گنجور

شمارهٔ ۶۰

بیرون دوید باز ز خلوتگه وجود
خود را بشکل و وضع جهانی بخود نمود
اسرار خویش را به هزاران زبان بگفت
گفتار خویش را بهمه گوشها شنود
در ما نگاه کرد هزاران هزار یافت
در خود نگاه کرد بغیر از یکی نبود
در هرکه بنگرد همه عین خود بدید
چون جمله را برنگ خود آورد در وجود
یک نکته گفت یار، ولیکن بسی شنید
یکدانه کشت دست، ولیکن بسی درود
خود را بسی نمود بخود یار و جلوه کرد
لیکن نبود هیچ نمودی جز این نمود
از دستی هستی همه عالم خلاص یافت
تا یار بر جهان در گنج نهان گشود
کس در جهان نماند کزو مایه نبرد
آنمایه بود یا نه اصل زیان و سود
با آنکه شد غنی همه عالم ز گنج او
یکجو ازو نه کاست نه یکجو دراو فزود
چون مغربی هرآنکه بدان گنج راه یافت
بگشود بر جهان کف و گنج عطا نمود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: همراهان گنجور

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیرون دوید باز ز خلوتگه وجود
خود را بشکل و وضع جهانی بخود نمود
هوش مصنوعی: از درون آرام و خلوت خود بیرون آمد و وجودش را در قالب و شکل یک جهانی به نمایش گذاشت.
اسرار خویش را به هزاران زبان بگفت
گفتار خویش را بهمه گوشها شنود
هوش مصنوعی: او رازهای خود را با هزار زبان بیان کرد و سخنانش را همه جا شنیدند.
در ما نگاه کرد هزاران هزار یافت
در خود نگاه کرد بغیر از یکی نبود
هوش مصنوعی: وقتی دیگری به ما نگاه می‌کند، هزاران ویژگی و نکته را در ما می‌بیند، اما اگر به درون خودمان نگاه کنیم، تنها یک حقیقت و واقعیت وجود دارد.
در هرکه بنگرد همه عین خود بدید
چون جمله را برنگ خود آورد در وجود
هوش مصنوعی: هر کسی را که نگاه کند، در او فقط خود را می‌بیند، زیرا همه چیز را به رنگ و شکل خود در وجود دیگران مشاهده می‌کند.
یک نکته گفت یار، ولیکن بسی شنید
یکدانه کشت دست، ولیکن بسی درود
هوش مصنوعی: دوستی نکته‌ای را بیان کرد، اما من از آن بسیار شنیدم. تنها یک دانه کاشته شد، اما در نهایت محصول و برکت زیادی به دست آمد.
خود را بسی نمود بخود یار و جلوه کرد
لیکن نبود هیچ نمودی جز این نمود
هوش مصنوعی: او خود را به خوبی آراست و به صورت یاری برای خود جلوه‌گر شد، اما هیچ نمایشی جز همین ظاهر وجود نداشت.
از دستی هستی همه عالم خلاص یافت
تا یار بر جهان در گنج نهان گشود
هوش مصنوعی: از دست قدرت وجودی تو، تمام جهان رهایی یافته است؛ تا اینکه یار، گنجی پنهان را برای بشر آشکار کرد.
کس در جهان نماند کزو مایه نبرد
آنمایه بود یا نه اصل زیان و سود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در جهان باقی نمانده است که از او اطلاعی درباره‌ی اصل و منشأ زیان و سود او وجود نداشته باشد.
با آنکه شد غنی همه عالم ز گنج او
یکجو ازو نه کاست نه یکجو دراو فزود
هوش مصنوعی: اگرچه جهان از گنج او غنی و پر شده است، اما هیچ چیزی از او کم نشده و هیچ چیزی نیز به او اضافه نگردیده است.
چون مغربی هرآنکه بدان گنج راه یافت
بگشود بر جهان کف و گنج عطا نمود
هوش مصنوعی: هر کسی که به گنجی که در مغرب وجود دارد، دست پیدا کند، به دنیا برکت و نعمت می‌بخشد و از آن گنج برای دیگران می‌دهد.