گنجور

شمارهٔ ۲۲ - به شاهد لغت خبزدو، بمعنی جعل

آن روی و ریش پر گه و پر بلغم و خدو
همچون خبزدوئی که شود زیر پای پخچ

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن روی و ریش پر گه و پر بلغم و خدو
همچون خبزدوئی که شود زیر پای پخچ
هوش مصنوعی: آن چهره و صورتش با موهای پراکنده و چرب، به من حالتی شبیه به نان پخته شده را می‌دهد که زیر پای پخته می‌شود.