنی است، و برین وجه مستقبل بمعنی ماضی بود ای حتی قال الرسول میگوید، ایشان را از جای بجنبانیدند از پس مصیبتها که بایشان رسید، و بلاها که بر ایشان ریختند، تا آن گه که رسول ایشان گفت و مؤمنان که با وی بودند مَتی‌ نَصْرُ اللَّهِ این فتح ما را کی برآید؟ و اللَّه ما را بر دشمن کی نصرت دهد؟ و گزند از ما کی باز برد؟ رب العالمین گفت أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ جواب دادیم آن گروه را در عهد خویش همان جواب که می‌دهم شما را ای مهاجر و انصار و یاران رسول من، آگاه بید که هنگام یاری دادن اللَّه نزدیک است.

عسی الکرب الّذی امسیت فیه
یکون وراءه فرج قریب‌

این آیت در شأن فقراء مهاجرین آمد، آن درویشان و شکستگان و اندوهگنان که روی ایشان از هیبت خدای بر سوخته، وز تعظیم دین اسلام خویشتن را در بوته ریاضت فرو گداخته، بترک خان و مان و دیار وطن بگفته، بر ناکامیها و دشواریها صبر کرده، و طلب رضاء خدا و صحبت رسول وی بر همه اختیار کرده، چون رنج ایشان بغایت رسید، و جان بچنبر گردن رسید، و منافقان از پس وقعه احد زبان طعن دراز کرده که «الی متی تقتلون انفسکم؟» رب العالمین تسکین دل ایشان را این آیت فرستاد.

و روی مصعب بن سعد عن ابیه: قال قلت یا رسول اللَّه ای النّاس اشد بلاء؟ قال الانبیاء ثم الامثل فالامثل، حتی یبتلی الرجل علی قدر دینه، فان کان صلب الدین اشتد بلاؤه، و ان کان فی دینه رقة ابتلی علی قدر ذلک، فما یبرح البلایا بالعبد حتی یمشی علی الارض و ما علیه خطیئة.»

و عن خباب بن الارث قال شکونا الی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم و هو یتوسد بردة له فی ظلّ الکعبة، فقلنا ألا تدعوا اللَّه؟ ألا تستنصر اللَّه لنا؟ فجلس یحمارّ لونه او وجهه، فقال لنا لقد کان من قبلکم یؤخذ الرجل فیحفر له فی الارض، ثم یجاء بالمنشار فیجعل فوق رأسه ثم یجعل بفریقین، ما یصرفه عن دینه، او یمشط با مشاط الحدید ما دون عظمه من لحم و عصب، ما یصرفه عن دینه، و لینصر اللَّه هذا الامر حتی یصیر الراکب منکم من صنعاء الی حضرموت، لا یخشی الا اللَّه عز و جل، و الذئب علی غنمه لکنکم تستعجلون.»

و عن عبد الرحمن بن زید قال: کان وزیری لعیسی ع رکب یوما فاخذه السبع، فاکله قال عیسی یا رب وزیری فی دینک و عونی علی بنی اسرائیل، و خلیفتی فیهم، سلّطت علیه کلبک فاکله قال نعم کانت له عندی منزلة رفیعة لم اجد عمله بلغها فابتلیته بذلک لا بلّغه تلک المنزله.

