امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>عشق از پی جان گرفت ما را</p></div>
<div class="m2"><p>خلقی به زبان گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>خرسند به عافیت نبودیم</p></div>
<div class="m2"><p>اینک حق آن گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>سرو قد او به ناز و فتنه</p></div>
<div class="m2"><p>هر لحظه روان گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>ای دیده، چه ریزی از برون آب؟</p></div>
<div class="m2"><p>کاین شعله به جان گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn5"><div class="m1"><p>همچون کایینه گیرد آتش</p></div>
<div class="m2"><p>عشق تو چنان گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn6"><div class="m1"><p>ای خواب، برو که باز امشب</p></div>
<div class="m2"><p>سودای فلان گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn7"><div class="m1"><p>گویند که مرگ طرفه خوابی ست</p></div>
<div class="m2"><p>این خواب گران گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn8"><div class="m1"><p>ترسم که برون برد ز عالم</p></div>
<div class="m2"><p>این غم که عنان گرفت ما را</p></div></div>
<div class="b" id="bn9"><div class="m1"><p>خندید بر اهل درد خسرو</p></div>
<div class="m2"><p>درد دل شان گرفت ما را</p></div></div>

خمسه امیرخسرو دهلوی (شیرین و خسرو، مطلع الانوار، هشت بهشت، مجنون و لیلی، آئینه اسکندری) از روی نسخه‌های چاپ انستیتوی خاورشناسی شوروی - امیرخسرو دهلوی - تصویر ۲۹۲

دیوان کامل امیر خسرو دهلوی، سعید نفیسی، با همت و کوشش م. درویش - تصویر ۱۶۸

شمارهٔ ۸۱

عشق از پی جان گرفت ما را
خلقی به زبان گرفت ما را
خرسند به عافیت نبودیم
اینک حق آن گرفت ما را
سرو قد او به ناز و فتنه
هر لحظه روان گرفت ما را
ای دیده چه ریزی از برون آب
کاین شعله به جان گرفت ما را
همچون کایینه گیرد آتش
عشق تو چنان گرفت ما را
ای خواب برو که باز امشب
سودای فلان گرفت ما را
گویند که مرگ طرفه خوابی ست
این خواب گران گرفت ما را
ترسم که برون برد ز عالم
این غم که عنان گرفت ما را
خندید بر اهل درد خسرو
درد دل شان گرفت ما را

شمارهٔ ۷۹

شمارهٔ ۸۰

عشق از پی جان گرفت ما را

خلقی به زبان گرفت ما را

هر لحظه روان گرفت ما را

ای دیده، چه ریزی از برون آب؟

کاین شعله به جان گرفت ما را

ای خواب، برو که باز امشب

گویند که مرگ طرفه خوابی ست

این خواب گران گرفت ما را

ترسم که برون برد ز عالم

این غم که عنان گرفت ما را

شمارهٔ ۸۰

اطلاعات

حاشیه ها