گنجور

شمارهٔ ۱۷۳ - مدح علاء الدوله مسعودشاه

ای روزگار تو نسب روزگار ملک
پرورد روزگار تو را در کنار ملک
از روزگار آدم تا روزگار تو
از بهر روزگار بود انتظار ملک
مسعود نام شاهی و چون نام تو ز تو
مسعود فال گشت همه روزگار ملک
چون تو ندید هیچ ملک ملک در جهان
زیبد که باشد از تو همه افتخار ملک
با تو پیاده خواند جهان آفتاب را
تا تو شدی به طالع میمون سوار ملک
تا ملک را به حمله برانگیختی نماند
در دیده ملوک زمانه غبار ملک
چون روز کارگردان گردد مصاف سخت
قایم شود به نصرت تو کارزار ملک
کف الخضیب گردون گردد به زخم سخت
بر زخم سخت بازوی خنجر گذار ملک
واندر نبرد خنجر گوهرنگار تو
از رنگ خون دشمن سازد نگار ملک
یمن است و یسر حاصل تو تا یمین تو
در قبضه تصرف دارد یسار ملک
گر بوته‌ای نگشتی رای تو ملک را
هرگز کجا گرفتی گردون عیار ملک
دین را شعار عدلست از دادهای تو
با دولت تو یافت ز گردون شعار ملک
بردند نام کسوت و جاه تو ورنه هیچ
در هم نیوفتاد همی پود و تار ملک
تا دست ملک یافت ز تو دستوار عز
شد پای‌بند دشمن دین دستوار ملک
تا نور و نار یافت فلک از پی صلاح
چون مهر و کین تو نبود نور و نار ملک
از رای استوار تو اندر جهان عدل
تا حشر ماند قاعده استوار ملک
با همت و محل تو از قدر و منزلت
بگذشت از آنکه شرح توان داد کار ملک
چون برگ ریز دولت تو شد روان ملک
آراست چون بهار همه رهگذار ملک
انصاف را تو آری اندر بنای امن
اقبال را تو داری اندر جوار ملک
هر فخر کان برانی اندر شمار خویش
گردون براند آن را اندر شمار ملک
شمشیر تو به قهر شود خواستار جان
زانکس که او به عنف شود خواستار ملک
اندر شکارگاه نماند از تو هیچ شیر
اکنون یکی برآی نگردد شکار ملک
ملک ملوک عصر به خنجر شکار کن
مگذار یک ملک را در مرغزار ملک
ای گشته بارور به شرف شاخ بخت تو
چیند ز شاخ بخت تو کام تو بار ملک
فردوس عدن گشت روان تا به فرخی
باز آمدی به مرکز دارالقرار ملک
در حضرت تو تا ز تو دولت جمال یافت
هم با بهار سال درآمد بهار ملک
امروز شهریارا روزی مبارکست
کاین روز گشت از ملکان اختیار ملک
تا نوبهار سال به اقبال جفت کرد
نوروز کار دولت تو کردکار ملک
این روز هم به مرکز ملک آمدی تو باز
با طبع خوش ز طبع خوش سازوار ملک
گوید همی که ملک تو را نیست انتها
این روز ابتدا شدن کار و بار ملک
تا ملک را شرف بود از تاج و تخت تو
از تاج و تخت تو شرف پایدار ملک
بادت به گرد تخت همایون مدار بخت
بادت به گرد تخت بر، افزون مدار ملک
تا عقل گه مشیر بود گه مشار باد
اقبال و دولت تو مشیر و مشار ملک

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روزگار تو نسب روزگار ملک
پرورد روزگار تو را در کنار ملک
هوش مصنوعی: ای روزگار، تو همانند دوران پادشاهی هستی که در کنار قدرتمندترین دوران‌ها قرار داری.
از روزگار آدم تا روزگار تو
از بهر روزگار بود انتظار ملک
هوش مصنوعی: از زمان آدم تا زمان تو، همواره در انتظار حکمرانی و سلطنت بوده‌اند.
مسعود نام شاهی و چون نام تو ز تو
مسعود فال گشت همه روزگار ملک
هوش مصنوعی: مسعود نام یک شاه است و به خاطر نام تو، روزگار و سرنوشت ملک هم خوش یمن شده است.
چون تو ندید هیچ ملک ملک در جهان
زیبد که باشد از تو همه افتخار ملک
هوش مصنوعی: چون تو را ندیدم هیچ پادشاهی در دنیا که برتری و افتخاری بیشتر از تو داشته باشد.