بخش ۱۲۱ - ۳۸ - النوبة الاولى: قوله تعالی کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً مردمان همه یک گروه بودند بر یک ملت فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ فرستاد خدای پیغامبران را مُبَشِّرِینَ مؤمنانرا بشارت دهندگان وَ مُنْذِرِینَ و کافران را بیم کنندگان، وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ و با ایشان نامه فرستاد بِالْحَقِّ براستی و درستی و پاکی لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ تا حکم کند خدای بکتاب و رسول میان خلق فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ در آنچه ایشان بخلاف افتادند در آن وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ و در خلاف نیفتادند و دو گروه نگشتند در آن کتاب إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مگر هم ایشان که کتاب دادند ایشان را مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ پس از آنک پیغامهای درست نیکوی پاک بایشان آمد بَغْیاً بَیْنَهُمْ بحسد که در میان ایشان پدید آمد فَهَدَی اللَّهُ تا خدای راه نمود الَّذِینَ آمَنُوا ایشان را که در علم وی اهل ایمان بودند لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ تا بگرویدند بآنچ دیگران مختلف و دو گروه بودند در آن مِنَ الْحَقِّ از پیغام راست و دین پاک بِإِذْنِهِ بتوفیق و خواست وی وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ و خدای راه نماید آن را که خواهد إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ براه راست درست.بخش ۱۲۳ - ۳۸ - النوبة الثالثة: قوله تعالی: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً الآیة... از روی اشارت بر ذوق جوانمردان طریقت این آیت رمزی دیگر دارد، و معنی دیگر، میگوید پادشاه عالم دارنده جهان، و دانای نهان، اول که خلق را بیافرید در غشاوه ستر خلقیت آفرید، ابتدا که نهاد چنین نهاد، ظلمات صفات خلقیت محفوف گشت، برین خلقت همه در پرده عما یک گروه بودند، همه در ظلمت غیبت مجتمع، همه در اسر نهاد خود مانده، این چنان است که آن جوانمرد گفت:

اطلاعات

قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قوله تعالی: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً الآیة... ای علی ملة واحدة. خلافست میان علما که این ملت کفر است با ملة اسلام، قومی گفتند ملت کفر است، میگوید مردمان همه بر ملت کفر بودند، یعنی در سه روزگار در آن زمان که نوح علیه السلام پیغام آورد بخلق، و در آن زمان که ابراهیم ع پیغام آورد، و در آن زمان که محمد مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم پیغام آورد، مردمان همه درین سه وقت یک گروه بودند، بر یک کیش، در هر کنجی صنمی، در هر سینه از کفر و شرک رقمی، در هر میان زناری، در هر خانه بیت الناری، هر چند در انواع کفر مختلف بودند اما در جنس یکی بودند فالکفر کلّه ملة واحدة. اما بقول ایشان که گفتند ملت اسلام است، معنی آنست که مردمان همه بر ملت اسلام بودند، یعنی از عهد آدم تا مبعث نوح، و میان ایشان ده قرن بودند، همه بر ملت اسلام و دین حق و کیش پاک پس در روزگار نوح مختلف شدند، و روزگار عمر نوح بقول عکرمة هزار و هفصد سال بود، از آن جمله هزار کم پنجاه سال مدت بلاغ و دعوت بود.
هوش مصنوعی: در این آیه آمده است که انسان‌ها در ابتدا یک امت واحد بودند. در اینجا نظرهایی بین دانشمندان وجود دارد که آیا این ملت در آن زمان کافر بوده یا مسلمان. برخی بر این باورند که مردم در آن زمان بر کفر بودند و اشاره می‌کنند که این وضعیت در سه زمان مختلف اتفاق افتاده است: زمان نوح، زمان ابراهیم، و زمان پیامبر اسلام، محمد. در این سه زمان، مردم یک گروه بودند و در هر کجا نشانی از کفر و شرک وجود داشت. هرچند که نوع کفرهای آنها متفاوت بود، اما همه در اصل کفر یکسان بودند. از دیدگاه دیگر، برخی معتقدند که مردم در آن زمان مسلمان بودند و از زمان آدم تا بعثت نوح، همه بر دین اسلام و حق بودند و در این مدت، به مدت ده قرن، دین حق جاری بود. اما با ظهور نوح، مردم به اقسام مختلفی تقسیم شدند، و عمر نوح به گفته عکرمه هزار و هفتصد سال بوده که از آن مدت، هزار و پنجاه سال به دعوت و تبلیغ اختصاص داشته است.
روی فی الخبر انه کانوا یضربونه کل یوم عشر مرات حتی یغشی علیه‌
هوش مصنوعی: در مورد این موضوع گفته شده است که آنها هر روز او را ده بار مورد ضرب و شتم قرار می‌دادند تا اینکه بیهوش می‌شد.
کلبی گفت: کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً اهل سفینه نوح بودند یک گروه راست بر ملت اسلام و دین حنیفی، پس مختلف شدند بعد از وفات نوح، و اللَّه تعالی بایشان پیغامبران فرستاد. ابی کعب گفت «کان النّاس امّة واحدة» یعنی روز میثاق که رب العالمین فرزندان آدم را همه از پشت آدم بیرون کرد، و همه را فا آدم نمود، و نام هر یکی آدم را بگفت که چیست، و عمر هر یکی چند است، آن گه با ایشان عهد بست و پیمان بستد ازیشان بر خدای خویش، و بندگی ایشان، و همه را بر یکدیگر گواه کرد، آن روز مردم همه بر یک ملت بودند و بر یک فطرت، پس بعد از آدم در اختلاف افتادند فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ و اللَّه بایشان پیغامبران و کتاب فرستاد، و پیغامبران خدای چه از آدمیان و چه از فریشتگان صد هزار و بیست و چهار هزارند. سیصد و سیزده ازیشان مرسل.
