گنجور

شمارهٔ ۱۷۲ - ستایش یکی از بزرگان

زهی در بزرگی جهان را شرف
زهی از بزرگان زمان را خلف
نمایی به جود آنچه عیسی به دم
نمایی به رای آنچه موسی به کف
نه با دشمنان تو در آب نم
نه با دوستان تو در نار تف
یکی شربت آب خلافت که خورد
بشد اشکمش همچو پشت کشف
مه از اول مه شود بار ور
به آخر برآیدش عز و شرف
نبینی چو آبستنان هر زمان
فزون گردد او را به رخ بر کلف
به میدان مکن در شجاعت سبق
به مجلس مکن در سخاوت سرف
نباید که خوانند این را جنون
نباید که دانند آن را تلف
کجا دجله مدح تو موج زد
چو بغداد گردد جهان هر طرف
ز بهر معانی چون در تو
همه گوش کردیم همچون صدف
چگونه کنم شکر احسان تو
که ناکرده خدمت بدادی سلف
تو آنی که ارواح ناطق کنی
چو مادر پسر را به لطف و لطف
ستایش کنی مر مرا در سخن
گهر می دهی مر مرا یا خزف
مرا دشمنانند و با تیر من
همه خاکسارند همچون هدف
گر آیند با جنگ من صف زده
بکوشند با من ز بهر صلف
نمایند در چشم من همچنانک
کشیده ز شطرنج بر تخته صف
چگونه بخایم در ایشان رطب
که در حلقشان نیست الاختف
بگیرم سر اژدهای فلک
اگر رای تو گویدم لاتخف
بداری همی در کنف خلق را
جهاندار دارادت اندر کنف
نصیب ولیت از سعادت سرور
نصیب عدوت از شقاوت اسف

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زهی در بزرگی جهان را شرف
زهی از بزرگان زمان را خلف
هوش مصنوعی: وای بر بزرگی که در دنیا مورد احترام است، و چه نیکو است که او فرزندی از بزرگان زمانه دارد.
نمایی به جود آنچه عیسی به دم
نمایی به رای آنچه موسی به کف
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که اگر کسی بخواهد به وسیله احسان و بخشش خود، نعمتی را به دیگران عطا کند، باید مانند عیسی، با عطا و محبت رفتار کند و اگر قصد دارد که با عقل و تدبیر خود دیگران را راهنمایی کند، باید به مانند موسی، با صبر و روشنگری عمل کند. در واقع، بیانگر این است که هر کس باید در بخشش و هدایت، ویژگی‌های آن پیامبران را الگو قرار دهد.
نه با دشمنان تو در آب نم
نه با دوستان تو در نار تف
هوش مصنوعی: با دشمنانت در سختی‌ها همدلی نکن و با دوستانت در خوشی‌ها هم رابطه نداشته باش.
یکی شربت آب خلافت که خورد
بشد اشکمش همچو پشت کشف
هوش مصنوعی: یک نفر که یک شربت از مقام خلافت نوشید، به حالتی رسید که اشک‌هایش به مانند پشت میوه‌های رسیده جاری شد.
مه از اول مه شود بار ور
به آخر برآیدش عز و شرف
هوش مصنوعی: ماه از ابتدا به شکل زیبایی می‌درخشد و هر چه به پایان نزدیک‌تر می‌شود، شکوه و عظمتش نمایان‌تر می‌شود.
نبینی چو آبستنان هر زمان
فزون گردد او را به رخ بر کلف
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در هر زمان که بر آبستنی افزوده می‌شود، فردی که تحت تأثیر آن است، ممکن است به خود بالا بگیرد و در ظاهر خود را مهم‌تر نشان دهد. به عبارتی دیگر، فزونی آبستن شدن نماد افزایش مسئولیت و اهمیت است که می‌تواند بر روی روحیه و اعتماد به نفس فرد تأثیر بگذارد.
به میدان مکن در شجاعت سبق
به مجلس مکن در سخاوت سرف
هوش مصنوعی: در میدان نبرد در شجاعت، سعی نکن که از دیگران پیشی بگیری و در مجلس نیز در سخاوت، خود را برتر ندان.
نباید که خوانند این را جنون
نباید که دانند آن را تلف
هوش مصنوعی: نباید کسی که این شعر را می‌خواند، به جنون دچار شود و همچنین نباید آنها بفهمند که چگونه باید آن را تقدیم کنند.
کجا دجله مدح تو موج زد
چو بغداد گردد جهان هر طرف
هوش مصنوعی: در کجای دجله است که بر تو ستایش به پاخیزد، هنگامی که بغداد به مرکز عالم تبدیل شود و همه جا تحت تأثیر آن قرار گیرد؟
ز بهر معانی چون در تو
همه گوش کردیم همچون صدف
هوش مصنوعی: برای فهمیدن معانی، مثل صدفی که همه چیز را گوش می‌دهد، تمام توجه‌مان را به تو معطوف کرده‌ایم.
چگونه کنم شکر احسان تو
که ناکرده خدمت بدادی سلف
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم قدردانی کنم از لطف و نیکی تو که بدون اینکه از من خواسته‌ای، به من کمک کرده‌ای؟
تو آنی که ارواح ناطق کنی
چو مادر پسر را به لطف و لطف
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که می‌توانی مانند مادری که با محبت و محبت، فرزندش را به سخن در می‌آورد، روح‌ها را به کلام درآوری.
ستایش کنی مر مرا در سخن
گهر می دهی مر مرا یا خزف
هوش مصنوعی: اگر تو در سخن من را ستایش کنی، گویی برای من گوهر می‌آوری یا شاید فقط یک چیز بی‌ارزش.
مرا دشمنانند و با تیر من
همه خاکسارند همچون هدف
هوش مصنوعی: دشمنان من وجود دارند و همه آنها مانند هدفی هستند که تیر من به سمتشان نشانه رفته است. آنها در برابر من ضعیف و ذلیل شده‌اند.
گر آیند با جنگ من صف زده
بکوشند با من ز بهر صلف
هوش مصنوعی: اگر دشمنان با تجهیزات جنگی به مقابلم بیایند و صف بکشند، با آنها می‌جنگم تا از چیزی که می‌خواهم دفاع کنم.
نمایند در چشم من همچنانک
کشیده ز شطرنج بر تخته صف
هوش مصنوعی: در چشم من، همه چیز مانند مهره‌هایی است که بر روی تخته شطرنج چیده شده‌اند.
چگونه بخایم در ایشان رطب
که در حلقشان نیست الاختف
هوش مصنوعی: چطور می‌توانیم در آن‌ها خرما پیشنهاد کنیم در حالی که چیزی در گلوهایشان وجود ندارد؟
بگیرم سر اژدهای فلک
اگر رای تو گویدم لاتخف
هوش مصنوعی: اگر بخواهم با شجاعت تمام بر مشکلات بزرگ غلبه کنم و در مسیر هدفم پا بر جا باشم، هیچ ترسی نخواهم داشت.
بداری همی در کنف خلق را
جهاندار دارادت اندر کنف
هوش مصنوعی: در دل مردم جایگاه تو را محفوظ بدار، زیرا که خداوند تو را در سایه حمایت خود نگه داشته است.
نصیب ولیت از سعادت سرور
نصیب عدوت از شقاوت اسف
هوش مصنوعی: سهم ولی تو از خوشبختی، برابر با سهم دشمن تو از بدبختی است.