با تو پیاده خواند جهان آفتاب را
تا تو شدی به طالع میمون سوار ملک
هوش مصنوعی: با تو در این دنیا که مثل آفتاب درخشان است، همه چیز به گونه‌ای جلوه می‌کند که به خاطر آمدن تو، خوشبختی و سعادت به وجود آمده است.
تا ملک را به حمله برانگیختی نماند
در دیده ملوک زمانه غبار ملک
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش و حمله‌ای که به راه انداختی، دیگر هیچ نشانی از سلطنت در چشمان پادشاهان دوران باقی نمانده است.
چون روز کارگردان گردد مصاف سخت
قایم شود به نصرت تو کارزار ملک
هوش مصنوعی: زمانی که روز نبرد فرارسد و مبارزه شدید شود، پادشاه به یاری تو در میدان جنگ استتار می‌کند.
کف الخضیب گردون گردد به زخم سخت
بر زخم سخت بازوی خنجر گذار ملک
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به این است که با ضربات سخت و مکرر، زخم‌های عمیق و دردناک بر جای می‌ماند، مانند آنکه دستان یک جنگجو با ضربه‌هایی متوالی زخم‌زده می‌شود. همچنین به قدرت و تاثیر سلاح‌ها اشاره دارد که می‌تواند بر بدن انسان آثار lasting و عمیق بگذارد. در واقع، این تصویر نشان‌دهنده جنگ و تبعات آن است.
واندر نبرد خنجر گوهرنگار تو
از رنگ خون دشمن سازد نگار ملک
هوش مصنوعی: در نبرد، خنجر تو به رنگ خون دشمن در می‌آید و زیبا به نظر می‌رسد، مثل نقاشی که جواهرات را به تصویر می‌کشد.
یمن است و یسر حاصل تو تا یمین تو
در قبضه تصرف دارد یسار ملک
هوش مصنوعی: خوشبختی و آسانی از آن توست، تا زمانی که قدرت و ثروت در تسلط تو باشد.
گر بوته‌ای نگشتی رای تو ملک را
هرگز کجا گرفتی گردون عیار ملک
هوش مصنوعی: اگر تنها یک نشانه از رأی و نظر تو وجود داشته باشد، هرگز نمی‌توانی جایگاه واقعی پادشاهی و موقعیت خود را در دنیا به دست آوری.
دین را شعار عدلست از دادهای تو
با دولت تو یافت ز گردون شعار ملک
هوش مصنوعی: عدل و انصاف اساس دین است و تو با قدرت و حکمرانی‌ات از آسمان، نشانه‌هایی از سلطنت و حکومت را به نمایش گذاشتی.
بردند نام کسوت و جاه تو ورنه هیچ
در هم نیوفتاد همی پود و تار ملک
هوش مصنوعی: نام و مقام تو را برده‌اند، وگرنه هیچ مبلغی از پول نمی‌افتاد و تار و پود مملکت به هم نمی‌ریخت.
تا دست ملک یافت ز تو دستوار عز
شد پای‌بند دشمن دین دستوار ملک
هوش مصنوعی: تا زمانی که دست ملک (پادشاهی) از تو حمایت کند، عزت و آبرو بر تو قرار دارد و اگر پایبند به دشمنان دین شوی، دیگر در جایگاه ملک باقی نخواهی ماند.
تا نور و نار یافت فلک از پی صلاح
چون مهر و کین تو نبود نور و نار ملک
هوش مصنوعی: فلک برای بهتر شدن خود، نور و آتش را به دست آورد. اما چون تو که نیکی و دشمنی را نمی‌شناسی، دیگر نور و آتش آن حکومت وجود ندارد.
از رای استوار تو اندر جهان عدل
تا حشر ماند قاعده استوار ملک
هوش مصنوعی: از نظر قوی و محکم تو در این دنیا، تا روز قیامت، اصول و قواعد حکومت پایدار خواهد ماند.
با همت و محل تو از قدر و منزلت
بگذشت از آنکه شرح توان داد کار ملک
هوش مصنوعی: با تلاش و اراده تو، از ارزش و مقام خود عبور کرد، زیرا نمی‌توان کارهای پادشاهی را به سادگی توصیف کرد.
چون برگ ریز دولت تو شد روان ملک
آراست چون بهار همه رهگذار ملک
هوش مصنوعی: زمانی که برگ‌های لطیف و زیبا به زمین می‌افتند و نشانگر پایان شکوفایی و زیبایی دولت تو هستند، ملک مانند بهار سرشار از زیبایی و نشاط می‌شود و همه‌جا را مزین می‌کند.
انصاف را تو آری اندر بنای امن
اقبال را تو داری اندر جوار ملک
هوش مصنوعی: شما عدالت را در پایه‌گذاری امنیت به عهده دارید و در کنار سرزمین خود، خوشبختی را در اختیار دارید.