هوش مصنوعی: کلبی می‌گوید که در گذشته، مردم یک ملت واحد بودند و مانند اهل کشتی نوح، به دین حق و اسلام پایبند بودند. اما پس از وفات نوح بینشان اختلاف پیش آمد و خداوند برای هدایت آن‌ها پیامبران فرستاد. ابی کعب توضیح می‌دهد که در روزی که خداوند فرزندان آدم را از پشت او خارج کرد و با آن‌ها عهد بست، همه مردم بر یک فطرت و ملت بودند. اما پس از زمان آدم، اختلافاتی به وجود آمد و در نتیجه خداوند پیامبران و کتاب‌ها را فرستاد تا انسان‌ها را هدایت کنند. تعداد پیامبران به ۱۲۴ هزار نفر می‌رسد که ۳۱۳ نفر آن‌ها به عنوان پیامبر مرسل شناخته می‌شوند.
و در قرآن ازیشان بیست و هشت نام برده‌اند، و زین پیغامبران کس بود که صوتی شنید بآن پیغامبر گشت، و کس بود که خوابی دید بآن خواب پیغامبر گشت، و خواب پیغامبران وحی باشد، و کس بود ازیشان که در دل وی افکندند که پیغامبر است. علی الجمله چنانک امروز بر بسیط زمین اولیا اند در آن عهد پیشین انبیا بودند، اما پیغامبران مرسل فریشته را بمیان دیدند بصورت مرد، و بایشان سخن گفت، و فی ذلک ما
هوش مصنوعی: در قرآن از بیست و هشت پیامبر نام برده شده است. برخی از آنها از طریق شنیدن صدا به مقام پیامبری رسیدند و برخی دیگر از طریق خواب‌هایی که دیدند. در واقع، خواب‌های پیامبران نوعی وحی محسوب می‌شود. همچنین، برخی از آنها احساسی در دلشان داشتند که پیامبر هستند. به طور کلی، همانطور که امروزه در دنیا اولیا وجود دارند، در زمان‌های گذشته نیز پیامبران وجود داشته‌اند. اما پیامبران که مامورین خاص بودند، فرشته را به صورت انسان می‌دیدند و با او گفتگو می‌کردند.
روی عن النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم قال «من الانبیاء من یسمع الصوت فیکون بذاک نبیا، و کان منهم من ینفث فی اذنه و قلبه فیکون بذلک نبیا، و ان جبریل ع یأتینی فیکلّمنی کما یکلم احدکم صاحبه»
هوش مصنوعی: بر اساس گفته‌های پیامبر اکرم (ص)، برخی از پیامبران به گونه‌ای خاص انتخاب می‌شوند. برخی از آنها با شنیدن صدا به مقام پیامبری می‌رسند و برخی دیگر با نفث در گوش و قلبشان به این مقام نائل می‌شوند. همچنین، جبریل (ع) به او می‌آید و مانند یکی از شما با او گفتگو می‌کند.
و بر هر مسلمان واجب است که جمله پیغامبران را دوست دارد، و بهمه ایمان آرد، و جدا نکند میان یکی از ایشان با دیگران در تصدیق، و همه را درود فرستد.
هوش مصنوعی: هر مسلمانی باید همه پیامبران را دوست داشته باشد و به تمام آنها ایمان بیاورد. او نباید بین هیچ یک از پیامبران در پذیرش و تصدیق آنها تفاوت قائل شود و باید به همه آنها سلام و درود فرستد.
قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم «صلّوا علی انبیاء اللَّه و رسله، فان اللَّه بعثهم کما بعثنی»
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «برای پیامبران و فرستادگان خداوند درود بفرستید، زیرا خداوند آنان را نیز مانند من فرستاده است.»
وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ ای بالعدل و الصدق لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ حاکم اینجا خداست: جل جلاله، که احکم الحاکمین بحقیقت اوست و رسول که فرستاده اوست، و کتاب که نامه اوست. و چون بکتاب حکم کنند روا باشد، که بر سبیل توسع کتاب را حاکم گویند، نظیره قوله هذا کِتابُنا یَنْطِقُ عَلَیْکُمْ بِالْحَقِّ ثم قال: فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ این‌ها با کتاب شود، إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ جهودان و ترسایانند، که کتاب بایشان دادند و در آن مختلف و دو گروه شدند. و این اختلاف ایشان بر دو وجه بود: یکی آنک ببعضی کتاب مؤمن و ببعضی کافر می‌شدند، چنانک اللَّه گفت: وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ. وجه دیگر آنست که در کتاب تحریف و تبدیل آوردند، و صفت و نعت محمد بگردانیدند، چنانک گفت: یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ یا خود بر گرفتند و پنهان داشتند چنانک اللَّه گفت: إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ کعب احبار گفت: از راهبی پرسیدم که آن آیتها که جهودان در توریة بپوشیدند کدامند؟
هوش مصنوعی: خداوند کتاب را با حق و عدالت نازل کرد تا میان مردم قضاوت کند. در اینجا، خداوند، به عنوان حاکم مطلق، برترین قاضی است و رسول و کتاب هم از او هستند. وقتی که با کتاب قضاوت شود، می‌توان آن را حاکم نامید. این موضوع با جمله‌ای که به کتاب درباره آن نطق می‌کند، تأیید می‌شود. اما در مواردی که مردم با یکدیگر اختلاف دارند، تنها افرادی که از خداوند کتاب دریافت کرده‌اند، مانند یهودیان و مسیحیان، در این موضوع اختلاف می‌کنند. این اختلافات به دو دلیل است: یکی اینکه برخی به برخی از بخش‌های کتاب ایمان دارند و به برخی دیگر کفر ورزیده‌اند، همانطور که خداوند اشاره کرده است. دلیل دیگر این است که آنها در کتاب تحریف و تغییر ایجاد کرده‌اند و صفات پیامبر اسلام را تغییر داده‌اند. در حقیقت، آنها کلمات را از جایگاه‌های صحیحشان حذف کرده و بعضی از مقاطع کتاب را پنهان کرده‌اند.
گفت: شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الایة وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً الآیة و الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الی قوله الْإِسْلامِ دِیناً الآیة وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ و مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ الآیة هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی‌ الآیة ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ بَغْیاً بَیْنَهُمْ... و آن اختلاف ایشان و کتمان ایشان جز حسد را نبود، که در توریت دانسته بودند که نبوت محمد حق است و راست، چون او را از عرب یافتند حسد آمد ایشان را، و بحسد در کار وی مختلف شدند، پس هر کس که اللَّه تعالی بفضل خود او را هدایت داد، و در علم وی از مؤمنان بود حقیقت این اختلاف بشناخت، و بتوفیق و ارادت حق بدین حق راه یافت، و بر سنن صواب راه برد.
هوش مصنوعی: او گفت: خداوند گواهی می‌دهد که هیچ معبودی جز او وجود ندارد. و هر کس جز اسلام دینی را بخواهد، مورد قبول نخواهد بود. امروز دین شما را برایتان کامل کرده‌ام. محمد جز یک پیامبر نیست و بشارت‌دهنده‌ای است برای پیغمبری که بعد از او خواهد آمد و نام او احمد است. او کسی است که پیامبرش را با هدایت فرستاده است. محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست و این اختلاف و پنهان‌کاری آنها تنها از حسد ناشی می‌شود. آنها در تورات می‌دانستند که نبوت محمد حق و راست است، اما چون او را از عرب یافتند، حسد آنها برانگیخته شد و به همین خاطر در کار او مختلف شدند. پس هر کسی که خداوند به لطف خود او را هدایت کند و در علم او از مؤمنان باشد، حقیقت این اختلاف را می‌فهمد و با توفیق و اراده الهی به این حق دست می‌یابد و بر راه‌های صحیح حرکت می‌کند.
