گنجور

شمارهٔ ۱

زآسمان غیبت اول ایزدا خوانم فرست
پس برای خوردن خوان تو مهمانم فرست
از برای شکر نعمتهای بی پایان تو
نعمت بی منتها و حد و پایانم فرست
چون تنم پیدا و جانم هست پنهان دایما
قوت و قوتی تو بی پیدا و پنهانم فرست
تا مگر موجی کشد بازم ز ساحل در محیط
هر زمان صد موج چون دریای عمانم فرست
نیست ما را هر گدایی چون سزای بندگی
چون فرستی بندگی را شاه و سلطانم فرست
ای خدا چون کدخدایم ساختی بی کد و کد
آنچه دانی کدخدا را باید آن، آنم فرست
چونکه در ملک فنا و فقر شاهم کرده ای
هر زمان باج و خراج از پیش شاهانم فرست
آنچه دانی هر مه و هر سال می باید مرا
گر فرستی بعد از آن هر سال چندانم فرست
از زبان مغربی با عز ملک و دین بگو
کز بر خود گوسفند و گندم و نانم فرست

اطلاعات

قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زآسمان غیبت اول ایزدا خوانم فرست
پس برای خوردن خوان تو مهمانم فرست
هوش مصنوعی: از آسمان غیبت، ای خدا، برایم سفره‌ای پهن کن و مرا به مهمانی‌ات دعوت کن تا از نعمت‌های تو بهره‌مند شوم.
از برای شکر نعمتهای بی پایان تو
نعمت بی منتها و حد و پایانم فرست
هوش مصنوعی: برای سپاسگزاری از نعمت‌های بی‌نهایت تو، لطفا نعمتی بی‌پایان و بدون منت به من عطا کن.
چون تنم پیدا و جانم هست پنهان دایما
قوت و قوتی تو بی پیدا و پنهانم فرست
هوش مصنوعی: بدن من آشکار است و جانم در خفا، همیشه قدرت و نیروی تو را به من بفرست که نه در چشم دیده می‌شود و نه در نهان.
تا مگر موجی کشد بازم ز ساحل در محیط
هر زمان صد موج چون دریای عمانم فرست
هوش مصنوعی: تا شاید موجی من را دوباره از ساحل به دریا بکشاند، چرا که هر لحظه همچون دریای عمان، صد موج در این محیط به وجود می‌آید.
نیست ما را هر گدایی چون سزای بندگی
چون فرستی بندگی را شاه و سلطانم فرست
هوش مصنوعی: هیچ گدایی به ما نمی‌رسد، زیرا ما لیاقت بندگی نداریم. اگر بخواهی بندگی را به ما بسپاری، باید ما را چون شاه و سلطان بزرگ بشماری.
ای خدا چون کدخدایم ساختی بی کد و کد
آنچه دانی کدخدا را باید آن، آنم فرست
هوش مصنوعی: ای خدا، چون مرا به مقام کدخدایی نائل کردی، هرچه در دلت می‌گذرد و به دانشت نیاز است، به من برسان.
چونکه در ملک فنا و فقر شاهم کرده ای
هر زمان باج و خراج از پیش شاهانم فرست
هوش مصنوعی: چون در این سرزمین زوال و ناداری، تو به من قدرت و مقام دادی، هر بار از قبل از پادشاهان، مالیات و خراج را برای من بفرست.
آنچه دانی هر مه و هر سال می باید مرا
گر فرستی بعد از آن هر سال چندانم فرست
هوش مصنوعی: هر چه که می‌دانی، در هر ماه و هر سال باید به من منتقل کنی، اما اگر بعد از آن چیزی بفرستی، باید به اندازهٔ همان سال‌ها برایم بفرستی.
از زبان مغربی با عز ملک و دین بگو
کز بر خود گوسفند و گندم و نانم فرست
هوش مصنوعی: از زبان کسی که در مغرب زندگی می‌کند، با احترام به ملک و دین بگو که به من از خودت گوسفند، گندم و نان بفرست.