هر فخر کان برانی اندر شمار خویش
گردون براند آن را اندر شمار ملک
هوش مصنوعی: هر نوع فخری که بر خود می‌کنی، اگر کسی را از خود دور کنی، خداوند آن را به خودت باز می‌گرداند و تو را در زمره‌ی بزرگانی قرار می‌دهد که دارای قدرت و سلطنت هستند.
شمشیر تو به قهر شود خواستار جان
زانکس که او به عنف شود خواستار ملک
هوش مصنوعی: به خاطر خشم تو، شمشیرت به جان دیگران می‌افتد، زیرا او نیز با خشونت به دنبال سلطنت است.
اندر شکارگاه نماند از تو هیچ شیر
اکنون یکی برآی نگردد شکار ملک
هوش مصنوعی: در محیط شکار، دیگر خبری از تو نیست و از تو هیچ نشانی باقی نمانده است. اکنون که یک شیر برمی‌خیزد، شکار دیگر به سوی آن نمی‌رود.
ملک ملوک عصر به خنجر شکار کن
مگذار یک ملک را در مرغزار ملک
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که پادشاهان و قدرت‌مداران باید تمام تلاش خود را برای شکار و غلبه بر رقبای خود به کار گیرند و نگذارند حتی یک رقیب یا دشمن در سرزمینشان باقی بماند. به نوعی، لازمه‌ی قدرت و سلطنت در این است که هیچ‌کس را برای تهدید یا چالش در آن منطقه باقی نگذارند.
ای گشته بارور به شرف شاخ بخت تو
چیند ز شاخ بخت تو کام تو بار ملک
هوش مصنوعی: ای درخت بارور، به خاطر شرافت شاخ بخت تو، خوشبختی‌ها و نعمت‌های زندگی‌ات را از شاخ بخت خود بچین و به دست آور.
فردوس عدن گشت روان تا به فرخی
باز آمدی به مرکز دارالقرار ملک
هوش مصنوعی: به بهشت جاودان رفتی و سپس دوباره به جایی بازگشتی که آرامش و امنیت کشور در آنجاست.
در حضرت تو تا ز تو دولت جمال یافت
هم با بهار سال درآمد بهار ملک
هوش مصنوعی: در نزد تو، زیبایی تو به قدری درخشان و بارز است که حتی بهار نیز در سایه جمال تو به اوج شکوه خود می‌رسد.
امروز شهریارا روزی مبارکست
کاین روز گشت از ملکان اختیار ملک
هوش مصنوعی: امروز برای شهریار روزی خوش و فرخنده است، چرا که این روز به انتخاب او به عنوان پادشاهی اختصاص یافته است.
تا نوبهار سال به اقبال جفت کرد
نوروز کار دولت تو کردکار ملک
هوش مصنوعی: زمانی که بهار سال با خوش شانسی همراه شود، روز نو به موفقیت و پیشرفت تو کمک می‌کند و امور کشورت رونق می‌گیرد.
این روز هم به مرکز ملک آمدی تو باز
با طبع خوش ز طبع خوش سازوار ملک
هوش مصنوعی: این روز هم به سرزمین خود برگشتی و با روحیه خوب و خوش، سرزمین را سرشار از نشاط و زندگی کردی.
گوید همی که ملک تو را نیست انتها
این روز ابتدا شدن کار و بار ملک
هوش مصنوعی: می‌گوید که سلطنت تو انتهایی ندارد و امروز تنها آغاز کار و زندگی سلطنتی توست.
تا ملک را شرف بود از تاج و تخت تو
از تاج و تخت تو شرف پایدار ملک
هوش مصنوعی: تا زمانی که ملک و پادشاهی به خاطر تاج و تخت تو اعتبار و ارزش دارد، این اعتبار و ارزش پایدار خواهد بود.
بادت به گرد تخت همایون مدار بخت
بادت به گرد تخت بر، افزون مدار ملک
هوش مصنوعی: باد تو دور تخت شاهانه نچرخد، شانس تو دور تاج و تخت افزوده نشود.
تا عقل گه مشیر بود گه مشار باد
اقبال و دولت تو مشیر و مشار ملک
هوش مصنوعی: عقل گاهی راهنما و هدایت‌گر است و گاهی زمان مساعد و خوش‌یمنی برای تو وجود دارد که می‌تواند به رفتار و موفقیت‌ات کمک کند. در واقع، هم عقل و هم خوش‌شانسی می‌توانند در پیشرفت و موفقیت تو تأثیرگذار باشند.