اینست که رب العالمین گفت فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا الی آخر الآیة ابن زید در تفسیر این آیت گفت: اختلفوا فی الصلاة، فمنهم من یصلّی الی المشرق و منهم من یصلی الی المغرب، و منهم من یصلی الی بیت المقدس، فهدانا اللَّه للکعبة و اختلفوا فی الصیام: فمنهم من یصوم بعض یوم و منهم من یصوم باللیل، فهدانا اللَّه فیه الی الحق و هو شهر رمضان. و اختلفوا فی الجمعة: فاخذت الیهود السبت و النصاری الاحد، فهدانا اللَّه للجمعة، و اختلفوا فی ابراهیم: فقالت الیهود کان یهودیا، و قالت النصاری کان نصرانیا فهدانا اللَّه فیه الی الحقّ. بِإِذْنِهِ الاذن الامر، و العلم، و الارادة جمیعا.
هوش مصنوعی: خدای جهانیان فرمود: "خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند هدایت کرد تا به حقیقت برسند." ابن زید در تفسیر این آیه اظهار دارد که در مورد نماز، گروه‌ها مختلف بودند؛ برخی به سمت شرق و برخی به سمت غرب نماز می‌خواندند و برخی دیگر به سوی بیت المقدس. در نهایت، خداوند ما را به سوی کعبه هدایت کرد. همچنین در مورد روزه، اختلافاتی وجود داشت؛ بعضی روزه را تنها در بخشی از روز می‌گرفتند و برخی دیگر در شب. باز هم خداوند ما را به حقیقت ماه رمضان هدایت کرد. در مورد جمعه نیز اختلاف وجود داشت؛ یهود شنبه را به عنوان روز مقدس انتخاب کردند و مسیحیان یکشنبه را، اما خداوند ما را به سوی جمعه هدایت نمود. در مورد ابراهیم نیز اختلاف نظر بود؛ یهودیان او را یهودی می‌دانستند و مسیحیان او را مسیحی. در نهایت، خداوند ما را به حقیقت هدایت کرد. در این امر، همه چیز شامل اجازه، علم و اراده الهی است.
وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلی‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ الآیة... قال عطاء لمّا دخل رسول اللَّه و اصحابه المدینة اشتد الضرّ علیهم، لانهم خرجوا بالامال و ترکوا اموالهم و دیارهم فی ایدی المشرکین، فانزل اللَّه تطبیبا لقلوبهم أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ المیم صلة، معناه أ ظننتم یا معشر المؤمنین ان تدخلوا الجنة من غیر بلاء و لا مکروه؟ میگوید شما که مؤمنانید می‌پندارید که بی رنجی و بلائی که بشما رسد در بهشت شدید؟ جای دیگر گفت أَ یَطْمَعُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِیمٍ؟ کَلَّا! هر کس پندارد و طمع دارد که در بهشت شود رنج نابرده و بار بلانا کشیده کلا! نه چنانست که می‌پندارند و طمع دارند، همانست که در خبر می‌آید
هوش مصنوعی: خداوند هر کس را بخواهد به مسیر درست هدایت می‌کند. آیا شما فکر می‌کنید که به بهشت وارد خواهید شد در حالی که هنوز آزمایش‌های سختی را که بر شما می‌آید، ندیده‌اید؟ وقتی پیامبر و یارانش به مدینه وارد شدند، فشار و سختی زیادی بر آن‌ها وارد شد، زیرا آن‌ها با امیدواری خارج شده بودند و اموال و خانه‌هایشان را در دست مشرکین باقی گذاشته بودند. بنابراین خداوند برای تسلای خاطرشان این آیات را نازل کرد. آیا شما که مؤمنید تصور می‌کنید بدون رنج و مشکلات به بهشت خواهید رفت؟ آیا هر یک از شما خیال می‌کند که بدون تحمل سختی‌ها می‌تواند به بهشت برسد؟ اینطور نیست که شما فکر می‌کنید و امید دارید، بلکه واقعیت چیز دیگری است.
«الاحمق من اتبع نفسه هواها و تمنی علی اللَّه وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ الآیة... مضوا من قبلکم.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که انسان احمق کسی است که به خواسته‌های نفس خود توجه کرده و به آرزوهای نادرست دل می‌بندد، در حالی که هنوز نمونه‌هایی از سرنوشت کسانی که پیش از او بودند به او نرسیده است. این رفتار او را به خطر می‌اندازد و او را از درک حقیقت بازمی‌دارد.
ای و لم یصبکم مثل الذی اصابهم، فتصبروا کما صبروا، میگوید پندارید که در بهشت شوید و هنوز بشما نرسید آنچه بگروه پیشینیان رسید، و در صبر بر بلاها رنجها نه کشیدید چنانک ایشان کشیدند. و انگه تفسیر کرد که ایشان را چه رسد.
هوش مصنوعی: اگر به شما آسیبی نرسد مانند آنچه به پیشینیان رسید، باید صبر کنید همان‌طور که آنها صبر کردند. تصور نکنید که به بهشت می‌رسید در حالی که هنوز آنچه به گروه‌های پیشین رسید به شما نرسیده است و در تحمل مصیبت‌ها و سختی‌ها، رنجی نکشیده‌اید مانند آنچه آنها کشیدند. سپس توضیح داده می‌شود که حال آنها چگونه بوده است.
مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ بایشان رسید درویشی و ناکامی و سختی وَ الضَّرَّاءُ و بیماری و شکستگی اندام و گرسنگی گفته‌اند که بأساء رنج تن بود، و ضراء زیان مال، وهب منبه گفت: وجدوا فیما بین مکة و الطائف سبعین نبیا میتین، کان سبب موتهم الجوع و القمّل. مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت حکایت از کردگار قدیم جل جلاله: أ یفرح عبدی اذا بسطت له رزقی؟ و صببت علیه الدنیا صبا؟ أما یعلم عبدی انّ ذلک له منّی قطعا و بعدا؟ أ یحزن عبدی اذا منعت عنه الدنیا و رزقته قوت الوقت؟ اما یعلم عبدی ان ذلک له قربا و وصلا؟ و ذلک من غیرتی علی عبدی.»
هوش مصنوعی: آنان دچار فقر و ناکامی و سختی، بیماری، نقص اعضا و گرسنگی شدند. گفته‌اند که فقر به معنای رنج جسمی و سختی به معنای زیان مالی است. وهب منبه نقل کرده است که در سفر بین مکه و طائف، هفتاد پیامبر مرده یافته شده‌اند که دلیل مرگشان گرسنگی و بیماری بوده است. در اینجا، پیامبر اسلام فرمودند: خداوند فرمود: آیا بنده‌ام خوشحال می‌شود وقتی که روزیش را گشاده می‌کنم و دنیا را به او می‌ریزم؟ آیا او نمی‌داند که این نعمت از سوی من است و دوری دارد؟ آیا بنده‌ام ناراحت می‌شود وقتی که دنیا را از او می‌گیرم ولی نیاز روزانه‌اش را برطرف می‌کنم؟ آیا او نمی‌داند که این نزدیکی و دوستی است و از محبت من به اوست؟
خواص گفته که این بلاوبی کامی و درویشی و بی‌نوایی در دنیا لبسه مؤمنان است، و حیلت پیغامبران، و زینت عارفان، و رأس المال صدّیقان، فرعونی که مطرود مملکت بود او را چهار صد سال عمر بود، که هرگز او را تبی نگرفت، و رنجی نرسید و بی‌کامی ندید، و در آن تمرد و طغیان خود میگفت «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی‌»، «ما عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرِی» حال آن دشمن چنین بود، و حال مصطفی بر خلاف این بود! عایشه صدیقه میگوید هرگز روزی فراشب نشدی که مصطفی را از کافران جفایی نرسیدی! یا او را تبی نگرفتی یا به نوعی رنجی در او نگرفتی، گفتند یا رسول اللَّه این همه رنج و بلا از کجا روی بتو نهاده است؟
هوش مصنوعی: خواص از این موضوع صحبت کرده‌اند که مشکلات و سختی‌ها در دنیا لباس مؤمنان و نشانه درویشی و فقر است. همچنین این وضعیت، نشانه‌ای برای پیامبران و زیبایی عارفان و سرمایه‌ای برای راست‌گفتاران محسوب می‌شود. فرعونی که در کشور خود طرد شده بود، چهارصد سال زندگی کرد و در این مدت هیچ دردی به او نرسید و هیچ کمبودی را تجربه نکرد. او با تکبر می‌گفت: «من پروردگار شما هستم» و «من غیر از خودم خدایی نمی‌شناسم». حال آنکه در مقابل، وضعیت پیامبر کاملاً متفاوت بود. عایشه صدیقه بیان می‌کند که هیچ روزی وجود نداشت که پیامبر از سوی کافران آسیب و رنجی نبیند. او هرگز از درد و رنج دور نبوده است. صحابه از او می‌پرسیدند که این همه آزمایش و سختی چرا بر او نازل می‌شود.
گفت نمیدانید که این رنج و بلا باندازه ایمان بود، هر کرا ایمان تمامتر، بلاء وی بیشتر، چون ایمان ما بر ایمان عالمیان بیفزود، لا جرم بلاء ما نیز بر بلاء عالمیان بیفزود. و روی فی بعض الاخبار «ان اللَّه عز و جل لیبتلی المؤمن بالفقر شوقا الی دعائه».
هوش مصنوعی: نمی‌دانید که این درد و مصیبت به اندازه ایمان آدمی است. هر کس که ایمانش کامل‌تر باشد، بلاها و سختی‌های بیشتری نیز متحمل می‌شود. وقتی ایمان ما نسبت به ایمان دیگران افزایش یابد، طبیعی است که مشکلات ما نیز بیشتر از آنان خواهد بود. همچنین در برخی اخبار آمده است که خداوند مؤمنان را به خاطر عشق به دعایشان، با فقر آزمایش می‌کند.
وَ زُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الرَّسُولُ برفع لام قراءة مدنی است، و برین وجه مستقبل بمعنی ماضی بود ای حتی قال الرسول میگوید، ایشان را از جای بجنبانیدند از پس مصیبتها که بایشان رسید، و بلاها که بر ایشان ریختند، تا آن گه که رسول ایشان گفت و مؤمنان که با وی بودند مَتی‌ نَصْرُ اللَّهِ این فتح ما را کی برآید؟ و اللَّه ما را بر دشمن کی نصرت دهد؟ و گزند از ما کی باز برد؟ رب العالمین گفت أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ جواب دادیم آن گروه را در عهد خویش همان جواب که می‌دهم شما را ای مهاجر و انصار و یاران رسول من، آگاه بید که هنگام یاری دادن اللَّه نزدیک است.
هوش مصنوعی: و زمین به شدت تکان خورد تا جایی که رسول خدا گفت: "نصرت خدا کی می‌رسد؟" مؤمنانی که با او بودند هم همین سؤال را مطرح کردند و گفتند: "خداوند ما را کی بر دشمنان یاری می‌کند؟" در پاسخ به آن‌ها، پروردگار عالمیان فرمود: "آگاه باشید که نصرت خدا نزدیک است." این پیام به مهاجران، انصار و یاران رسول نیز داده شده است که بدانند زمان یاری خدا به آن‌ها نزدیک است.
عسی الکرب الّذی امسیت فیه
یکون وراءه فرج قریب‌
هوش مصنوعی: شاید این سختی که اکنون در آن به سر می‌بری، به زودی به پایان برسد و خوشی و گشایش در راه باشد.
این آیت در شأن فقراء مهاجرین آمد، آن درویشان و شکستگان و اندوهگنان که روی ایشان از هیبت خدای بر سوخته، وز تعظیم دین اسلام خویشتن را در بوته ریاضت فرو گداخته، بترک خان و مان و دیار وطن بگفته، بر ناکامیها و دشواریها صبر کرده، و طلب رضاء خدا و صحبت رسول وی بر همه اختیار کرده، چون رنج ایشان بغایت رسید، و جان بچنبر گردن رسید، و منافقان از پس وقعه احد زبان طعن دراز کرده که «الی متی تقتلون انفسکم؟» رب العالمین تسکین دل ایشان را این آیت فرستاد.
هوش مصنوعی: این آیه درباره فقیران مهاجر نازل شده است، آن درویشان و ناچارانی که به خاطر عظمت خداوند دچار سوختگی در دل شده‌اند و به خاطر احترام به دین اسلام خود را در سختی و تلاش قرار داده‌اند. آنان از وطن و خان و خانواده خود جدا شده‌اند و در برابر مشکلات و سختی‌ها صبر کرده‌اند، در حالی که رضایت خدا و هم صحبتی با رسول او را بر هر چیز دیگری ترجیح داده‌اند. هنگامی که رنج و مشکلات به حداکثر رسید و جانشان در خطر افتاد، و منافقان به آنها طعنه زدند که «تا کی خود را به کشتن می‌دهید؟»، خداوند برای آرامش دل‌های آنان این آیه را نازل کرد.
و روی مصعب بن سعد عن ابیه: قال قلت یا رسول اللَّه ای النّاس اشد بلاء؟ قال الانبیاء ثم الامثل فالامثل، حتی یبتلی الرجل علی قدر دینه، فان کان صلب الدین اشتد بلاؤه، و ان کان فی دینه رقة ابتلی علی قدر ذلک، فما یبرح البلایا بالعبد حتی یمشی علی الارض و ما علیه خطیئة.»
هوش مصنوعی: مصعب بن سعد از پدرش نقل می‌کند که او از رسول خدا پرسیده است: "کدام مردم بیشتر مورد آزمایش قرار می‌گیرند؟" پیامبر پاسخ داده است: "پیشوایان الهی، سپس کسانی که به آن‌ها نزدیک‌ترند و به همین ترتیب ادامه دارد. فرد به میزان دینش مورد آزمایش قرار می‌گیرد، اگر دینش محکم باشد، آزمایش او سخت‌تر خواهد بود و اگر دینش سست‌تر باشد، به همین نسبت مورد آزمایش قرار می‌گیرد. این امتحانات از انسان جدا نمی‌شود تا زمانی که روی زمین زندگی می‌کند و هیچ گناهی بر او نیست."
و عن خباب بن الارث قال شکونا الی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم و هو یتوسد بردة له فی ظلّ الکعبة، فقلنا ألا تدعوا اللَّه؟ ألا تستنصر اللَّه لنا؟ فجلس یحمارّ لونه او وجهه، فقال لنا لقد کان من قبلکم یؤخذ الرجل فیحفر له فی الارض، ثم یجاء بالمنشار فیجعل فوق رأسه ثم یجعل بفریقین، ما یصرفه عن دینه، او یمشط با مشاط الحدید ما دون عظمه من لحم و عصب، ما یصرفه عن دینه، و لینصر اللَّه هذا الامر حتی یصیر الراکب منکم من صنعاء الی حضرموت، لا یخشی الا اللَّه عز و جل، و الذئب علی غنمه لکنکم تستعجلون.»
هوش مصنوعی: حضرت خباب بن الارت نقل می‌کند که ما به پیش پیامبر اکرم، در حالی که زیر سایه کعبه و تکیه زده به یک ردا نشسته بود، شکایت کردیم و از او خواستیم که برای ما دعا کند و به خداوند پناه ببرد. او به ما پاسخ داد و رنگ چهره‌اش تغییر کرد. او گفت که پیش از ما گروه‌هایی بودند که در مقابل سختی‌ها و شکنجه‌ها، ایمانشان را حفظ کردند. برخی از آن‌ها را در زمین حفاری می‌کردند و سپس با اره سرشان را می‌بریدند یا بدنشان را با شلاق‌های آهنی می‌زدند، اما هیچ‌کس را از دینش باز نمی‌داشتند. او افزود که خداوند این امر را حمایت می‌کند و روزی خواهد آمد که مؤمنان با امنیت کامل از صنعاء به حضرموت سفر خواهند کرد و تنها از خداوند خواهند ترسید، حتی در حالی که گرگ‌ها در میان گوسفندانشان هستند، اما شما صبر و شکیبایی ندارید.
و عن عبد الرحمن بن زید قال: کان وزیری لعیسی ع رکب یوما فاخذه السبع، فاکله قال عیسی یا رب وزیری فی دینک و عونی علی بنی اسرائیل، و خلیفتی فیهم، سلّطت علیه کلبک فاکله قال نعم کانت له عندی منزلة رفیعة لم اجد عمله بلغها فابتلیته بذلک لا بلّغه تلک المنزله.
هوش مصنوعی: عبد الرحمن بن زید نقل کرده است که عیسی (ع) روزی وزیرش را سوار بر مرکب دید، ناگهان یک حیوان درنده به او حمله کرد و او را خورد. عیسی به درگاه خداوند گفت: "پروردگارا، وزیری که در دین تو است و در یاری بنی‌اسرائیل به من کمک می‌کند، چرا این‌گونه به او حمله شد؟" سپس خداوند به او پاسخ داد: "این وزیر دارای مقامی بلند نزد من بود، اما من هیچ عمل نیکو از او نیافتم که او را به آن مقام برساند. بنابراین به این وسیله او را آزمایش کردم تا بلکه به آن مقام برسد."